آرمان‌گرایی واقع‌بینانه
رویکرد مقام معظم رهبری نسبت به مسائل گوناگون را می‌توان تحت عنوان کلی «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» رامی توان درسخنان معظم له دید. 
رهبر معظم انقلاب از یک سوی در همه حوزه‌ها، ذره‌ای از آرمان‌های اصیل اسلامی و انقلابی کوتاه نمی‌آیند و از سوی دیگر این آرمان‌ها را در حوزه واقعیت‌ها و با توجه و شناخت دقیق واقعیت‌های عینی، به شیوه‌ای عقلانی و معتدل پیگیری می‌کنند. درک این نکته در اندیشه‌های ایشان بسیار حیاتی است چرا که نظام ما از سوی اندیشه‌ها و اعمال آرمان‌گرایانه غیرواقع‌بین و واقع‌گرایی غیرآرمانی مورد تهدید است.

آرمان‌گرا اگر واقعیت‌ها را درک و فهم نکند با توجه به خصلت صلب و غیرمطلوب بسیاری از واقعیت‌ها در دام رویکرد غیرمنطقی و افراطی فرو می‌غلتد و واقع‌بینی اگر به واقع‌گرایی تبدیل شود و آرمان‌ها فراموش شوند، آنچه حاصل می‌شود انفعال و سازش با واقعیت‌ها و اندیشه و تصمیم و عمل در چارچوب تنگ این واقعیت‌ها خواهد بود. در اینجا توجه به تمایزی که میان واقع‌بینی و واقع‌نگری وجود دارد مهم است. بر این مبنا، مقام معظم رهبری واقع‌بین است نه واقع‌گرا. واقع‌گرایی پذیرش و سازش با واقعیت‌هاست، تسلیم شرایط و وضعیت موجود شدن است و در موضعی انفعالی نسبت به وضع موجود تصمیم گرفتن و عمل کردن اما در واقع‌بینی، شاهد نوع خاصی از حکمت هستیم. لحاظ کردن شرایط موقعیتی در تصمیم‌گیری‌ها در عین التزام به اصول اساسی و بنیادین که به طور خلاصه می‌توان آن را ترکیب شرایط نامعین با اصول معین دانست. نوع اندیشه‌ورزی مقام معظم رهبری بیشترین تقارن را با این تعریف دارد. نظام جمهوری اسلامی هم اگر ذره‌ای از آرمان‌گرایی واقع‌بینانه فاصله بگیرد، دچار خسران خواهد شد.

دومین حاصلی که از کاوش روشمند در اندیشه‌های رهبری حاصل می‌شود درک انقلاب اسلامی به مثابه پویشی برای شکل دادن به تمدن ایرانی اسلامی است. در این نگاه، هدف از انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، سامان دادن و فراهم آوردن یک نوع زندگی مادی و معنوی مؤمنانه و پیشرفته و توسعه یافته است و زندگی فردی و اجتماعی شکوفا مبتنی بر هویت اصیل اسلامی و ایرانی. در راستای نیل به این تمدن اسلامی ایرانی است که مقام معظم رهبری بر پیگیری توسعه، تأکید وافر دارند و البته همیشه گوشزد می‌کنند که این توسعه باید کاملاً مبتنی بر هویت و ارزش‌های دینی و ملی باشد. توسعه‌ای که برآمده از متن و بطن جامعه خودمان باشد و با شرایط و نیازهای مردم و کشور ما هماهنگ باشد. این امر از یک طرف نشان از همان رویکرد آرمان‌گرایی واقع‌بینانه دارد و از طرف دیگر مبین درک عمیق ایشان از مفهوم توسعه است. زمانی بود که نظریه‌پردازان توسعه در غرب توصیه می‌کردند کشورهای دیگر از الگوی غربی تبعیت کنند. از نظر آنان، راه توسعه یکی است و آن هم تبدیل شدن کشورهای توسعه یافته به شکل و شمایل کشورهای غربی است اما پس از تجربیات بسیار در حوزه نظر و عمل، اکنون بسیاری از این نظریه‌پردازان معتقدند که هر کشوری باید الگوی خاص خودش را با توجه به ارزش‌ها و نیازهایش تدوین نماید.

بهره‌گیری از تجربیات موفق و درست دیگران امری است که کاملاً مورد تأیید رهبری است اما تقلید از الگوهای دیگران مورد نکوهش ایشان:

«ما دنبال چه نوع توسعه‌ای هستیم؟ این نکته اساسی، در بحث‌های اقتصادی و غیر اقتصادی جاری است. کسانی دنبال این هستند که حرفی را پرتاب کنند و ذهن مردم را از مسائل اصلی دور نگه دارند: مدل چینی، مدل ژاپنی، مدل فلان. مدل توسعه در جمهوری اسلامی، به اقتضای شرایط فرهنگی، تاریخی، مواریث و اعتقادات و ایمان این مردم، یک مدل کاملاً بومی و مختص به خود ملت ایران است؛ از هیچ جا نباید تقلید کرد؛ نه از بانک جهانی، نه از صندوق بین‌المللی پول، نه از فلان کشور چپ، نه از فلان کشور راست. هرجا اقتصادی دارد؛ فرق است بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروی از مدل‌های تحمیلی و القایی و غالباً هم منسوخ. بنده می‌بینم گاهی بعضی از شیوه‌هایی که در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و غیره پیشنهاد می‌شود، از دیگران گرفته شده، فلان متفکر فرنگی اینطوری گفته، فلان متفکر کجایی اینطوری گفته، مثل اینکه به آیات قرآن استناد می‌شود! خیلی از شیوه‌ها منسوخ است؛ 30 سال پیش، 40 سال پیش، 50 سال پیش تجربه شده، بعد یک روش بهتر آورده‌اند؛ ولی الان ما می‌خواهیم از روش منسوخ آنها در آموزش و پرورش، در مسائل علمی، در کارهای دانشگاهی، در کارهای اقتصادی و در برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی استفاده کنیم؛ نه، این درست نیست. از تجربه‌ها و دانش‌ها باید استفاده کرد، اما الگو و شیوه و مدل را باید کاملاً بومی و خودی انتخاب کرد» (دیدار با نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، 27/3/83)

از دیدگاه ایشان اتکا بر توان و نیروی بومی منافاتی با استفاده از تجربیات دیگران در این زمینه ندارد: «تمدن واقعی برای مردم ما تمدن ایرانی است؛ تمدنی است که متعلق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده و با شرایط زندگی ما در هم آمیخته و چفت شده است. راه حل حقیقی، راه حل بومی است. باید بذر سالم خودمان را بپاشیم و مراقبت کنیم تا سبز شود؛ دنبال تقلید از این و آن نباشیم؛ دنبال سخن گفتن با زبان و لغت بیگانه و عاریه گرفتن از تجربه‌های دست چندم آنها نباشیم. نه اینکه از فراورده‌های علمی دیگران بهره نبریم؛ چرا، صد درصد معتقدم که باید از همه تجربه‌های علمی بشری بهره برد. پنجره‌ها را نمی‌بندیم؛ هرکس که در دنیا کار خوبی کرده، آن را انتخاب می‌کنیم». (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت، 12/2/80)

برای جمع بین توسعه بومی و بهره‌گیری از تجربیات دیگران، آنچه مورد نیاز است تقویت روحیه خودباوری و امید بر آینده است: «استعدادها را باید پرورش بدهیم. همه کس چه اهل علم، چه اهل تکنولوژی، چه اهل ابتکار، چه اهل مسائل فنی در هر سطحی باید احساس بکنند که بار سازندگی کشور بر دوش آنهاست. ما خودمان باید کشور را بسازیم؛ کسی کشور را برای ما آنچنان که مورد نیاز ماست، نخواهد ساخت. ما خودمان هستیم که خانه خودمان را بر طبق نیازهای خودمان می‌سازیم». (دیدار مردمی، 12/9/70