1) تعریف معرفت از نظر اصطلاح دانشی است که درباره ی حقیقت معرفت انسان ، راههای دست یابی به آن یعنی معیار صدق وکذب بحث می کند . (2) مهمترین وبنیادی ترین مسئله معرفت شناسی: این است که باچه معیاری می توان گزاره های حقیقی را از گزاره های کاذب تشخیص داد . چرا؟ به خاطر ارزش شناخت . اولین کسی که آموزه های حضوری وبدون واسطه را قبل از فارابی مطرح کرد واز آن بهر ه برداری نمود ابن سینا است . (3) تعریف علم حضوری وعلم حصولی علم حضوری معرفت وشناختی بدون واسطه است ، که خطا ناپذیر است، ولی علم حصولی معرفتی با واسطه است، که از مفهوم وصورت ذهنی اشیاء پیدا می شود وخطا پذیری دارد . (4) دلایل خطا ناپذیری علم حضوری 1- شخصی بودن این گونه علوم است 2- مطابقت آنها با واقعیت 3- بی واسطه بودن آنها(5) تقسیم علم حصولی به تصور وتصدیق از ابتکارات فارابی بود، ملاک قضیه تصدیق به حکم است مثلاًَََََ شب هجران قضیه نیست وخورشیدتابان قضیه نیست ، چون حکمی درباره ی آنها صورت نگرفته است .(6) اقسام علم حصولی 1- تصورات(مفاهیم ) 2- تصدیقات ( قضایا) 1- بدیهی ونظری حسی اقسام تصورات جزئی 2- غیربدیهی خیالی کلی ماهوی منطقی فلسفی 1- بدیهی ونظری اقسام تصدیقات 2- پسین وپیشین 3-تحلیلی وترکیبی توضیحات : مفاهیم ماهوی: مابه ازای خارجی جداگانه ای دارند یعنی به تعداد مفاهیم ماهوی واقعیت خارجی وجود دارد .مانند مفاهیم انسان ، بلندی ، مفیدی ……در برابر هر یک از این مفاهیم واقعیت و وجود خاصی تحقق دارد .(7) مفاهیم منطقی: مفاهیمی هستند که جنبه ی ذهنی دارند در خارج وجود خارجی ندارند. مانند مفهوم کلی ، جزیی – تصور وتصدیق ….. مفاهیم فلسفی : مفاهیمی هستندکه مابه ازای خارجی ندارند ولی وصف اشیاء خارج می گردند واز نحوه ی اشیاء خارج حکایت می کنند . مانندمفهوم علت ومعلوم حادث وقدیم ……مثلاًَََ آتش خارجی است.(8) که علت حرارت خارجی است . (9) عرض : وجودی است که هستی اش قائم به دیگری است ؛ معلول : وجودی است که عین وابستگی است ؛ واجب : وجودی است که وجود آن مستقل وضروری است ؛ حادث : وجودی است که مسبوق به عدم است ؛ قدیم : وجودی است که مسبوق به عدم نیست ؛ قضایای نظری : به قضایایی گفته می شود که پذیرش آنها نیاز به استدلال دارد. قضایای بدیهی : به قضایایی گفته می شود که پذیرش آنها نیازی به استدلال ندارد . قضایای تحلیلی : گزاره هایی هستند که مفهوم محمول آنها به نحوی از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید . مانند هر معلولی علتی دارد ، قضیه ای است تحلیلی ، زیرا هنگامی که موضوع یعنی معلول را تحلیل می کنیم ، علت دار بودن آن به دست می آید یا هر متاهلی همسر دار است یا هر پدر فرزند دار است…… قضایای ترکیبی :گزاره هایی هستند که از تحلیل موضوع محمول بدست نمی آید.نظر مانند هر انسانی فانی است. قضایای پسین :گزاره هایی هستند که صدق و کذبشان از راه حواس معلوم می گردد مانندتمام قضایای تجربی قضایای پیشین : قضایای هستند که معرفت و تشخیص صدق وکذب آنها تنها از راه عقل ممکن است.نیاز به تجربه وآزمایش ندارند. مثلا گزاره ای ((دو خط موازی هیچ گاه یکدیگر را قطع نخواهند کرد )) از را استدلال عقلی به دست می آید. قضایای تجربی قضایایی نظری هستند،زیرا به واسطه ی تکرار آزمایش بدست می آیند.آنها در واقع دسته ای از قضایای حسی هستند که از طریق استدلال عقلی تعمیم وکلیت یافته اند.مانند قضیه آهن در اثر حرارت منبسط می شود. تعریف صدق : صدق که وصف قضیه است، عبارت از مطابقت قضیه با واقع . تعریف کذب : کذب که وصف قضیه است عبارت است از عدم مطابقت قضیه با واقع . مهمترین واساسی ترین مسئله ای که در معرفت شناسی مطرح می شود این است که معیار صدق قضایا چیست؟ فیلسوفان ومنطق دانان مسلمان معتقدند که مجموعه ی معرفت های انسان بر دودسته اند . 1- معرفت های حضوری 2- معرفت های حصولی(10) همه ی معرفت های حضوری خطاناپذیرند . راز خطاناپذیری آن هااین است که بی واسطه هستند. اما معرفت های حصولی وبا واسطه ، که معرفت های بشری عمدتاًَ این گونه اند، به دو قسم تقسیم می شوند : 1- معرفت های نظری : خطاپذیر ودر نتیجه یقینی اند. 2- معرفت های بدیهی : قضایایی روشن وبی نیاز از تعریف هستند. راز صدق قضایای بدیهی چیست ؟ 1- بداهت بدیهیات یا اولی بودن آن ها ؛ 2- ارجاع بدیهیات به علوم حضوری. راه حل اول بدیهیات اولیه گزاره هایی بی حد وسط اند. آنچه فاقد حد وسط است، علت ندارد . آن چه علت وحد وسط ندارد، نمی توان بر آن استدلال اقامه کرد، بلکه اقامه ی استدلال برای آن ممکن نیست . از این رو ، معیار صدق بدیهیات اولیه ذات آن هاست . راه حل دوم راه حل استاد فرزانه حضرت آیت الله مصباح می باشد. ایشان معیار صدق گزاره های بدیهی ارجاع آنها به علوم حضوری است . براساس این راه حل ، در این گونه گزاره ها ، درک کننده هم بر حاکی وهم بر محکی استزاف حضوری دارد (11) اقسام بدیهیات 1- وجدانیات 2- بدیهیات منطق 3- قضایای تحلیلی 4- بدیهیات اولیه وجدانیات قضایای هستند که از علوم حضوری حکایت می کنند . بدیهیات منطق : قضایای بدیهی هستندکه در ذهن به صورت جزیی حاصل می شوند. بدیهیات اولیه قضایایی هستند که پذیزش آنها صرفاًَ برتصور دقیق موضوع ومحمول مبتنی است مانند هر معلومی علتی دارد . پوزیتیویست ها :عده ای ازنظریه پردازان حس گرا هستند که در قرن بیستم ظهورکردند معیار در نظر پوز یتیویست ها: معیار صدق گزار ه های منطقی از نظر این گروه حس وحواس می باشد. به عبارت دیگر معیار صدق قضایا تحقیق پذیر بودن آنهاست . که تحقیق پذیری با تجربه ی حسی قابل اثبات است. تعریف دین : مجوعه ای از عقاید مطابق با واقع واحکام عملی و اخلاقی که در رسیدن انسان به کمال و سعادت حقیقی نقش دارند(12) معرفت دینی : مجموعه شناخت هایی است درباره ی ادیان تعریف نشده الهی که در بخش های عقاید،اخلاقی واحکام بحث می کند. 1- عقاید دین به دو بخش تقسیم می شود 2- اخلاق و احکام 1-توحید عقاید به سه دسته تقسیم می شوند 2- معاد 3- نبوت(2) توحید از راه عقل (برهان) و راه قلب وعلم اثبات می شود. 1-نبوت عامه.عقل و دلیل عقلی نبوت به دو دسته تقسیم می شود اعجاز 2-نبوت خاصه اخبار پیامبران قبلی یکی از دشوارترین مباحث معرفت شناسی دینی مسئله ی معیار صدق گزاره های دینی است. اخلاق و احکام،در احکام بهداشتی از عقل به کمک حواس به وسیله ی دلیل حسی و نیز دلیل نقلی مشخص می شوند.((دلیل حسی ونقلی)) در احکام و اخلاق پاره ای از قضایا به وسیله عقل بدون نیاز به حواس درک می شوند.((دلیل عقلی و نیز نقلی)) در احکام واخلاق پاره ای از قضایا نه به وسیله ی عقل و نه حواس درک می شوند.((دلیل نقلی کتاب وسنت))(13) اگوستین می گوید :اگر می خواهی بفهمی باید ایمان بیاوری. این شعار اگوستین بیانگر اهمیت تقدم ایمان بر عقل است.(14) با این گفته اگوستین وارد مبحث تعارض در مسیحیت می شویم. تعارض علم ودین در مسیحیت به سه دسته تقسیم می شوند. 1-گروهی مانند اگوستین این عقیده را داشتند،که تا انسان ایمان نیاورد به فهم و معرفت دست نخواهد یافت.(15) 2-گروه دوم متکلمان مسیحیی که معتقدبودند که با وجود کتاب مقدّس ، نیازی به دانش های بشری نیست ، و وحی وکتاب مقدّس ما را از معرفت های بشری بی نیاز می کند . از این رو، صرفاًَ بر فراگیری بشریعت پافشاری می کردند ومردم را از تفکر باز می داشتند(16) 3- دسته سوم که به نام (( ابن رشدی های لاتینی)) معروفند، معتقدند که معرفت های بشری از جمله فلسفه با ایمان ودین در تعارض نیستند.(17) بنابراین اختلاف نظر در باب عقل ودین با علم ودین در عصر رنسانس سبب الحادگری در اصول بنیادین مسیحیت گردید. این اختلاف نظر ها سبب شد که مسیحیان برای حل تعارض عقل ودین وعلم ودین راه حل وچاره اندیشه هایی ارائه دادند. این راه حل ها به دو دسته تقسیم می شوند. 1- عده ای نظر تفکیک علم ودین را مطرح کردند. 2- عده ای سازگاری علم ودین را مطرح کردند. مبحث تعارض : خبرهای متواتر یقینی خبرهای محفوف به قراین قطعی تعارض از نظر سند ظبنی خبرهای واحد تعارض یقینی نص تعارض از نظر دلالت ظنی ظاهر 1- تعرض میان دلیل عقلی یا علمی در اسلام چنین تعارضی ممکن نیست، قطعی بادلیل نقلی قطعی 2- تعارض میان دلیل عقلی یا علمی قطعی بادلیل نقلی ظنی باید دلیل یقینی وقطعی رامقدم کرد 3- تعارض میان دلیل عقلی یا علمی ظنی بادلیل نقلی قطعی انواع تعارض 1- مسئله مربوط به مقام عمل باشد دلیل نقلی مقدم است 4- تعارض میان دلیل عقلی یاعلمی ظفی بادلیل نقلی ظنی 2 – اگر مربوط به علم نباشدباید توقف کرد نص: به متنی گفته می شود که در معنایی صراحت داشته باشد به گونه ای که احتمال هر معنای دیگری از آن منتفی گردد. نظیر واجب است ، یا نماز ظهر واجب است(18) ظاهر به متنی گفته می شود که در معنایی صراحت نداشته باشد مسئله جسمانی نبودن خدا مربوط به تعارض دلیل عقلی یقینی و دلیل نقلی ظنی است(19) از نظر عقل وفلسفه،جسمداشتن خداوند مستلزم محدویت است. علت این که دلیل نقلی در مقام عمل بر دلیل علمی یا دلیل عقلی مقدم است این است که ، بر اعتبار دلیل های ظنی که مربوط به عمل مکلف هستند و از دلیل نقلی یعنی کتاب و سنت به دست می آیند دلیل های یقینی اقامه شده است. مسئله ی آسمان های هفت گانه در قرآن مشغله ی اصلی دین نیست بلکه امری از امور جهان شناسانه است،که خداوند متعال آنگاه که مردم را به عبادت فرا می خواند،نشانه های عظمت و قدرت خود را بر می شمرد. مبحث هرمنوتیک هرمنوتیک یعنی دانش تفسیر متون،اعم از متون دینی،تاریخی،فلسفی،علمی و….(20) در فرهنگ وتمدن اسلامی،از ابتدای طلوع خورشید اسلام ، مسلمانان تفسیر و تبعیین فرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) اهتمام ویژه داشتند. در مورد قرآن کریم دانش ویژه ای را باب کردند که ((تفسیر)) نام گرفت. بنابراین قدمت تفسیر در اسلام به زبان پیامبر اکرم (ص) بر می گردد.(21) دانش تفسیر متون در غرب درمغرب زمین بیشینه ی دانش تفسیر متون به عنوان یک دانش مدرن وشکل یافته ،تانیمه ی دوم قرن هفدهم میلادی قابل پیگیری است . درسال 1654میلادی دان هاور اولین کتاب تفسیر متون در مغرب زمین را تحت عنوان ((هر منوتیک )) به چاپ رساند . برااساس نگرش دان هاور دانش تفسیر متون یا هر منوتیک دانشی است که قواعد واصول تفسیر متون را کشف می کند ودر واقع منطق گفتمان است . براساس این نگرش ، هر منوتیک یا دانش تفسیر متون روش فهم صحیح متن را فراهم می آورد وقواعد ابهام زدایی از متون مبهم را در اختیار می نهد. دانش تفسیر متون در مغرب زمین به سه دسته تقسیم می شود : 1- هر منوتیک کلاسیک 2- هر منوتیک رومانتیک 3- هر منوتیک فلسفی (22) هر منوتیک کلاسیک می گوید ، که فهم هر چیزی ممکن است ، وانسان می تواند با عقل خود ، یه همه ی حقایق دست پیدا کند و حالت متن محوری دارد . یعنی در عمل فهم ، با اعمال قواعد و اصول فقط باید موانع را رفع کرد. موانع فهم ابهاماتیهستن که احیاناًَ فرا روی عمل فهم در بعضی از متون قرار می گیرند. (23) هر منوتیک رومانتیک توسط فرد ریش شلایر ما خر معمار لیبرالیسم دینی در آلمان شکل گرفت ، شلایر ماخر در وند تفسیر ، علاوه بر آشنایی بت لغت وقواعد دستور زبان که آن را تفسیر دستور زبانی می نامد ، امر دیگری را نیز لازم می داند که عبارت است از تفسیر روانشناسانه یا فنّی . منظور وی از تفسیر فنی این است که مفسر باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد وآن را باز سازی کندومنظور اون را حدس بزند. بدین ساز ، هر منوتیک رومانتیک بر باز سازی شخصیت مؤلف ، شرکت در تجربه ی وی وپیش گویی مراد وی مبتنی است ودرواقع هم مؤلف محور وهم متن محور است .(24) آقای دیلتای متفکر آلمانی نظریه ی شلایر ماخر را پذیرفت وبر بهر ه گیری از بُعدروانشناسانه یعنی تفسیر فنی از طریق عنصر حدس وپیشگویی که هدف از تفسیر احیای دوباره ی تجربه ی مؤلف است ، را مطرح کرد وقلمرو هر منوتیک را گسترش داد. به نظر او، قلمرو هر منوتیک متون وگفتار های شفاهی اختصاص ندارد ، بلکه شامل همه ی اعمال و فعالیت های انسانی می شود . به اعتقاد دیلتای قلمرو هر منوتیک شامل همه ی فعالیت های انسانی می شود، و متعلق علوم انسانی وتاریخی را در بر می گیرد . هر منوتیک کلاسیک وهرمنوتیک رومانتیک هر دو در مفسر محور بودن مشترک هستند.(25) تفاوت هرمنوتیک کلاسیک با هرمنوتیک رومانتیک عمدتاًَ دردخالت دادن عنصر پیشگویی وحدس مراد مؤلف است . با این تفسیر هرمنوتیک کلاسیک وهرمنوتیک رومانتیک دارای یک سری پیامد ها شدکه مهمترین آن این بود که براساس همه ی مبانی فوق یک متن ومانند آن بیش از یک تفسیر ندارند ، وچندین تفسیر وقرائت را برنمی تابند.(26) هرمنوتیک فلسفی هرمنوتیک فلسفی باکارفلسفی مارتین ها یدگردراوایل قرن بیستم پدیدارشد.ازمهم ترین آموزه های وی این بودکه فهم امری تاریخ هند، سیال وگذراست وبیش ساختارها،نقش اساسی درپیدایش فهم انسانی دارند.شاگرد وی گادامرکاروی رادنبال کرد.(27) درواقع آقای گادامرمؤسس مکتب هرمنوتیک فلسفی است. به نظرگادامرانسان، تاریخ ، هنروسنت اموری هستندکه ازراه روش نمی توان به حقیقت آنها دست یافت. به نظر گاد امر فهم آدمی با پیش داوری ها ، پیش دانسته ها وپیش ساختار ها شکل می گیرد . انسان بدون آنهابه فهم وتفسیر دست نمی یابد . (28) مهمترین دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی 1-تفسیر پدیده ای مفسر محور است ، نه متن محور ونه مؤلف محور 2- فهم متن برآیند امتزاج افق ذهنی مفسر با افق معانی متن است 3- روند تفسیر متن روندی بی انتها است 4- همه ی قرائت هایی که از متن حاصل می شوند معتبرند 5- نسبیت در فهم متن رسمیت می یابد چند سوال که می بایست متولیان هر منوتیک فلسفی جواب بدهند. 1- اگر هر فهمی نسبی ومتحول است ، پس چرا هایدگر وگادامر تحلیل ها وآموزه های هرمنوتیک فلسفی را اموری مطلق وثابت می دانند؟ 2- هرمنوتیک فلسفی در حال که وجود پیش دانسته ها وپیش داوری ها رابرای تفسیر لازم می داند ، آیا معیاری برای فهم صحیح این پیش داوری ها وجود دارد؟ 3- براساس یکی از دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی معیاری برای داوری میان فهم ها وجود ندارد، آیا براساس این آموزه هامی توان قائل شدکه پاره ای از پیش داوری ها موجب بدفهمی وبرخی موجب فهم درست می شوند ؟ چراوچگونه هرمنوتیک فلسفی به نسبیت می انجامد ؟ زمانی که معتقدبه قول وقرائت ها ، فهم هاوتفسیر های بی پایان وصحت واعتبار همه ی آنه بدون وجود معیاری برای تمیز حق از باطل ، ودرست از نادرست شویم ، موجب نسبیت گرایی می شود . وچنین نسبیت گرایی موجب مردود شدن معرفت شناسی می شود وشکاکیت در ذهن را به وجود می آورد . براساس نگرش مخالفان نظریه تعدّدقرائت ها ، چرایک متن تفسیر های گوناگونی دارد ؟ باید گفت در هرمنوتیک فلسفی درباب امکان بی پایان بودن قرائت ها ومفسر محوَ بودن ونه مؤلف محور را دسته کم درپاره ای از متون را نادیده گرفت ، نوشتن وگفتار وسیله ای برای رساندن پیام است ، از این رو قرائت نامحدود یا متعدد متن ممکن نیست . زیرامیان الفاظ ومعانی آنها پیوندی وجود دارد که به سلیقه ها وابسته نیست . پلورالیسم تعریف پلورالیسم : دیدگاهی کلامی در الهیات مسیحی درباب مسئله تعدّد ادیان است که همه ادیان را معتبر ، حق وموجب رستگاری می داند .(29) پلورالیسم دینی : درلغت به معنای تکثرگرایی است واصطلاحاًَ در فرهنگ مغرب زمین کاربرد های گوناگونی دارد. براساس این نگرش حقیقت به دین یا مذهب ویژه ای اختصاص ندارد، بلکه هر یک از ادیان بهر های از حقیقت داشته ، راهی به سوی حق است (30) بدین سان پلورالیسم دینی دیدگا هی درکلام مسیحی است که رستگاری انسان رادرحقا نیت همه ی ادیان جستجو می کند وباحقیقت دانستن همه ی ادیان،آن ها راراه های وصول به حق می داند. دیدگاه انحصارگرایی درمسیحیت دین رسمی یهودیت ومسیحیت درباب رستگاری ونجات انسان دیدگاهی انحصار گرایانه دارد. رستگاری انسان تنها ازراه ایمان اولوهیت وربوبیت عیسی، فرزندخدا ، ومرگ فدیه واراوتحقق می یابد. یهودیان نیز نگرش افراطی وانحصارگرایانه ای متشابه مسیحیان دارند. درقران کریم سوره ی بقره آیه((111)) به این موضوع اشاره کرده است :آنجا که می فرماید:یهودیان گفتند :جز یهودیان هرگز کسی به بهشت نمی رود ومسیحیان گفتند:جزمسیحیان هرگز کسی به بهشت نمی رود . این آرزویی بیش نیست.(31) ازنگاه مسیحیان ،اعم ازکاتولیک وپروتستان ها ، همه ی انسان ها حتی کسانی که قبل از عیسی می زیسته اند یا کسانی که در عصر عیسی یا پس از اوزندگی کرده وپیام مسیحیت به آنها نرسیده است به رستگاری نائل نمی شوند.(32) زمینه های پلورالیسم در مسیحیت پلورالیسم دینی دیدگاهی در کلام مسیحیت است که رستگاری انسان در حقانیت همه ی ادیان جستجو می کند وبا حقیقت دانستن همه ی ادیان، آنهارا راه های وصول به حق می داند.(33) دیدگاه پروتستان ها وکاتولیک ها پروتستان ها وکاتولیک ها دراین نکته اتفاق نظر دارند ومعتقدند هر کس ایمان نیاورد به رستگاری نمی رسد ، خواه پیش از عیسی وخواه پس از عصر او زندگی کند . حتی حضرت ابراهیم (ع) وحضرت موسی (ع) که از اولیای دین مسیحی به حساب می آیند ومسیحیان گفته های انسان را معتبر وحجت تلقی می کنند ، به بهشت راه نیافته اند بلکه در مکانی به نام (( لیمبو)) که میان بهشت وجهنم است ودر آن عذابی نیست به سر می برند . وتاروز قیامت درآن مکان هستند که نهایتاًَ حضرت عیسی(ع) آنها را نجات می دهد وبه بهشت می برد. چنین نگرش تنگ نظرانه ای در مورد، رستگاری انسان ((انحصار گرایی)) نامیده می شود.(34) دو واکنش به دیدگاه انحصار گرایان 1- واکنش شمول گرایان 2- واکنش حامیان پلورالیسم دینی در راس شمول گرایان کارل رشینر قرار دارد که در برابردیدگاه انحصار گرایان نظریه شمول گرایی را ارائه داده است . شمول گرایان درب بهشت را کمی باز تر کرده ، صالحان غیر مسیحی رارستگار دانستند از منظر آنان ، می توان غیر مسیحیانی را که درست کارند وبر اساس اصول مسیحی رفتار واخلاق نیکی دارند مسیحی تلقی کرد. این گروه ((مسیحیان بی نام)) نام دارند . جان هیک واسمیث پارا از شمول گرایی فراتر گذاشتند ومعتقدبودند که هر یک از ادیان بهر ه ای از حقیقت دارد وراهی به سوی حق است . از این رو، هر کس با هر عقیده ودینی می تواند به بهشت راه یابد (35) پیدایش پلورالیسم دینی پلورالیسم دینی واکنشی در برابر انحصار گروی در مسئله رستگاری بود . کسی که بیشترین نقش را دردفاع از پلورالیسم دینی و تحکیم پایه های آن دارد ، جان هیک است . اوکه یک متکلم پروتستانی است ، تحت تاثیر آموزه های لیبرالیسم سیاسی ودینی قرار گرفت وپلورالیسم دینی را ارائه کرد .(36) مهمترین آموزه های پلورالیسم دینی 1- هر کس می تواند باهر عقیده ای به بهشت راه یابد به شرط توجه به یکی از ادیان 2- رستگاری عبارت است از دگرگونی توجه از خود به سوی حق 3- گوهر دین ، توجه به حق است، عقاید وایمان واعمال دینی نقشی فرعی دارند 4- برای معقول کردن ایمان دینی بایداز تجربه دینی کمک گرفت 5- همه ی ادیان حق اندوبه واقعیت نهایی رهنمون می شوند 6- با تمسک به اصول اخلاقی لیبرالیسم ، بایدتعصب را مردود شمردودیگران راتحمل کرد. (37) راه حل جان هیک در حل تناقض میان ادیان جان هیک برای حل این مشکل معرفت شناختی از معرفت شناسی کانت کمک می گیرد، وبا تمایز نهادن میان پدیده وپدیدار به حل مسئله می پردازد. براساس نگرش کانت ، پدیده وواقعیت فی نفسه اشیاء دست نیافتی وغیر قابل شناخت است ، هر کس واقعیت را آنچنان که بر او پدیدار می شود درک می کند. از این رو ، پیروان هر دینی حق را آن چنان که بر آنها پدیدار می شود ، توصیف می کنند . توصیف های به ظاهر متعارض ومتناقض توصیف یک واقعیت است . هرکس از منظر خود و بر اساس فهم خود برداشتی از آن دارد. جان هیک برای تبیین این دیدگاه از تمثیل مولوی در فیل شناسی بهره می گیرد . ومی گوید همه ی شناخت ها درست وصادق اندگوهر همه ی ادیان حق است ، وهمه ی آنها مارا به حق می رسانند.(38) مهمترین نقد ها واشکالات برپلورالیسم دینی 1- آنها باید در قبال پذیرش این دیدگاه تاوان سنگینی بپردازند وبه شکاکیت گردن نهند.در حالی که هیچ اندیشمندی حاضر نیست به این امر غیر معقول تن دهد. آنها برای باز کردن درب بهشت بر روی همه ی انسان ها هزینه ی سنگینی پرداخته اند، در حالی که رستگاری انسان ها ازنظر اسلام محتاج چنین خطری نیست. 2- مبنای معرفتی مبتنی برتمایز میان پدیده ها و پدیدار ها که از کانت اقتباس شده و جان هیک برای حل تناقض ها و تعارض های ادیان به آن تمسک می کند مردود است . زیرا انسان با ابرزار های معرفتی خود می تواند پدیده ها وواقعیت ها را بشناسد . 3- بر اساس پلورالیسم دینی ذکر شده ، تمام ادیان وآئین ها ، بلکه مکتب هایی هم چون کمونیسم ، حقند وبه واقعیت نهایی رهنمون می شوند ، صراط مستقیم یا دین حق امر موهومی بیش نیست ونمی توان آئینی را بر آئینی دیگر تر جیح داد . لازمه ی این گفته این است که هر امر موهوم وهر خرافه ای حتی شیطان پرستی ، انسان پرستی وبت پرستی راهی به سوی حق وگذر از خود محوری به خدا محوری می باشد . 4- با تکیه بسیار بر ایمان ، از بعد عمل وشریعت در دین ، غفلت شده است زیرا عمل از مقومات دینی است . 5- در مورد تمثیل فیل شناسی باید گفت که گفته ی هیچ یک از آن نابینایان صحیح نبود ، زیرا آن چه را لمس می کردند ، پا وخرطوم وگوش های فیل بود نه ستون ومار ، بادبزن .(39) وچون نتوانستند ابزار مناسب (( بینایی)) را به کار گیرند دچار اختلاف شدند . اگر شمعی در دست می داشتند دچار اختلاف نمی شدند بنابراین پلورالیسم دینی مشکلات و محذورات بسیاری دارد . در حقیقت این نگرش بخشهای از دین را نادیده می گیرد وبر ایمان واحساس شخص تکیه می کند ، گوهر دین را تجربه دینی می داند ، در بعد عقاید ، آموزه هایی را که ادیان آنها را ازمقدمات خود تلقی می کند ونیز در بعد احکام واخلاق بسیاری از عبادات ، مناسک واحکام عبادی واخلاقی ادیان را نادیده می گیرد وبدین ترتیب ، به تقطیع مُثله کردن ادیان می پردازد . که مهمترین آنها شکاکیت ونسبیت گرایی منتهی می گردد. خوانندگان عزیز متوجه نظرات پلورالیسم دینی وهرمنوتیک که در دین یهود ومسیح مطرح گردیده بود، شدندوحقانیتی که برای خودقائل شدند که از راهِ هردین ویاهر اعتقادی می توان به رستگاری دست یافت. بنابراین پلورالیسم دینی دیدگاهی درکلام مسیحیت است که رستگاری انسان رادرحقانیت همه ی ادیان جستجومی کند وباحقیقت دانستن همه ادیان ، آن هاراراه های وصول به حق می داند. نظراسلام در مسئله ی حقانیت ادیان ازنظرگاه اسلام مسئله ی حقانیت غیرازمسئله ی رستگاری است ومیان دین دوفرق وجوددارد. اولاًَ ، همه ی ادیان غیرالهی یا ادیان الهی تحریف شده ، راه هایی به سوی حق نیستند. ثانیاًَ ، همه ی ادیان وشریعت های الهی تحریف نشده ، علی رغم این که حق ، صادق ومطابق با واقعندواصول بنیادین اعتقادی همه آن ها مشترک بوده ، اختلاف آن ها صرفاًَ درپاره ای احکام وقوانین است ؛ به عصر خاصی اختصاص دارند. پس از گذشت عصرآن ها ، ایمان به آن ها کافی نیست ؛ بلکه لازم است ، علاوه بر ایمان به انبیاء وکتاب های آسمانی گذشته ، به فرمان الهی در عصر بعدی گردن نهاد. ثالثاًَ ، در عصر خاتمیت ، یعنی از زمان بعثت حضرت محمّد(ص) تا انقراض عالم ، پیام آن حضرت به هرکس برسد ، اوموظف است آن را بپذیرد ؛ زیرا مصداق اسلام عام در این عصر ، شریعت آن حضرت است وهر کس به او ایمان نیاورد ، مسلمان نیست ودر برابر فرمان الهی طغیان کرده است . بلکه می توان گفت : شریعت آن حضرت همان شزیعت های پیشین است که کمال یافته است (40) مهمترین دلایل قرآن براعتبارشریعت اسلام وعدم اعتبار وشریعت های دیگر: 1- نور بودن قرآن وشریعت اسلام برای اهل کتاب. قرآن کریم در آیه 15و16 سوره ی مائده می فرماید((ای اهل کتاب ؛ پیامبرما ، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی راکه شما کتمان می کردیدروشن می سازد ، به سوی شما آمد ، وازبسیاری ازآن ( که فعلاًَ افشای آن مصلحت نیست)صرف نظر می نماید. آری ازطرف خدا ، نوروکتاب آشکاری به سوی شما آمد.)) دراین دوآیه ،تصریح شده است که قرآن وشریعت خاتم انبیاء برای هدایت اهل کتاب نیز نازل شده است ، تنها با پیروی از این وحی جدیداست که آن ها ازظلمات رهایی یافته وبه صراط مستقیم هدایت می شوند . این سخن بدین معناست که دین یهودی ومسیحی هر چند در عصر خود نور بوده اند ولی اکنون تمسک به آن ها برای کسانی که پیام اسلام به آن ها رسیده وآن را درک کرده اند، ظلمت وانحراف است . قرآن اهل کتاب رامخاطب قرار داده به آن ها می گوید که ((قَدجاءَکُم مِنَ اللهِ نُورُ وَکِتابُ مُبِینُ)) 2- فراخواندن همگان به ویژه اهل کتاب به شریعت اسلام. قرآن کریم در آیه 47 سوره نساء می فرماید: (( ای کسانی که کتاب خدا به شما داده شده است به آنچه برپیامبر خود نازل کردیم وهماهنگ با نشانه هایی است که با شماست ایمان بیاورید پیش ازآنکه صورت هایی رامحوَ کنیم ، سپس به پشت سر بازگردانیم ، یا آنها رااز رحمت خود دور بسازیم همان گونه که ( اصحاب دسبت)رادور ساختیم وفرمان خدا درهرحال انجام شدنی است)) دراین دوآیه ، علاوه بر ایمان به خدا ، قرآن ، پیامبراکرم (ص) وشریعت آن حضرت ، ایمان به دیگر انبیاء وکتاب های آسمانی آنان نیزلازم تلقی شده است . 3- پیروزی وغلبه اسلام برادیان دیگر. قرآن کریم در سوره ی نور آیه 55 می فرماید : (( خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده وعمل صالح انجام داده اند وعده داده است که هرآینه آن ها رادرزمین جانشین خودقراردهد؛ چنان که پیشینیان راجانشین قرارداد وآن دینی را که مرضی اوست استقرار بخشد….. باحقانیت شریعت های دیگر، آیااین هدف ، یعنی غلبه شریعت حضرت خاتم الانبیاء محمّد(ص) برآن هالغو ومنتفی نخواهدبود. 4- پیمان گرفتن ازپیامبران در پیروی ازشریعت اسلام. خداونددرآیه 81 سوره ی آل عمران می فرمای:(( وبه خطر بیاورید هنگامی را که خداوند ، ازپیامبران پیمان گرفت .که هرگاه کتاب ودانش به شمادادم ، سپس پیامبری به سوی شماآمد که آنچه راباشماست تصدیق می کند ، به او ایمان بیاورید واو رایاری کنید ، پس به آنها گفت : (( آیا به این موضوع اقراردارید؟ وبرآن ، پیمان مؤکد بستید؟)) گفتند: (( آری اقرارداریم )) خداوند به آنها گفت : پس گواه باشید ومن نیز باشما از گواهانم )) آیه فوق به صراحت براین امر دلالت دارد که خداوندازپیامبران پیمان گرفته که به حضرت محمّد(ص) ایمان آورده ، ازیاری اودریغ نورزند. پیامبران به این پیمان اقرار داشته وپیمان الهی رادراین باره پذیرفته اند ((قالَ أَقرَرتُم وَ أخَذتُم عَلی ذلِکُم إِصرِی قالُوا أقرَرنا)) یعنی فرمود آیا اقرار کردید وپیمان مرادراین باره پذیرفتید؟ پاسخ دادند ، آری اقرارکرده وپیمان تورا پذیرفتیم. 5- جهان شمول بودن پیام اسلام درقرآن کریم آیات متعدد وجود دارد که پیامبراسلام حضرت محمّدابن عبدالله (ص) پیامبر همه ی امت ها است . مثلاً درسوره ی اعراف می فرماید((بگو ای مردم : من فرستاده ی خدابه سوی همه ی شما هستم ، همان خدایی که حکومت آسمان ها وزمین ، ازآن اوست. معبودی جزاونیست ، زنده می کند ومی میراند ، پس ایمان بیاورید به خدا وفرستاد ه اش ، آن پیامبر درس نخوانده ای که به خداوکلماتش ایمان دارد ، واز اوپیروی کنید تا هدایت یابید)) بنابراین، قرآن کتابی است که همه ی عالمیان وهرکس که پیام شریعت اسلام به او رسیده را پند واندرز می دهد واورا دعوت به پاسخ می کند. 6- مذمت اهل کاتب وردّ ادعاهای باطل آنها. درقرآن کریم آیات متعدد وبسیاری وجوددارد که ادعاهای اهل کاتب را انحرافاتی عظیم می داند، در سوره ی بقره ده ها آیه وجود دارد که بر مذمت اهل کتاب وردّ ادعاهای انحرافی ، تاکید می کند . ونیز در سوره های دیگر نظیر مریم ، آل عمران ونساء ، آیات متعدد مشاهده می شود . 7- عدم رستگاری منکرانی که پیام اسلام به آنان رسیده است. کسانی که علی رغم ایمان به ادیان آسمانی ودریافت پیام شریعت اسلام ، به شریعت اسلام کفر می ورزند، به رستگاری دست نمی یابند ، بلکه دچار عذابی دردناک خواهند شد ، مثلاً درآیه 84 سوره ی آل عمران آمده است : (( وهرکس جزاسلام آیینی برای خود انتخاب کند ، ازاوپذیرفته نخواهد شد ، واو در آخرت از زیان کاران است .)) 8- تحریف ادیان دیگر. آیات بسیاری برتحریف ادیان آسمانی دیگر دلالت دارد ، چنان که امروزه این حقیقت با شواهد علمی وعقلی اثبات گردیده وروشن شده است که بخش هایی از کتاب های مقدس اهل کتاب تحریف گردیده است . مثلاً درسوره ی نساء آیه 171 آمده است : ((ای اهل کتاب در دین خودغُلوّ وزیاده روی نکنید ، ودرباره ی خدا ، غیر از حق نگویید .مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده ی خدا ، وکلمه ومخلوق اوست ، وروحی شایسته از طرف او بود . بنابراین به خدا وپیامبر او ایمان بیاورید ، ونگویند خداوند سه گانه است ، از این سخن خود داری کنید ، که برای شما بهتر است . ازآیه فوق استفاده می شود که اهل کتاب از خود بردین خدا افزوده اند ؛ از جمله مسیحیان ، به جای توحید ، به تثلیث روی آورده وتحریف های بسیاری در توحید ودیگر آموزه های دینی ایجاد کرده اند ، چنان که یهود نیز به تحریف کتاب آسمانی وآموزه های دینی روی آورده و تحریف های بسیاری را در دین خدا مرتکب شده اند. راباداستانی که در تفسیر نمونه پیرامون حقانیت ورستگاری دراسلام آمده ادامه می دهیم . سلمان فارسی داستانی شگفت انگیز دارد اودر جندی شاپور با پسر حاکم دوست بود . آنان پس ازشنیدن آیات انیجل از یک راهب مسیحی وتحقیق درباره ی آیین مسیحیت به آن گرویدند….. سلمان به همراه راهب به دیر موصل وسپس به بیت المقدس رفت . در آن جا به حلقه درس مسیحیان راه یافت وبه عبادت مشغول شد…. راهب به او ظهور حضرت محمّد(ص) رابشارت داد وعلائم نبوت آن حضرت را برای او بیان کرد وبه او گفت: من پیر شده ام وفکر نمی کنم که اورا درک کنم ، اماتو جوانی امیداورام که او را درک کنی. دربازگشت به موصل ، سلمان راهب را گم کرد ودر بین راه اسیر شده ، اورابه زنی در مدینه فروختند. پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) ، به محضر پیامبر شرفیاب شد وپس از دیدن علائم نبوت به آن حضرت ایمان آورد . سلمان یقین داشت که اگر راهب ودوستان او پیامبر را درک می کردند ، به ایمان می آوردند . پس از شرح ماجرای زندگی خود ، از پیامبر پرسید که حال آن ها چگونه است ؟یکی از حاضران به سلمان گفت : آنها اهل دوزخند. این سخن برسلمان گران آمد . در این هنگام آی? کریم? (( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هادُوا وَالنَّصاری وَ الصَّابِئِینَ مَن آمَنَ بِاللهِ…)) بر پیامبراکرم نازل شد.پیامبر فرمود: آنها که به ادیان حق ایمان حقیقی داشته اند ، اگر چه پیامبر اسلام را درک نکرده اند، دارای اجر وپاداشت مؤمنان خواهند شد . ازنظراسلام ، مسئل? رستگاری ونجات غیر از مسئل? حقانیت است اگر کسی عمداً اعتقاداتی را که موظف بدان ها ایمان ورزد انکار کند ، مستحق عقوبت وعذاب درناک الهی در دنیاوآخرت است ؛ اما برعکس چنین ملازمه ای وجود ندارد ؛ یعنی چنین نیست که اهل نجات صرفاً کسانی باشند که به شریعت حق گرویده وبه احکام آن عمل کنند . ازاین رو ، آموزه ی رستگاری ونجات داراسلام گستر ده تر از مسئل? حقانیت است آموز? رستگاری در اسلام مجموع? گسترده ای از انسان ها را در بر می گیرد که بدین شرح است: رستگاران از نظر اسلام 1- پیروان شریعت اسلام از عصر بعثت حضرت محمّد (ص) تاانقراض علم به شرط ایمان قلبی وعمل صالح ؛ 2- پیروان هر یک از انبیای الهی دیگر در هر عصری که موظف بوده اند از آن پیامبر پیروی کنند به شرط ایمان قلبی وعمل صالح ؛ 3- قاصران ؛ کسانی که به هر دلیل در شناخت شریعت یا مذهب حق قصورداشته وتقصیر نورزیده اند ؛ چه این قصور به علت نقص در خلقت ؛ نظیر سفاهت ، کم خردی یا جنون ؛ باشد وچه به علت نرسیدن پیام دین یا مذهب حق به آن ها .

نتیجه گیری :

از منظر اسلام ، در مسئل? رستگاری ، ملاک اخلاص وتسلیم بودن در برابر خداوند متعال است . از این رو ، کسانی به رستگاری می رسند که به فرمان الهی گردن نهاده ، در برابر اوتسلیم باشند ، اعم از این که پیام دین حق به آن ها رسیده باشد یا این که پیام دین حق به آن ها نرسید ه باشد ( قاصران ) . اما کسانی که اهل تسلیم نیستند ودر برابر فرمان الهی سر سختی نشان می دهند وعالمانه واز روی عمد آن را انکار کرده ، ایمان نمی آورند ونیز کسانی که علی رغم توانایی برای شناخت دین حق تلاش نمی کنند واز نظر تکلیف الهی خود در این مورد می گریزند ویا کسانی که ایمان آورده ، اما علی رغم ایمان ، در بُعد عمل تسلیم فرمان خدانیستند واعمال ناشایسته انجام می دهندآن ها گرفتار عذاب الهی می شوند . درخاتمه برای کلیه دست اندرکاران نظام تعلیم وتربیت آرزوی موفقیعت وسرافرازی راداریم

منابع:

1- معرفت ، مجله شماره 22 2- معرفت دینی صادق لاریجانی ص 28 3- علم حضوری محمد فنایی اشکوری ص 61 4- علم حضوری محمد فنایی اشکوریی ص 62 5- همان ص 65 6- همان ص 67 7- فلسفه ی اخلاق محمد تقی مصباح ص 42 8- همان ص 43 9- همان ص 45 10- معرفت شناسی در قرآن آیت الله جوادی آملی ص 120 11- در آمدی بر معرفت شناسی دینی محمد حسین زاده ص 61 12- مسائل جدید کلامی آیت الله جعفر سبحانی ص 72 13- در آمدی بر معرفت شناسی د ینی محمد حسین زاده سبحانی ص 82 14- معرفت دینی صادق لاریجانی ص 54 15- عقل واعتقاد دینی مایکل پترسون 16- درآمدی بر معرفت شناسی دینی محمد حسین زاده ص 98 17- همان ص 99 18-همان ص 102 19- علم ودین بهاءالدین خرم شاهی ص 49 20- همان ص 50 21- درآمدی بر هر منوتیک احمد واعظی ص 25 22- مسائل جدید کلامی جعفر سبحانی 23- هر منوتیک ویراگماتیکمحمد حسین زاده 24- همان 25- درآمدی بر هرمنوتیک احمد واعظی ص 47 26- حلقه ا نتقادی ترجمه مراد فرهادپور 27- درآمدی بر هرمنوتیک احمد واعظی ص 82 28- مسائل جدید کلامی جعفر سبحانی 29- حلقه ی انتقادی ص 302 30- مباحث پلورالیسم دینی جان هیکت عبدالرحیم گواهی ص 28 31- همان ص 30 32- مبانی معرفت دینی ص 158 33- پلورالیسم استاد محمد تقی مصباح جمله ی معرفت ص 22 34- همان ص 22 35- نکاتی چند پیرامون پلورالیسم دینی تر جمه احمد 36- مباحث پلورالیسم دینی جان هیک ترحمه عبدالرحیم گواهی ص 32 37- مباحث پلورالیسم دینی جان هیک گواهی ص 36 38- همان ص 39 39- بررسی اصول اخلاقی پلورالیسم محمد حسین زاد ه 40- بررسی اصول اخلاقی پلورالیسم


دیدگاه ها