مقدمه

تاریخچه ورود یهودیان به اروپا بدین ترتیب است که پس از ظهور حضرت عیسی علیه‌‌السلام و اهانت قوم یهود به ایشان، قیصر روم به فلسطین حمله کرد و در حمله به این شهر(بیت‌المقدس) بسیاری از مردم و از جمله یهودیان را به قتل رساند و تعدادی از آنها را اسیر و به روم برد؛ همین مسئله باعث بازشدن پای یهودیان به اروپا شد.

ازدیاد نسل و جابجایی در بین سرزمین‌های مختلف، منجر به پراکندگی قوم یهود در سطح قاره اروپا شد. در قرن 8 میلادی نیز عده زیادی از مردم نواحی بین دریای خزر و دریای سیاه به یهودیت گرویدند که به "خزرهای ترک" معروف شدند و در حال حاضر 9% از یهودیان اروپا و آمریکا و بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت یهودی سرزمین‌های اشغالی از نسل همین گروه هستند.
یهودیان در کشورهای اروپایی و به طور کلی در محیط‌های محل سکونت خود، همواره یک نوع زندگی درونگرا و بسته‌ای داشته‌اند و بزرگان این قوم ایشان را از اختلاط و آمیزش با ملت‌های دیگر منع می‌نمودند.

ملت‌های اروپایی هیچگاه دید مثبتی به یهودیان نداشتند و همین امر باعث شد که قوم یهود همواره در انزوا و حاشیه به سر برد. یکی از مهم‌ترین دلایلی که در تقویت این دیدگاه موثر بوده است، اعتقادات مذهبی مسیحیان می‌باشد که یهودیان را به عنوان قومی که پیامبر ایشان حضرت مسیح را به صلیب کشیده است و به ساحت این پیامبر الهی اهانت نمود، قومی خائن و گناهکار می‌دانند، از سوی دیگر وجود دیدگاه‌هایی در بین خود یهودیان مانند برگزیده بودن از جانب خدا، پست شمردن ملل غیر یهودی، فساد، مخفی کاری، خیانت، رباخواری و زراندوزی باعث به وجود آمدن دیدگاهی منفی از یهودیان در بین مسیحیان شده بود.

در کنار دیدگاه منفی مسیحیان نسبت به یهودیان، دیدگاه مشابهی از جانب یهودیان نسبت به مسیحیان به وجود آمد و این مسئله کم کم تبدیل به ایجاد تنش میان ایشان شد. برخی از دولت‌های اروپایی از قرن سیزدهم میلادی یهودیان را وادار به نصب علائمی بر روی لباس خود می‌نمودند تا از غیریهودیان باز شناخته شوند. در طول سال‌های مختلف به کرات تعرضاتی به جان یهودیان صورت می‌گرفت. برخی از این درگیری‌ها از جانب مردم و برخی توسط حکومت‌ها و در واکنش به خلاف‌ کاری‌های ایشان صورت می‌گرفت. (از موارد مخالفت حکومت‌ها با یهودیان می‌توان به انگلستان اشاره نمود که در اواخر قرن سیزده میلادی و در روزهای پایان جنگ‌های صلیبی، به دنبال بالا گرفتن احساسات ضدیهودی، همه یهودیان از این کشور اخراج شدند.)

علاوه بر دلایلی که در ابتدا در رابطه با علل بروز تفکر و اقدامات ضدیهودی عنوان شد، خود اندیشمندان یهود نیز بارها بر نقش یهودیان در ایجاد و یا دامن زدن به احساسات ضدیهودی تاکید دارند. "برنارد لازار" یکی از برجسته‌ترین اندیشمندان یهودی(که امروزه انجمنی یهودی در فرانسه به نام وی فعالیت سیاسی و اجتماعی دارد) در مورد دلیل وجود تفکر ضدیهودی چنین می‌گوید:
«دلیل تفکر ضدیهودی در تاریخ از ابتدا تا به امروز این بود که یهودی موجودی غیراجتماعی بوده است. بروز تفکر یهودستیزی علل مذهبی، ملی و اقتصادی دارد. یهودیان در همه جا و همیشه خود را قومی برگزیده و بالاتر از اقوام دیگر می‌دانستند.»

هرچند یهودیان در حال حاضر در صدد جبران و تغییر این دیدگاه هستند لکن با وجود گذشت قرن‌ها، هنوز هم این دیدگاه در بین اروپائیان وجود دارد و به خاطر حمایت بسیاری از یهودیان از رژیمی که هر روز به جنایت تازه‌ای در سرزمین‌های اشغالی دست می‌زند، افزایش نیز می‌یابد.

زمینه‌های شکل‌گیری تفکر صهیونیسم

با ذکر این جمله بن‌گوربون از فعالان سازمان جهانی صهیونیسم و اولین نخست‌وزیر اسرائیل در خصوص ماهیت صهیونیسم، به زمینه‌های مختلف شکل‌گیری تفکر صهیونیسم می‌پردازیم:

«سازمان صهیونیسم قادر است چیزی را که ماورای قدرت و صلاحیت اسرائیل است، به دست آورد و این نکته مزیتی است که سازمان صهیونیسم نسبت به این کشور دارد.»

هرچند زعما و بزرگان یهود، همواره لزوم بازگشت یهودیان به فلسطین (سرزمین موعود) را در میان جوامع خود تبلیغ و یادآوری می‌کردند، لکن تا قرن 17 میلادی تلاش مشخص و بارزی همراه با فعالیت منسجم برای تحقق آن دیده نمی‌شود. از اوایل قرن 18 میلادی و به دنبال فراهم شدن توجیهات لازم برای طرح تشکیل دولت یهودی، به طور پراکنده زمزمه‌هایی در این زمینه شنیده می‌شد. شاید بتوان برپایی سازمانی به نام "شورای عالی یهود" در فرانسه را (که ناپلئون بناپارت در سال 1807 میلادی دستور آن را صادر نمود) اولین تشکل سازمان یافته یهودیان اروپا در قرون اخیر دانست. این سازمان که نمودی از شورای عالی یهودیان در زمان حضور در فلسطین موسوم به سهندرین بود؛ از سازماندهی و چارت مشخصی برخوردار بود و رسماً نمایندگی یهودیان فرانسه را برعهده گرفت.

پس از این که دکتر "لئوپینکسر"از اندیشمندان فعال یهودی برای اولین بار مشخصاً به واژه صهیونیسم اشاره و اعلام کرد که یهودیان نباید برای عزیمت به فلسطین دست رو دست گذاشته و منتظر مسیح شوند و برای رهایی از گرفتاری‌ها باید خود دست به کار شوند، گروه‌هایی با هدف تلاش برای تحقق آرمان‌های یهودیان و اسکان در یک سرزمین واحد تشکیل شدند. جنبش «هیبات زبون» یا «عاشقان صهیون» یکی از اولین و مشهورترین آنها می‌باشد که با شعار به سوی صهیون، در کشورهای روسیه، فرانسه و انگلیس و 000 فعالیت می‌کرد.

برخی از برجستگان یهودی در قوام اندیشه صهیونیسم، نقش غیرقابل انکاری داشتند. بنیامین دیزرائیلی، نخست وزیر انگلیس در اواسط قرن نوزدهم یکی از این افراد است. او در اصل یک یهودی‌تبار بود که در کودکی به خاطر تغییر مذهب پدرش، به دین مسیحیت درآمد لکن تا پایان عمر در راه پرورش اندیشه صهیونیسم کوشید. وی اذهان سیاستمداران انگلیسی را برای حمایت از اندیشه‌های نوین یهودیان آماده ساخت. در شناخت شخصیت وی اشاره به این جمله وی حائز اهمیت است که می‌گوید: نیرنگ، دروغ و خیانت در راه پیروزی، گناه نیست.
مجموعه عواملی که در شکل‌گیری و تقویت اندیشه صهیونیستی موثر بود عبارت است از:

1- تبلیغات دائمی بزرگان یهود مبنی بر تعلق داشتن فلسطین به یهودیان
2- وجود دیدگاه‌هایی در فرهنگ یهود که ایشان را قومی برجسته، لایق و مستحق حکومت بر دیگران معرفی می‌کند.
3- بروز حملاتی علیه یهودیان در کشورهای اروپایی و در نتیجه کشته یا آواره شدن آنها
4- تبلیغ بر روی مسئله مظلومیت و بی‌پناهی قوم یهود از سوی برخی نظریه‌پردازان صهیونیست در قرون 18 و 19 میلادی و تاکید بر لزوم سازماندهی و فعالیت در راستای تحقق آرمان‌های یهود.
5- شروع فعالیت دستجات منظم یهودی با کارکرد سیاسی و ایجاد آبادی‌های یهودی نشین در فلسطین
6- لابی برخی از متنفذین یهودی با دربارهای اروپایی به ویژه انگلیس و مجاب نمودن ایشان برای حمایت از ایجاد دولت یهودی

مجموع این عوامل در سال‌های پایانی سده نوزدهم میلادی، منجر به ایجاد سازمان صهیونیسم شد. در این سال‌ها پتانسیل لازم برای سازماندهی و فعالیت جدی در زمینه عملی نمودن اندیشه‌های صهیونیستی فراهم شده بود و فقط به یک چهره کاریزماتیک و فعال برای سازماندهی این جریان نیاز بود.

تئودور هرتصل که یک روزنامه نگار در اتریش بود این نقش را عهده‌دار شد. وی که دکترای اقتصاد سیاسی داشت اعتقاد داشت یهودیان در هر کجای دنیا که هستند همگی به یک قوم تعلق دارند و غیرقابل جذب در ملت‌های دیگر هستند. هرتصل رهبری دیدگاه سیاسی صهیونیسم را بر عهده داشت. وی در اوت 1897 توانست 204 نفر از برجستگان یهودی از 17 کشور جهان را در شهر بازل سوئیس گرد هم آورد و اولین کنگره بین‌المللی صهیونیست‌ را تشکیل دهد.

در این کنفرانس هرتصل بر لزوم فعالیت جدی در زمینه ایجاد سرزمین و دولتی یهودی تاکید کرد و هدف صهیونیسم را ایجاد موطنی برای یهودیان در فلسطین و تضمین آن توسط قواعد بین‌المللی عنوان کرد.
هرتصل در دوران ریاست هشت ساله‌اش بر سازمان و در خلال برگزاری کنگره‌ها به لابی نمودن با سران و متنفذین سیاسی اروپا برای کمک به اجرای مصوبات کنفرانس بازل ادامه داد. از جمله دولتمردانی که هرتصل در راستای اهداف سازمان صهیونیسم با ایشان ملاقات و گفتگو می‌کرد می‌توان به عبدالحمید (سلطان عثمانی)، ژوزف چمبرلین انگلیسی و ویلهلم دوم قیصر آلمان اشاره نمود.

هرتصل در سال 1904 درگذشت ولی نتیجه مذاکرات وی و دوستانش با مقامات سیاسی و ذی‌نفوذ، به جلب موافقت انگلیس برای حمایت از سازمان صهیونیسم و اعلام بیانیه بالفور در 1917 انجامید که از تاسیس یک دولت یهودی در فلسطین حمایت می‌نمود.

قبل از فعالیت رسمی سازمان صهیونیسم، برخی از اندیشمندان و نویسندگان بر پنهان بودن اهداف خطرناک و جهان‌گستر یهودیان در پشت طرح ایجاد دولت یهودی تاکید می‌کردند لکن یهودیان متنفذ این مسئله را یک جنگ روانی علیه قوم یهود می‌دانستند. پس از گسترش تلاش‌های یهودیان و نفوذ در مناصب دولتی به این نظریه توجه بیش‌تری شد و معلوم شد که مصوبات کنفرانس بازل، تمام آن چیزی نیست که صهیونیست‌ها به دنبال آن هستند. یکی از مصادیق این موضوع انتشار یادداشت‌های پراکنده هرتصل بود که 26 سال پس از مرگ وی انتشار یافت. بر اساس این نوشتار، هرتصل برای تحقق مصوبات بازل اعتقاداتی داشته که در تریبون‌های رسمی و جلسات صهیونیست‌ها هیچگاه بیان نمی‌کرده. اعتقاد راسخ او به مبارزه مسلحانه با اعراب و نفوذ در مطبوعات، امور مالی دولت‌ها و تشدید تضادها برای بهره‌گیری در جهت تحقق اهداف مورد نظر از جمله این موارد است.

هنری فورد، صنعتگر مشهور آمریکایی و صاحب کمپانی اتومبیل سازی فورد در سال 1921 (چهار سال پس از صدور اعلامیه بالفور) پروتکل‌های صهیونیست‌ها را مورد بررسی قرار داد. وی در جایی از این تحقیق در خصوص اهداف صهیونیستی ورای تشکیل دولت یهودی می‌گوید:

«فعالیت‌های صهیونیست‌ها در دو جهت متمرکز شده است، از یک سو کوشش آنها بر این است که تمام دولت‌های غیریهودی را براندازند و از سوی دیگر تلاش می‌کنند که یک دولت یهودی در فلسطین تاسیس کنند. آنها سر و صداهای زیادی به راه انداخته‌اند اما اینها همه بهانه‌هایی است برای اجرای نقشه‌های استعماری. نظریه دولت یهودی تنها یک پوشش است که پس از آن هدف‌های دیگری مورد نظر است. دسترسی به منابع معدنی و نفت فراوان یکی از این هدف‌هاست و تامین نیروی لازم برای عملیات مخفی هدفی دیگر. یهود، اقتصاد و سیاست را زیر سلطه خود دارد.»

سازمان جهانی صهیونیسم

سازمان جهانی صهیونیسم با نام اولیه «سازمان صهیونیستی» در اولین کنگره صهیونیستی در سال 1897، به عنوان چارچوب ساختاری جنبش سازمان یافته صهیونیستی و با هدف ظاهری ایجاد یک کانون یهودی برای قوم یهود، بنیانگذاری شد و شامل کلیه یهودیانی که برنامه صهیونیستی را می‌پذیرفتند؛ می‌گردید. از راه تاسیس سازمان صهیونیستی بود که صهیونیسم به جنبشی مدرن، دموکراتیک و مجهز به ابزارهای لازم برای فعالیت‌های سیاسی، مهاجرتی و تحقیقاتی در مقیاس وسیع در آمد. مهم‌ترین این ابزارها در زمان ریاست تئودور هرتصل بر این سازمان به وجود آمدند که عبارتند از:

• تراست مستعمراتی یهود که کار بانک صهیونیستی را انجام می‌داد.
• صندوق ملی یهود با هدف خرید زمین به عنوان مالی که همیشه به ملت یهود تعلق خواهد داشت.
• دی‌ولت به عنوان ارگان رسمی سازمان.

با ظهور تمایلات و جناح‌بندی‌های متعدد ایدئولوژیک در سازمان صهیونیستی، نوعی ثنویت در ساختار این سازمان به وجود آمد. به موجب اساسنامه سال 1921، سازمان صهیونیستی در ساختار خود از دو بخش افقی و عمودی تشکیل شده بود؛ از یک طرف نمایندگی‌های گسترده‌ای از این سازمان وجود داشت که صهیونیست‌ها را بدون در نظر گرفتن نقطه نظراتشان تحت پوشش قرار می‌داد، از طرف دیگر به صهیونیست‌هایی که به یک ایدئولوژی خاص معتقد بودند و بنا به تعبیر اساسنامه نماینده یک دیدگاه خاص بودند تحت شرایطی حق تشکیل اتحادیه‌های مستقلی داده می‌شد. با انتشار اساسنامه جدیدی در سال 1960، ساختار سازمان صهیونیستی دستخوش تغییرات اساسی شد و نام رسمی جدیدی تحت عنوان "سازمان جهانی صهیونیسم" انتخاب شد.

الگوی داخلی سازمان تا حد زیادی به الگوی یک دولت حاکمه شباهت دارد که اعضای آن مانند شهروندانی هستند که کنگره سازمان را انتخاب می‌کنند و تا حدی انتخاب شورای عمومی نیز که به پارلمان شباهت دارد، با آنهاست.

قوه مجریه سازمان نیز به دولت و سازمان اداری یک مملکت شباهت دارد و دادگاه کنگره نقش قوه قضاییه آن را بر عهده دارد. از طرفی دیگر این سازمان از دو جهت مهم با یک دولت تفاوت دارد: یکی اینکه سازمانی بین‌المللی است و محدود به مرزهای ملی نیست و دیگر این که بر مبنایی کاملاً داوطلبانه بنا نهاده شده است و شدیدترین اقدام عملی که سازمان ممکن است علیه اعضا اعمال نماید، اخراج ایشان از عضویت می‌باشد.

اصطلاح "آژانس یهود" را سند قیمومیت فلسطین ابداع و توسط جامعه ملل در سال 1922 اعلان گردید. ماده چهارم این سند از شناسایی یک آژانس یهودی به عنوان موسسه‌ای عمومی که با هدف مشورت و همکاری با حکومت فلسطین در موضوعات اقتصادی، اجتماعی و 000 در راستای تاسیس دولت یهودی صحبت نموده است.

سند قیومیت، سازمان صهیونیستی را به عنوان معاون آژانس یهود در نظر گرفته بود و تا سال 1929 نیز این سازمان نقش همین آژانس را بازی می‌کرد(در حقیقت سازمان صهیونیستی و آژانس یهود یکی بوده و در یک تشکیلات واحد قرار داشته‌اند.)
این وضعیت با ابتکار وایزمن مبنی بر ایجاد یک آژانس یهود بزرگ‌تر تغییر یافت و از آن زمان به بعد سازمان صهیونیستی و آژانس یهود به دو سازمان متفاوت تبدیل شدند، هرچند ریاست هر دوی آنها را یک نفر بر عهده داشت. در واقع سازمان صهیونیستی مسئول فعالیت‌ها و وظایف مربوط به آوارگان یهودی خارج از فلسطین بود در حالی که آژانس یهود عمدتاً در خصوص مسئولیت کارهای داخلی فلسطین و اسکان یهودیان در این سرزمین فعالیت می‌کردند. آژانس یهود و سازمان صهیونیسم جهانی به دلیل اختلافاتی که در خصوص حیطه‌های کاری بین ایشان بروز می‌کرد تاکنون چند بار درهم ادغام و مجدداً استقلال یافته‌اند که تاریخ آخرین تفکیک بین این دو سازمان 21 ژوئن 1971 می‌باشد.

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل(ایپک)

جمعیت یهودیان آمریکا در حدود 6 میلیون نفر برآورده شده که کمتر از دو درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهد اما یهودیان آمریکا با ایجاد تشکل‌های مهم و ارتباط کامل بین منافع آمریکا و صهیونیسم، به یکی از با نفوذترین گروه‌های تاثیرگذار در سیاست خارجی دولت آمریکا تبدیل شده‌اند. آنها یکی از اهداف خود را نفوذ در کانون‌های قدرت ایالات متحده تعیین نموده‌اند. از میان 281 سازمان یهودی و 250 اتحادیه منطقه‌ای، یکی از مهم‌ترین لابی‌های یهودیان در آمریکا، کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به "ایپک" می‌باشد که از دهه 1950 شروع به فعالیت نموده و از همان بدو تاسیس، هدف خود را مبارزه برای تصویب قوانینی در جهت حمایت از اسرائیل اعلام کرده است.
سازمان ایپک مادر تمامی سازمان‌های یهودی آمریکا و در واقع بزرگ‌ترین آنهاست. این سازمان مسئول هماهنگی و برنامه‌ریزی جهت فعالیت تمامی سازمان‌های یهودی آمریکا و همچنین مسئول اصلی جمع‌آوری کمک و اعانه برای اسرائیل به شمار می‌رود که با ارتباط نزدیکی که با بیش از 60 اتحادیه دیگر دارد، مسئول ایجاد کانال‌های جدید برای نفوذ رژیم صهیونیستی می‌باشد.

این کمیته دارای دفاتر و مراکز منطقه‌ای در سراسر آمریکا و اورشلیم می‌باشد که هریک تحت مدیریت یک نفر اداره می‌شود.
بخش‌های مهم این سازمان عبارتند از: حوزه قانونگذاری، سیاست خارجی، امور سیاسی، بخش ارتباطات، بخش توسعه و گسترش، رهبری سیاسی.

مقر اصلی ایپک در کاپیتال هیل واشنگتن دی سی می‌باشد و این موقعیت، امتیاز ویژه‌ای را برای دستیابی و دسترسی سهل‌تر به هرم قدرت به این سازمان داده است. ایپک اعضای خود را از بین صهیونیست‌ها(یهودیان و غیریهودیان) انتخاب می‌کند که همه آنها در یک چیز اتفاق نظر دارند و آن حمایت از اسرائیل و کانالیزه کردن سیاست خارجی آمریکا در راستای منافع این رژیم می‌باشد. ایپک یک کنفرانس سالانه برگزار می‌نماید و در آن به تعیین خط مشی کلی کمیته می‌پردازد که این خط‌مشی‌ها با جلسات و برنامه‌های آموزشی مختلفی همراه است که محیط مناسبی برای آموزش اعضا و آشنایی آنها با فرآیند لابی‌گری می‌باشد.

روزنامه نیویورک تایمز سازمان را موثرترین سازمان در رابطه با روابط آمریکا و اسرائیل اعلام می‌کند.
می‌توان گفت سازمان ایپک هم اکنون بیشترین نقش را در راستای اصلی‌ترین هدف صهیونیسم بین‌الملل که همانا سلطه جهانی است بر عهده دارد. این هدف با ایجاد نفوذی که سازمان‌های سیاسی صهیونیستی و در رأس آنها ایپک ایجاد نموده و از آن نهایت استفاده را نیز می‌برند، تا اندازه‌ای محقق شده است و مقدمات سلطه همه جانبه را فراهم نموده است.

اهم فعالیت‌های ایپک در حمایت از اسرائیل به شرح ذیل می‌باشد:

1- کمک به بقاء اسرائیل با ادعای تنها کشور دموکراتیک خاورمیانه
2- حمایت از اسرائیل در مقابل تهدیدات احتمالی
3- تربیت نسل آینده رهبران حامی و طرفدار اسرائیل
4- آموزش کنگره ایالات متحده در خصوص روابط اسرائیل و آمریکا
5- تقویت اسرائیل از طریق کمک‌های نظامی
6- تشویق سیاستمداران آمریکا در جهت بزرگ جلوه دادن خطر تروریسم در منطقه
7- توسعه روابط ایالات متحده و اسرائیل
8- حمایت از به رسمیت شناخته شدن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل
9- تلاش برای پایان دادن به انزوای اسرائیل در سازمان ملل
10- حمایت از پروسه صلح خاورمیانه، با فشار بر دولت آمریکا به نحوی که منافع اسرائیل را تامین کند.
اهداف و روش‌های سازمان‌های صهیونیستی در جهان

صهیونیست‌ها با تمسک به مطالب جعلی وارد شده در تورات، خود را یگانه قوم برگزیده الهی می‌دانند، زیرا معتقدند که خدای او "یهوه" دو نوع حیوان برای آسایش او آفریده است: یکی چهارپایان و دیگری انسان‌های غیریهود که جان و مال و ناموسشان بی‌هیچ مانع و قید و شرطی باید در اختیار او باشد؛ لذا این را حق مسلم خود می‌دانند که بر تمامی اقوام و سرزمین‌ها اشرافیت و حاکمیت دارند.
فاش شدن دستورالعمل اجرایی صهیونیست‌ها در اوایل قرن بیستم تحت عنوان پروتکل‌های یهود بیش از گذشته دست صهیونیست‌ها را برای جهانیان باز نمود. به عبارت دیگر این پروتکل‌ها حداقل به عنوان یک الگوی مناسب عملیاتی و اجرایی از سوی آنها برای دستیابی به حکومت جهانی یهود انتخاب و مورد استفاده قرار گرفته و می‌گیرد.25 رمضان 1395