از نظر قرآن چگونه میتوان غریزه جنسی را مهار کرد یا در حدّ اعتدال درآورد؟
پاسخ :
خداوند متعال در قرآن کریم راههای متعددی را جهت کنترل و مهار غریزه جنسی معرفی نموده است؛ که بعضی از مهمترین آنها عبارتند از: «ازدواج»، «چشم پوشی»، «عفت ورزی» و «روزهداری»
الف. ازدواج
قرآن کریم میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛[1] و از نشانههای او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند».
همانگونه که از این آیه نمایان است، ازدواج و گزینش همسر سبب آرامش و تسکین خاطر انسان میشود. بوسیله ازدواج غریزة جنسی انسان تعدیل و مهار میشود و با تأمین نیاز جنسی او، آرامش و آسایش خاصّی برایش حاصل میگردد. بنابراین، طبیعیترین و اصلیترین راه تأمین و مهار غریزة جنسی، ازدواج است؛ به طوری که هر فردی که به سنّ بلوغ میرسد نیازمند به ازدواج است و تنها با ازدواج است که به طور کامل و صحیح فشار غریزة جنسی کاهش یافته و تعدیل میشود.
بحث روایی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: « من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛[2] هر کس ازدواج کند همانا که نصف دینش را حفظ کرده است»، پس باید با تقوای الهی و پرهیزگاری نصف دیگرش را حفظ کند. از این کلام رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) معلوم میشود که ازدواج کمک بسیار بزرگی است در حفظ و تعدیل غریزه جنسی؛ همچنین ازدواج مانع فحشاء و منکرات است؛ از این رو، انسان نباید بی جهت و بدون دلیل موجّه ازدواج را به تأخیر اندازد و خود را از این حلال مفید و چارهساز محروم سازد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ ...؛[3] ای گروه م?منان، آنچه را که خداوند برای شما حلال نموده است، برخود تحریم نکنید»
ب. حفظ نگاه و غضّ بصر « قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ
وَ قُلْ لِلْمُ?ْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ...؛[4] به م?منان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند....» پس از ارائه م?ثرترین راه و طبیعیترین روش در ارضای غریزه جنسی یعنی ازدواج، به بیان طریق دوم یعنی «چشم پوشی» میپردازیم.
«نگاه کردن (به نامحرم) یکی از تیرهای زهرآگین ترکش ابلیس است» و چه بسا که یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی شود.» در این رابطه به کتاب «چشم و نگاه» نوشته آقای حسین حقجو مراجعه نمایید
تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری کردن از نظر بازی و چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است؛ خواه انسان جوان باشد خواهد پیر و مسن، متأهل باشد یا مجرد. شخصی که مجرد است و هنوز ازدواج نکرده است، در فشار روحی و جسمی به سر میبرد. او نیاز به آرامش روحی روانی دارد نه تحریک و تهییج . نظربازی و چشم چرانی، غریزه شهوت او را بیدار و تحریک کرده و او را در فشار قرار میدهد؛ این در حالی است که او اکنون دسترسی به ارضای غریزه جنسی خود ندارد؛ حال اگر از راههای غیر شرعی و غیرقانونی اطفای شهوت کند، به گناه و فساد کشیده میشود و عواقب سوء آن دامنگیرش میشود و اگر از انجام عمل خلاف شرع و اخلاق خودداری کند، اگرچه گناه نکرده است اما فشار غریزه جنسی جسم و جان او را آزرده و افسرده میسازد، پس بسیار مناسب است که از چشم چرانی پرهیز نماید تا عواقب سوء آن دامنگیرش نشود.
اسارت در دام شهوت
نظربازی و چشم چرانی، برای شخص متأهل نیز عواقب سوء بسیاری در پی دارد. شخص متأهلی که در کوچه و بازار و محل کار به نامحرمان نگاه هوس آلود میکند، کم کم به آنان دلبسته میشود و نسبت به همسر خویش کم مهر و محبت میگردد.و این به نوبه خود باعث اختلاف و درگیری در منزل شده و نظام خانواده را از هم متلاشی میسازد و.... از آنچه گذشت روشن شد که حفظ چشم و نگاه برای همه کس لازم و یکی از راههای کنترل غریزه جنسی است.
شاهدی از روایات
در صدر بحث به دو آیه از قرآن کریم در این رابطه اشاره کردیم و اکنون به کلامی از امام صادق (علیه السلام) استناد میکنیم .
قال الصادق (علیه السلام) : «النظر سهم من سهام الشیطان...؛[5]
«نگاه کردن (به نامحرم) یکی از تیرهای زهرآگین ترکش ابلیس است» و چه بسا که یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی شود.» در این رابطه به کتاب «چشم و نگاه» نوشته آقای حسین حقجو مراجعه نمایید.
تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری کردن از نظر بازی و چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است؛ خواه انسان جوان باشد خواهد پیر ومسن، متأهل باشد یا مجرد. شخصی که مجرد است و هنوز ازدواج نکرده است، در فشار روحی و جسمی به سر میبرد. او نیاز به آرامش روحی روانی دارد نه تحریک و تهییج . نظربازی و چشم چرانی، غریزة شهوت او را بیدار و تحریک کرده و او را در فشار قرار میدهد
ج ـ عفاف و حفظ نفس
از کتب لغت استفاده میشود که «عفاف» به معنی «خودداری»و حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است. «عفّت» به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز میدارد و عفیف به کسی گفته میشود که دارای این وصف و حالت باشد.[6]
در قرآن کریم آیات متعددی در این رابطه موجود است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: « وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...؛[7] «و کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضلِ خود آنان را بینیاز گرداند....».
از این آیه معلوم میشود که قدم اول و راه اصلی در کنترل غریزه جنسی ازدواج است؛ اما از آنجا که همه افراد امکان ازدواج کردن را ندارند میبایست تقوا و عفاف به خرج دهند و از گناه و آلودگی بپرهیزند؛ تا آنگاه که امکان ازدواج بیابند. در آیات دیگری، آنان را که دامن خویش آلوده نمیسازند را تشویق کرده و گرامی میدارد: «.... وَالحافِظینَ فُرُوجَهُم وَالْحافِظات...»[8]؛ « قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ... وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ... و قل للم?منات ... و یحفظن فروجهن...؛[9] و آنان که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفّتی) حفظ میکنند.» در این آیه، سخن از صفات برجسته م?منان است و ضمن بیان بخش مهمی از صفات م?منان، پاکدامنی و عفت را یکی از خصلتهای برجستهی آنها میشمرد.
د ـ روزه
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛[10]ای گروه م?منان! روزه بر شما نوشته شد همانگونه که بر پیشینیان شما واجب شد، تا پرهیزگارشوند.»
پی نوشت ها :
[1] . روم/ 21.
[2] . الحسن بن الفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، م?سسه نشر اسلامی، نوبت اول، ربیع الموعود، 1414، ج1، ص 429، ش 1455.
[3] . مائده/ 87.
[4] . نور/ 30 و 31.
[5] . محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، مترجم: غفاری، ص 32.
[6] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، دارالکتاب العربی، ص 351؛ و مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1368 ش، جلد 8.
[7] . نور/ 33.
[8] . احزاب/ 35.
[9] . نور/ 31 و 30.
[10] . بقره/ 183.