معیار کلى «صلاحیت و شایستگى»
براى گزینش، یک معیار اساسى و کلى وجود دارد که از آن با عنوان «شایستگى» یا «صلاحیت» یاد مىشود و همه معیارهاى جزئى از آن منشعب مىگردد. از آنجا که صلاحیت و شایستگى ابعاد مختلف دارد، معیارهاى منشعب شده از آن نیز قابلیت تقسیم به دستههاى متمایز را دارد. در اینجا به یک نوع دستهبندى اشاره مىشود:
1. صلاحیت از نظر ابعاد علمى، فنى و تجربى؛ هر مقام باید به کسى واگذار گردد که از دانش، مهارت، تخصص و تجربه بیشتر در آن زمینه بهرهمند باشد و به عبارت دیگر، در ابعاد یاد شده «توانمند» باشد.
مردم عزیز ما باید با دوری از هر گونه تبلیغات سوء و غوغا سالاری که مراکز تبلیغاتی غربی و عوامل داخلی آنها به راه می اندازند، در پای صندوق های رای حاضر شده و با انتخاب اصلح سرنوشت فردی و اجتماعی خود را برای رسیدن به سعادت ابدی رقم بزنند
2. صلاحیت از نظر ابعاد ارزشى، اعتقادى و اخلاقى؛ برحسب نظام ارزشى حاکم، احراز هر مقام، شرایط اعتقادى، اخلاقى و ارزشى خاصى را براى شاغل آن الزام مىکند.
روشن است که شرط تحقق صلاحیت به مفهوم جامع و کامل آن، وجود هر دو دسته ابعاد یاد شده مىباشد نه صرفا یک دسته از آنها. علت اساسى سوء استفاده از تعبیر «انتخاب اصلح» نیز از یک سو، خلط این دو دسته معیار و از سوى دیگر، بر هم زدن تعادل در لحاظ کردن هر دو دسته معیار و نادیده گرفتن یکى از آن دو به نفع دیگرى است.
البته خلط و بر هم زدن تعادل یاد شده نیز به نوبه خود ریشهاى اساسىتر دارد و آن اینکه چون «صلاحیت» و به تبع آن، «انتخاب اصلح» فى نفسه تعبیرى سربسته است و به این صورت کلى قابل پیاده کردن نیست، بلکه به تعداد نگرش ها و دیدگاه ها و نظام هاى فکرى و ارزشى، مفهومِ متفاوت مىیابد، افراد، احزاب و گروه ها و بلکه جوامع مختلف برحسب نوع نگرش و دیدگاه ارزشى، اغراض و اهداف مکتبى، سیاسى و اجتماعى خود، مفهوم «صلاحیت و شایستگى» و در نتیجه «اصلحیت» را در راستاى تأمین آن اهداف، به گونهاى خاص تفسیر مىکنند.
معیارهاى گزینش در نامه 53 نهج البلاغه
بر اساس آنچه ذکر شد، بررسى ابعاد مختلف و م?لفههاى تشکیل دهنده «صلاحیت و شایستگى» به عنوان معیار اصلى و محورى گزینش نیروى انسانى براى مقام هاى مختلف اجتماعى را، با تکیه بر نگرش و دیدگاه توحیدى یکى از الگوهاى خطاناپذیر رهبرى و مدیریت الهى؛ یعنى حضرت على(علیه السلام)، در محدوده نامه 53 نهجالبلاغه پیگیرى مىکنیم.
الف) معیارهاى مثبت
1. قدرت تفکر و نفوذ اجتماعى؛
در حالیکه تو بهترین جانشین را از میان مردم به جاى آنها (طاغوتیان) خواهى یافت؛ از کسانى که از نظر فکر و نفوذ اجتماعى کمتر از آنها نیستند و بار گناهان آنها را بر دوش ندارند. ( فراز15)
2. صراحت بیشتر در اظهار حق؛
سپس (از میان آنان) افرادى را که در گفتن حق از همه صریحترند مقدم دار.
3. کمتر کمک کردن به زمامدار در آنچه خدا دوست ندارد؛
و افرادى که در مساعدت و همراهى نسبت به آنچه خداوند براى اولیایش دوست نمىدارد، به تو کمتر کمک مىکنند.