سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
یادگار انقلاب
انقلاب اسلامی
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :18
کل بازدید :122120
تعداد کل یاد داشت ها : 134
آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 1:29 ص
درباره
استاد ربیع صادقی[0]

کارشناس ارشدعلوم قرآن و حدیث تدبیر,عدالت,آزادی را سرلوحه خویش قرار داده ام با خدای متعال عهد بسته ام در راه خدمت به ملت ایران اسلامی شهیدوار جان خویش را در طبق اخلاص بگزارم و بگویم خدایا تو شاهد باش.
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
استاد ربیع صادقی

راهکارهای قرآن برای کنترل میل جنسی

 

از نظر قرآن چگونه می‌توان غریزه جنسی را مهار کرد یا در حدّ اعتدال درآورد؟

پاسخ :
خداوند متعال در قرآن کریم راه‌های متعددی را جهت کنترل و مهار غریزه جنسی معرفی نموده است؛ که بعضی از مهمترین آن‌ها عبارتند از: «ازدواج»، «چشم پوشی»، «عفت ورزی» و «روزه‌داری»

الف. ازدواج

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛[1] و از نشانه‌های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند».

همانگونه که از این آیه نمایان است، ازدواج و گزینش همسر سبب آرامش و تسکین خاطر انسان می‌شود. بوسیله ازدواج غریزة جنسی انسان تعدیل و مهار می‌شود و با تأمین نیاز جنسی او، آرامش و آسایش خاصّی برایش حاصل می‌گردد. بنابراین، طبیعی‌ترین و اصلی‌ترین راه تأمین و مهار غریزة جنسی، ازدواج است؛ به طوری که هر فردی که به سنّ بلوغ می‌رسد نیازمند به ازدواج است و تنها با ازدواج است که به طور کامل و صحیح فشار غریزة جنسی کاهش یافته و تعدیل می‌شود.

 
بحث روایی

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: « من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛[2] هر کس ازدواج کند همانا که نصف دینش را حفظ کرده است»، پس باید با تقوای الهی و پرهیزگاری نصف دیگرش را حفظ کند. از این کلام رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) معلوم می‌شود که ازدواج کمک بسیار بزرگی است در حفظ و تعدیل غریزه جنسی؛ هم‌چنین ازدواج مانع فحشاء و منکرات است؛ از این رو، انسان نباید بی جهت و بدون دلیل موجّه ازدواج را به تأخیر اندازد و خود را از این حلال مفید و چاره‌ساز محروم سازد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ ...؛[3] ای گروه م?منان، آن‌چه را که خداوند برای شما حلال نموده است، برخود تحریم نکنید»

ب. حفظ نگاه و غضّ بصر « قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ

وَ قُلْ لِلْمُ?ْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ...؛[4] به م?منان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آن‌چه انجام می‌دهند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند....» پس از ارائه م?ثرترین راه و طبیعی‌ترین روش در ارضای غریزه جنسی یعنی ازدواج، به بیان طریق دوم یعنی «چشم پوشی» می‌پردازیم.

«نگاه کردن (به نامحرم) یکی از تیرهای زهرآگین ترکش ابلیس است» و چه بسا که یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی شود.» در این رابطه به کتاب «چشم و نگاه» نوشته آقای حسین حقجو مراجعه نمایید

تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری کردن از نظر بازی و چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است؛ خواه انسان جوان باشد خواهد پیر و مسن، متأهل باشد یا مجرد. شخصی که مجرد است و هنوز ازدواج نکرده است، در فشار روحی و جسمی به سر می‌برد. او نیاز به آرامش روحی روانی دارد نه تحریک و تهییج . نظربازی و چشم چرانی، غریزه شهوت او را بیدار و تحریک کرده و او را در فشار قرار می‌دهد؛ این در حالی است که او اکنون دسترسی به ارضای غریزه جنسی خود ندارد؛ حال اگر از راه‌های غیر شرعی و غیرقانونی اطفای شهوت کند، به گناه و فساد کشیده می‌شود و عواقب سوء آن دامنگیرش می‌شود و اگر از انجام عمل خلاف شرع و اخلاق خودداری کند، اگرچه گناه نکرده است اما فشار غریزه جنسی جسم و جان او را آزرده و افسرده می‌سازد، پس بسیار مناسب است که از چشم چرانی پرهیز نماید تا عواقب سوء آن دامن‌گیرش نشود.
اسارت در دام شهوت

نظربازی و چشم چرانی، برای شخص متأهل نیز عواقب سوء بسیاری در پی دارد. شخص متأهلی که در کوچه و بازار و محل کار به نامحرمان نگاه هوس آلود می‌کند، کم کم به آنان دلبسته می‌شود و نسبت به همسر خویش کم مهر و محبت می‌گردد.و این به نوبه خود باعث اختلاف و درگیری در منزل شده و نظام خانواده را از هم متلاشی می‌سازد و.... از آن‌چه گذشت روشن شد که حفظ چشم و نگاه برای همه کس لازم و یکی از راه‌های کنترل غریزه جنسی است.

 
شاهدی از روایات

در صدر بحث به دو آیه از قرآن کریم در این رابطه اشاره کردیم و اکنون به کلامی از امام صادق (علیه السلام) استناد می‌کنیم .

قال الصادق (علیه السلام) : «النظر سهم من سهام الشیطان...؛[5]

«نگاه کردن (به نامحرم) یکی از تیرهای زهرآگین ترکش ابلیس است» و چه بسا که یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی شود.» در این رابطه به کتاب «چشم و نگاه» نوشته آقای حسین حقجو مراجعه نمایید.

تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری کردن از نظر بازی و چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است؛ خواه انسان جوان باشد خواهد پیر ومسن، متأهل باشد یا مجرد. شخصی که مجرد است و هنوز ازدواج نکرده است، در فشار روحی و جسمی به سر می‌برد. او نیاز به آرامش روحی روانی دارد نه تحریک و تهییج . نظربازی و چشم چرانی، غریزة شهوت او را بیدار و تحریک کرده و او را در فشار قرار می‌دهد

ج ـ عفاف و حفظ نفس

از کتب لغت استفاده می‌شود که «عفاف» به معنی «خودداری»‌و حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است. «عفّت» به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می‌دارد و عفیف به کسی گفته می‌شود که دارای این وصف و حالت باشد.[6]

در قرآن کریم آیات متعددی در این رابطه موجود است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: « وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...؛[7] «و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضلِ خود آنان را بی‌نیاز گرداند....».

از این آیه معلوم می‌شود که قدم اول و راه اصلی در کنترل غریزه جنسی ازدواج است؛ اما از آن‌جا که همه افراد امکان ازدواج کردن را ندارند می‌بایست تقوا و عفاف به خرج دهند و از گناه و آلودگی بپرهیزند؛ تا آن‌گاه که امکان ازدواج بیابند. در آیات دیگری، آنان را که دامن خویش آلوده نمی‌سازند را تشویق کرده و گرامی می‌دارد: «.... وَالحافِظینَ فُرُوجَهُم وَالْحافِظات...»[8]؛ « قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ... وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ... و قل للم?منات ... و یحفظن فروجهن...؛[9] و آنان که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفّتی) حفظ می‌کنند.» در این آیه، سخن از صفات برجسته م?منان است و ضمن بیان بخش مهمی از صفات م?منان، پاکدامنی و عفت را یکی از خصلت‌های برجسته‌ی آن‌ها می‌شمرد.

د ـ روزه

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛[10]ای گروه م?منان! روزه بر شما نوشته شد همانگونه که بر پیشینیان شما واجب شد، تا پرهیزگارشوند.»

 

پی نوشت ها :

[1] . روم/ 21.

[2] . الحسن بن الفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، م?سسه نشر اسلامی، نوبت اول، ربیع الموعود، 1414، ج1، ص 429، ش 1455.

[3] . مائده/ 87.

[4] . نور/ 30 و 31.

[5] . محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، مترجم: غفاری، ص 32.

[6] . راغب اصفهانی، ‌مفردات الفاظ القرآن، دارالکتاب العربی، ص 351؛ و مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1368 ش، جلد 8.

[7] . نور/ 33.

[8] . احزاب/ 35.

[9] . نور/ 31 و 30.

[10] . بقره/ 183.

 




      

[سوره المؤمنون: آیه 8]
«وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ».

و آنان که امانت‌ها و پیمان خود را رعایت مى‌کنند(بهرام پور)

 

1- أطیب البیان فی تفسیر القرآن

وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.
و یکى از صفات مؤمن کسانى هستند که آنها از براى امانات خود و عهد خود مراعات می کنند، امانت اقسام زیادى دارد امانات الهى احکام و دستورات اوست از فرائض مثل نماز روزه خمس زکاة حج جهاد امر بمعروف نهى از منکر ارشاد جاهل و غیر این‏ها باید تماما مراعات کرد امانت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و سلم قرآن مجید و عترت طاهره که در حدیث ثقلین بیان فرمود امانت ائمه اسرار و امورى که سپرده شده بشیعه که نباید فاش کنند، امانات ناس اموالى است که از آنها بدست شما داده می شود به عنوان ودیعه یا عاریه یا اجاره یا لقطه یا و لو بعنوان غصب که واجب است بصاحبش رد کنند، و اقوالى است که نباید فاش کنند و اعراض است که نباید خیانت کنند و کشف کنند.
بالجمله امانات بسیار است باید مراعات کرد. و اما عهد آن هم اقسامى دارد عهد الهى (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ) (وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ) یس آیه 60 و 61 (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی  أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی ) اعراف آیه 171 و عهد رسول (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی ) شورى آیه 22 (قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ) سبأ آیه 46 و فرمود:
(فاطمة بضعة منى من اذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى اللَّه)
و فرمود: (حسین منى و انا من حسین) و غیر این‏ها از فرمایشات آن حضرت.
و عهد با خدا از نذورات و عهود و ایمان و عهد با بنده گان در معاملات و معاشرت و قراردادات و بالجمله مراعات تمام لازم است و مصداق آیه شریفه است.

 

2- تفسیر الصافی

«وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ» و قرء لأمانتهم «وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» لما یؤتمنون علیه و یعاهدون من جهة الحقّ أو الخلق قائمون بحفظها و إصلاحها.

 

3- التبیان فى تفسیر القرآن

قرأ ابن کثیر وحده «لأمانتهم» على التوحید. الباقون «لأماناتهم» على الجمع، لقوله «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی  أَهْلِها» «1» و قرأ ابن کثیر ذلک اختیاراً لیطابق قوله (و عهدهم). و قرأ حمزة و الکسائی (على صلاتهم) على التوحید، لان الصلاة اسم جنس یقع على القلیل و الکثیر، فکذلک قوله (أمانتهم) و الأصل فیه المصدر کالعمل. الباقون (صلواتهم) على الجمع، و من جمع جعله بمنزلة الاسم، لاختلاف أنواعها. لقوله (حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ) «2» قال ابو علی النحوی: الجمع أقوى، لأنه صار اسماً شائعاً شرعیاً، و قد بینا الوجه فیه.
ثم زاد الله تعالى فی صفات المؤمنین الذین وصفهم بالفلاح فقال و الذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون و معناه الذین یراعون الأمانات التی یؤتمنون علیها و لا
_________________________
(1) سورة 4 النساء آیة 57
(2) سورة 2 البقرة آیة 238

یحزنون فیها، و یحفظون ما یعاهدون علیه من الأیمان و النذور، فلا یحنثون و لا ینکثون. و المراعات قیام الراعی بإصلاح ما یتولاه.

 

4- المیزان فی تفسیر القرآن

قوله تعالى: «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» الأمانة مصدر فی الأصل و ربما أرید به ما اؤتمن علیه من مال و نحوه، و هو المراد فی الآیة، و لعل جمعه للدلالة على أقسام الأمانات الدائرة بین الناس، و ربما قیل بعموم الأمانات لکل تکلیف إلهی اؤتمن علیه الإنسان و ما اؤتمن علیه من أعضائه و جوارحه و قواه أن یستعملها فیما فیه رضا الله و ما ائتمنه علیه الناس من الأموال و غیرها، و لا یخلو من بعد بالنظر إلى ظاهر اللفظ و إن کان صحیحا من جهة تحلیل المعنى و تعمیمه.
و العهد بحسب عرف الشرع ما التزم به بصیغة العهد شقیق النذر و الیمین، و یمکن أن یراد به مطلق التکلیف المتوجه إلى المؤمن فإن الله سبحانه سمى إیمان المؤمن به عهدا و میثاقا منه على ما توجه إلیه من تکالیفه تعالى بقوله: «أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ»: البقرة- 100، و قوله: «وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ»: الأحزاب- 15، و لعل إرادة هذا المعنى هو السبب فی إفراد العهد لأن جمیع التکالیف یجمعها عهد واحد بإیمان واحد.
و الرعایة الحفظ، و قد قیل: إن أصل الرعی حفظ الحیوان إما بغذائه الحافظ لحیاته أو بذب العدو عنه ثم استعمل فی الحفظ مطلقا. انتهى. و لعل العکس أقرب إلى الاعتبار.
و بالجملة الآیة تصف المؤمنین بحفظ الأمانات من أن تخان و العهد من أن ینقض، و من حق الإیمان أن یدعو إلى ذلک فإن فی إیمانه معنى السکون و الاستقرار و الاطمئنان فإذا آمن أحد فی أمانة أودعها عنده أو عهد عاهده و قطع على ذلک استقر علیه و لم یتزلزل بخیانة أو نقض.

 

5- ترجمه تفسیر المیزان

[معناى" امانت" و" عهد" و مراد از رعایت آن دو (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ)]
وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ"" امانت" در اصل مصدر است، ولى بسیار می شود که به آن چیزى که سپرده شده- چه مال و چه اسرار و امثال آن- نیز امانت می گویند و در آیه شریفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صیغه جمع آورده، شاید براى آن باشد که دلالت بر همه اقسام امانتها که در بین مردم دایر است بکند. و چه بسا گفته «2» باشند: امانات شامل تمامى تکالیف الهى که در بشر به ودیعه سپرده شده و نیز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر می شود- که باید در کارهایى که مایه رضاى خدا است به کار بست- و نیز شامل هر نعمت و مالى است که به آدمى داده شده ولى این احتمال از نظر لفظ خالى از بعد نیست، هر چند که از نظر تجزیه و تحلیل معنا، عمومیت دادن آن صحیح می باشد.
کلمه" عهد" بر حسب عرف و اصطلاح شرع به معناى آن چیزى است که انسان با
_________________________
(2) روح المعانى، ج 18، ص 11.

صیغه عهد ملتزم به آن شده باشد، مانند نذر و سوگند. و ممکن است منظور از آن، مطلق تکلیف‏هایى باشد که متوجه به مؤمنین شده، چون در قرآن ایمان مؤمن را" عهد" و" میثاق" او نامیده است. و همچنین تکالیفى را که متوجه آنان کرده عهد خوانده و فرموده:" أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ" «1» و نیز فرموده:" وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ، لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ" «2» و شاید به جهت همین که این معنا مورد نظر بوده، کلمه عهد را مفرد آورد، چون تمامى تکالیف را یک عهد و یک ایمان شامل می شود.
کلمه" رعایت" به معناى حفظ است. و بعضى «3» گفته اند: اصل این کلمه به معناى محافظت از حیوانات است، یا به اینکه آنها را غذا دهند، غذایى که حافظ حیات آنها باشد، و یا به اینکه از خطر دشمن و درنده نگاه بدارند و آن گاه در مطلق حفظ استعمال شده است. و بعید نیست که عکس این مطلب به ذهن نزدیکتر باشد، یعنى کلمه مورد بحث در اصل به معناى مطلق حفظ بوده و سپس در خصوص حفظ حیوانات استعمال شده باشد.
و کوتاه سخن اینکه: آیه مورد بحث مؤمنین را به حفظ امانت و خیانت نکردن به آن و حفظ عهد و نشکستن آن، توصیف می کند و حق ایمان هم همین است که مؤمن را به رعایت عهد و امانت وادار سازد، چون در ایمان معناى سکون و استقرار و اطمینان نهفته، وقتى انسان کسى را امین دانست و یقین کرد که هرگز خیانت ننموده پیمان نمی شکند، قهرا دلش بر آنچه یقین یافته مستقر و ساکن و مطمئن می شود و دیگر تزلزلى به خود راه نمی دهد.

 

6- مجمع البیان فی تفسیر القرآن

وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
أی حافظون وافون و الأمانات ضربان أمانات الله تعالى و أمانات العباد فالأمانات التی بین الله تعالى و بین عباده هی العبادات کالصیام و الصلاة و الاغتسال و أمانات العباد هی مثل الودائع و العواری و البیاعات و الشهادات و غیرها و أما العهد فعلى ثلاثة أضرب أوامر الله تعالى و نذور الإنسان و العقود الجاریة بین الناس فیجب على الإنسان الوفاء بجمیع ضروب الأمانات و العهود و القیام بما یتولاه منه

 

7- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن

وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ: آنها نگهدارنده امانتها و وفا کننده به عهد خویشند. امانتها بر دو قسمند: امانتهاى خدا و امانتهاى بندگان.
امانتهاى خدا عباداتند. مثل روزه و نماز و غسل. امانتهاى بندگان، عبارتند از ودیعه ها، عاریه ها، اجناسى که داد و ستد میشود، شهادتها و ... اما عهد بر سه قسم است: اوامر خداوند، عقدهاى واقع میان مردم و نذرها. وظیفه انسان است که بهمه اقسام امانتها و عدها وفا کند و هیچیک را تخلف نکند.

 

8- تفسیر الکاشف

5- (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ). تکلمنا مفصلا عن الأمانة و وجوب تأدیتها بشتى أنواعها عند تفسیر الآیة 58 من سورة النساء ج 2 ص 355، أما العهد فهو کل ما أمر اللّه به و نهى عنه، قال تعالى: «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»- 40 البقرة.

 

9- تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین

وَ الَّذِینَ هُمْ و آنان که ایشان لِأَماناتِهِمْ مر امانتهاى خود را یعنى آنچه ایشان را بر آن امین ساخته باشند امانات و ودایع و شهادات خلق و آنچه امانت حقست چون نماز و روزه و غسل جنابت و غیر ان وَ عَهْدِهِمْ و مر عهدهاى خود را که با خلق یا با حق بندند از نذر و عقود راعُونَ رعایت کنندگانند یعنى نگاه داشت آن میکنند و بر آن قیام مینمایند و شبهه نیست در وجوب وفا بجمیع ضروب امانات و عهود.

 

10- تفسیر نمونه

در هشتمین آیه مورد بحث به پنجمین و ششمین صفت برجسته مؤمنان اشاره کرده، می گوید:" آنها کسانى هستند که امانت‏ها و عهد خود را مراعات می کنند" (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ).
حفظ و اداى امانت- به معنى وسیع کلمه- و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مؤمنان است.
در مفهوم وسیع امانت، امانتهاى خدا و پیامبران الهى و همچنین امانتهاى مردم جمع است، نعمتهاى مختلف خدا هر یک امانتى از امانات او هستند، آئین حق، کتب آسمانى، دستور العملهاى پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهاى اویند که مؤمنان در حفظ و اداى حق آنها می کوشند تا در حیاتند از آن پاسدارى می کنند و به هنگام ترک دنیا آنها را به نسلهاى برومند آینده خود می سپارند، و چنین نسلى را براى پاسدارى آن تربیت می کنند.
دلیل بر عمومیت مفهوم امانت در اینجا علاوه بر گستردگى و اطلاق لفظ، روایات متعددى است که در تفسیر امانت وارد شده، گاهى امانت به معنى" امامت امامان معصوم" که هر امام آن را به امام بعد از خود می سپارد تفسیر شده «1» و گاه به مطلق ولایت و حکومت.
جالب اینکه" زراره" که از شاگردان بزرگ امام باقر(علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) است چنین می گوید:" منظور از جمله" أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی  أَهْلِها" (آیه 58 سوره نساء) این است که ولایت و حکومت را به اهلش واگذارید"! «2».




      

ربیع صادقی داوطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی ازشهرستان دلفان:

در بحث فتنه باید مطیع قانون باشیم و به قانون تمکین کنیم، نظام جمهوری اسلامی برگرفته از خون شهداست و سعی کنیم بر روی مشکلات گذشته متمرکز نشویم و به آینده فکر کنیم.

 

 

 




      

مشخصات نویسندگان مقاله وسواس با رویکردی میان رشته ای (علوم اعصاب، روانشناسی و معنویت درمانی)

سیدامیر یاسین احمدی - کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد
ربیع صادقی - دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم

چکیده مقاله:


وسواس ازجمله بیماری هایی است که انواع گوناگون را شامل می شود. تحقیقات نشان داده اند که بسیاری از مناسک مذاهب نوظهور هم ریشه در همین وسواس دارد که اگر از آنها بپرسیم معنای این اعمال مسخره چیست می گویند که اگر آنها را انجام ندهیم خدای مذهبمان توی کمرمان میزند! ازنظر عصب شناسی علت وسواس کمبود انتقال دهنده ی سروتونین است. این ماده با شادی و نشاط معنوی و اعمالی نظیر شنا کردن و استعمال عطر زیاد می شود. در این مقاله که به شیوه ی کیفی تحلیل محتوا نگاشته شده است به بیان رویکردهای مختلف درباره ی وسواس با محوریت یکی از احادیث معتبر اصول کافی و با تأکید بر معنویت درمانی خواهیم پرداخت.

کلیدواژه‌ها:


وسواس ، روانشناسی ، معنویت درمانی ، سروتونین

کد مقاله/لینک ثابت به این مقاله


برای لینک دهی به این مقاله، می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
http://www.civilica.com/Paper-IBSCONF01-IBSCONF01_208.html
کد COI مقاله: IBSCONF01_208

نحوه استناد به مقاله:


در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
یاسین احمدی, سیدامیر و ربیع صادقی، 1393، وسواس با رویکردی میان رشته ای (علوم اعصاب، روانشناسی و معنویت درمانی)، کنفرانس بین المللی علوم رفتاری و مطالعات اجتماعی، موسسه مدیران ایده پرداز پایتخت ویرا، http://www.civilica.com/Paper-IBSCONF01-IBSCONF01_208.html

در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: (یاسین احمدی, سیدامیر و ربیع صادقی، 1393)
برای بار دوم به بعد: (یاسین احمدی و صادقی، 1393)
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.

مدیریت اطلاعات پژوهشی

اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.

مقالات مرتبط جدید