سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
یادگار انقلاب
انقلاب اسلامی
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :19
کل بازدید :125995
تعداد کل یاد داشت ها : 134
آخرین بازدید : 103/9/14    ساعت : 12:29 ع
درباره
استاد ربیع صادقی[0]

کارشناس ارشدعلوم قرآن و حدیث تدبیر,عدالت,آزادی را سرلوحه خویش قرار داده ام با خدای متعال عهد بسته ام در راه خدمت به ملت ایران اسلامی شهیدوار جان خویش را در طبق اخلاص بگزارم و بگویم خدایا تو شاهد باش.
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
استاد ربیع صادقی

شهد شیرین توافق هسته ای در پیروزى ارزشمند ایران اسلامى بر کام ملت همیشه پیروزِ ایران گوارا باد.

خورنا – رند عالم سوز را با مصلحت بینى چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل وبه ملت بایدش                                                                                                                                                                                     حرب همبستگی ایران اسلامی شاخه ی شهرستان دلفان این پیروزی شکوهمندمردان هسته ای کشورعزیزمان که درمدت 22ماه تلاش خستگی ناپذیردرتوافق هسته ای میان 1+5رابه خدمت مقام معظم رهبری که بارهبری خردمندانه ی خودراه گشای این گره کوربودندوبه ملت شهیدپرورایران سرافرازوریاست محترم جمهورب اسلامی ومردان هسته ای کشورتبریک وتهنیت می گوید.

وایزد یکتا را سپاس می گوییم که الطاف بى کرانش همواره ضامن سربلندى نظام مردم سالارِ جمهورى اسلامى ایران در تعامته ی عزت مندانه با جهان است یک باردیگرگفتمان عقلانیت براحساسات وتعصبات پیروزشد.
توافق ایران با دولت هاى غرب و شرق درخصوص مساله ى هسته اى گواهى بر استغناى فرهنگ گفتمان و مهر تأییدى بر ادعاى راستین صلح طلبى ملت و نظام اسلامى ایران عزیز است.
حزب همبستگی ایران اسلامی شاخه ی شهرستان دلفان ضمن قدردانى از وزارت امور خارجه و هیئت مذاکره کننده حمایت خود را از ریاست محترم جمهورى اسلامى ایران جناب آقاى دکتر حسن روحانى جهت تعهد به وعده ى انتخاباتى خود در راستاى تلاش براى به فرجام رساندن مساله هسته اى و حصول توافق ، اعلام مى دارد.
این تشکل سیاسی  با گرامیداشت یاد و خاطره ى شهداى دانشمند هسته اى که فروتنانه خون خود را در مسیر پیشرفت و سربلندى میهن عزیزمان اهدا کردند عُلوّ درجات را براى آن سرداران جبهه ى علم و فناورى همچنین تمامى شهداى انقلاب و جنگ تحمیلى از درگاه خداوند منان مسألت دارد.
امید که دولتِ اعتدالگرا کما فى السابق تحت حمایت ها و رهنمودهاى مقام معظم رهبرى در راستاى پیشرفت و سرافرازى ملت شریف ایران در تمامى عرصه ها قاطعانه گام بردارد.
“حزب همبستگی ایران اسلامی شاخه ی شهرستان دلفان”




      

بسمه تعالی

اینجانب ربیع صادقی متولدفروردین 1348درروستای تاج امیربخش خاوه شهرستان دلفان استان لرستان

تحصیلات ابتدایی درروستای محل تولدتحصیلات راهنمایی درشهرستان نهاوندودوران متوسطه دردبیرستان 13آبان خرم آباد

درسال 1367درمرکزتربیت معلم علامه طباطبایی خرم آباددررشته امورپرورشی قبول شدم ودرسال 1369بامعدل (الف)فارغ التحصیل شدم

درسال 1369دررشته دبیری دانشگاه آزادبروجردقبول ودرسال 1372لیسانس معارف اسلامی گرفتم .

عضوپایگاه مقاومت اسلامی مسجدامام سجاد(ع)شهرستان خرم آبادازسال 64لغایت 69ورزمنده ی دوران دفاع مقدس درسال 1363

مدیرمدارس راهنمایی ومتوسطه درسال های 70لغایت 75 دبیردبیرستان های پسرانه ودخترانه به مدت 18سال

اخذمدرک فوق لیسانس دررشته علوم قرآن وحدیث ازدانشگاه آزاداسلامی اراک درسال 81واخذمجوزتدریس معارف اسلامی دردانشگاه های لرستان ازنهادرهبری واموراساتیدمعارف اسلامی بعنوان استاداخلاق اسلامی وتفسیرقرآن کریم دردانشگاه های کشور

مدرس کلاس های ضمن خدمت دراموزش وپرورش استان لرستان عضوهیات امنای مسجدامام سجادنورآباد عضوافتخاری هلال احمرکشوروعضوافتخاری حفاظت ازمحیط ریست استان عضوکانون نویسندگان علوم اسلامی .رئیس ستادانتخابات دکترروحانی دربخش ها ودهستان های دلفان درسال 92.رئیس ستاد...... شهرستان درانتخابات عضوشورای حل اختلاف شهرستان وفرمانده بسیج دانش آموزی درسال های 70لغایت 87عضومجمع متخصصین استان وسرگروه معارف اسلامی وستاداعتلای قران ونهج البلاغه و.........




      

علی لاریجانی پنجشنبه شب در مراسم تجلیل از صنعتگران و معدنکاران نمونه استان قم با اشاره به روند مذاکرات هسته ای و تلاشها برای حل این مساله در کشورمان، خاطرنشان کرد: متاسفانه برخی افراد احساس وظیفه شرعی به آنها دست داده و در جلساتی سخنانی می گویند که بسیاری از این سخنان غلط است.

وی در ادامه افزود: برادری در یک استان رفته و مطرح کرده که تمامی واحدهای هسته ای در کشورمان تعطیل شده است و یا برادری در جای دیگری گفته که دار و ندار هسته ای ما را به آمریکایی ها داده اند و شخص دیگری نیز مردم را تحریک می کند که رهبری تنهاست و مردم باید به میدان بیایند، پرسش اینجاست که چرا بدون اطلاع و آگاهی از مسائل خلاف سخن می گویید و به هیات مذاکره کننده هسته ای تهمت می زنید.

نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با بیان این که شما اگر خودتان مشکل دارید، لازم نیست پشت سر رهبری مخفی شوید، اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب صراحتا فرموده اند که حرف من در همه جا یکی است و هیات مذاکره کننده هسته ای افراد متدین، متعهد، شجاع و غیور هستند، پس مشخص است که حرف های شما با سخنان رهبری یکی نیست.

وی با اشاره به سخنان برخی افراد برای تخریب دولت یازدهم، فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم حفظ وحدت در کشور را مورد توجه قرار داد و گفت: سخنان برخی افراد به هیچ عنوان نقد نیست و آنها نمی توانند با بیان این مطالب احساس دلسوزی و مسوولیت داشته باشند، زیرا در این مصاف بین المللی و شرایط بسیار بد منطقه همه باید کاملا گوش به فرمان رهبری باشند.

لاریجانی با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت یاری رساندن به دولت در شرایط کنونی کشور، خاطرنشان کرد: کسانی که ادعای طرفداری از ولایت دارند و سخنان آنها با فرمایشات روشن و مشخص رهبری متفاوت است، اشکالی در کارشان است و آنها باید بدانند که انتقادات باید آگاهانه باشد و تهمت زدن فقط تفرقه و کینه ها را بیشتر می کند.

وی با اشاره به سوء مدیریت دولت دهم و بوجود آمدن وضعیت نامساعد اقتصادی در کشور، گفت: امروز دولت یازدهم میراث دار انبوه مشکلات اقتصادی است، اما توانسته در چارچوب مشخص تا حدودی اوضاع اقتصادی را سروسامان داده و از تلاطمات بسیار در وضعیت اقتصادی بکاهد، البته برای رسیدن به سطح مطلوب باید همچنان اقدامات بسیاری انجام شود.

رییس مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: امروز کسانی که احساس مسوولیت داشته و خود را انقلابی می دانند، باید به جای زیاد کردن دوز سیاسی و بوجود آوردن مسائل حاشیه ای که اقتصاد کشور را با مشکل مواجه می کند، انضباط سیاسی در پیش گرفته و به دنبال کمک کردن به مسوولان و افزایش تولید در کشور باشند.

وی تاکید کرد: در شرایط فعلی و با توجه به توانمندی هسته ای کشورمان، همه مسوولان از توافق خوب با گروه 1+5 حمایت می کنند تا شرایط کشور روی ریل درست قرار بگیرد و امروز همه باید برای رفع موانع و مشکلات تولید در کشور تمرکز کرده و زمینه رفع معضلات اقتصادی را فراهم بیاورند.

لاریجانی با بیان اینکه اقتصاد متکی به نفت و گاز در تلاطم های بین المللی آسیب پذیر خواهد بود، اظهار کرد: عمده مشکلات اقتصادی امروز کشورمان، ناشی از سوء مدیریت در گذشته است و امروز مسوولان باید تلاش کنند تا از اقتصاد تک ساحتی فاصله گرفته و به صادرات چند وجهی دست یابند.

وی با بیان اینکه به دلیل برخی قوانین و ضوابط و عدم حمایت از بخش خصوصی، این بخش در کشورمان به خوبی رشد پیدا نکرده و باید برخی چالش ها و مشکلات بخش خصوصی را مورد توجه قرار داد، گفت: در شرایط تحریم باید هرچه بیشتر به رشد و افزایش تولید در کشورمان توجه کنیم.

نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی در پایان تصریح کرد: بدون تردید امروز با توجه به شرایط کشور و بروز بحران های بسیار در منطقه، هرچه بیشتر نیازمند همگرایی، همفکری و تفاهم هستیم و باید برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی کمیته های ویژه رسیدگی تشکیل شود.

منبع: تدبیر خبر




      

سرویس سیاسی سلام دلفان– آقای ربیع صادقی(دبیر آموزش و پرورش دلفان)، در گفتگو با سلام دلفان در واکنش به بیانیه سیاسی میان تیم مذاکره کننده ایران و 1+5 گفت:

دررابطه باتوافق هسته ای درلوزان بایدعرض کنم اولا درقضیه ی هسته ای بایددنبال این باشیم که چه چیزی به خیرو صلاح کشوراست ثانیا بایدبه این نکته توجه کنیم که کشورچه هزینه ی گزافی برای هسته ای پرداخت کرده است وحاصل پرداخت این هزینه برای مملکت چه بوده؟
توافق هسته ای درلوزان درواقع حقانیت ملت ایران و راست گفتاری و درست کرداری ملت فهیم ایران رابه جهان ثابت کرد و ما نبایداین پیروزی بزرگ ملت ایران راباخط کشی (اصول گرایی )و(اصلاح طلبی )به کام ملت تلخ کنیم همراه باملت و همگام با دولت تدبیروامید دراین پیروزی فرخنده خود را با همدلی و هم زبانی مردم ودولت آماده کنیم و ما باید قدردان این تلاش های دولت مردان که باحمایت قاطع مقام معظم رهبری همراه بود باشیم و دورود برهمه ی کسانی که برای سربلندی و پایداری جمهوری اسلامی ایران دربزنگاه های تاریخی باهمه ی گله ها و شکایت های خانوادگی دلشان درسینه های سرشار از محبت وطن عاشقانه می تپد که باگفتار و نوشتارهای حاصل اندیشه های میلیون ها ایرانی بود توانستند حقانیت ملت سرافراز ایران رابه جهان نشان دهند. فرزندان جمهوری اسلامی ایران ثابت کردند باتکیه برمنافع ملی واستدلال می توان بهانه جویان وبد اندیشان این کشورعزیز را منزوی کرد.
جا دارد این مذاکرات رافتح الفتوحی بدانیم که دروازه های علم وفناوری که ناجوانمردانه به روی ملت ایران بسته بود را یکی پس ازدیگری گشود و بستری فراهم شود تا این خاک پرگهر از دستاوردهای علمی فرزندان دلاورخود بهره مند شود واین جوانان برومند که سال ها دربرابر توطئه های استکبار جهانی مقاومت کردند این بار نیز ایران قدرتمند بعنوان مرکز ثقل امنیت پایدار در خاورمیانه نقش تاریخ ساز خود را بازیابد و با تکیه بردانش و خرد به کشوری توسعه یافته،تاثیرگذار،حرکت آفرین ومقبول مردم جهان تبدیل شود و در خاتمه ازهمه ی سیاسیون و روزنامه نگاران و فرهیختگان تقاضادارم بابیان و قلم خویش دولت تدبیر و امید که دولتی معتدل است رای یاری بفرمایند تا شاهد سربلندی جمهوری اسلامی ایران باشیم .




      

 

نگاهی کوتاه به زندگی و شعر «ترکه‌میر» شـاعرِ بزرگِ لک

محمد نظری


«ترکه‌میر» آزادبخت یکی از شاعران برجسته قوم لک است که از قله‌های بلند شعر لکی به شمار می‌آید. متأسفانه از سال تولد و محیط زندگی او اطلاع مؤثقی در دست نیست. به نظر می‌رسد دوره‌ی کودکی و نوجوانی را در یکی از روستاهای طایفه آزادبخت از توابع کوهدشت گذرانده است. او در مکتب خانه‌ی نجف آزادبخت یکی دیگر از شاعران برجسته قوم لک علوم دینی را فرا گرفت و در زمینه شعر لکی به خاطر استعداد شگرف و پشت‌کار و مطالعه در شعر شاعران لک پیش از خود به حدی از استادی رسید که از لحاظ مرتبه شعری از استاد خود نیز جلو زد. در سفری که به دلفان داشت با محمدتقی موموندی آشنا شد که او نیز دستی قوی در شعر لکی داشت و در برخی از اشعارش از «ترکه‌میر» به خاطر معانی بلند و اندیشه‌های ژرف که در شعرهایش آورده، به عنوان استاد خود یاد کرده است. سیطره‌ی شعر «ترکه‌میر» در زمان حیاتش نه تنها محدود به قوم لک نبود بلکه قوم لر و کرد را نیز درنوردید بنا بر نقل دوستش محمدتقی موموندی او حافظ قرآن بود و آن را به روایت‌های گوناگون می‌خواند. کالای شعرش -بغیر از مناطق فارس‌زبان و تُرک‌زبان- در ایران خواهان فراوانی داشت. «ترکه‌میر» در قالب‌های گوناگون شعری مثل غزل، قطعه، مثنوی زلف و خال(1) مهارت داشت. ایشان این نوع شعر را در پاسخ به زلف‌وخال‌هایی که نجف آزادبخت برایش سروده پاسخ داده است. در میان اشعارش شعر بی‌نقطه دیده می‌شود که این نوع شعر گفتن چون دارای محدودیت‌های زیادی است، عرصه را بر شاعر بسیار تنگ می‌کند. ولی «ترکه‌میر» به خوبی از عهده سرودن چنین شعری بر آمده است.

به چهارده معصوم عشق و ارادتی قلبی داشت و بنا بر نقل برخی از پیران محل از نیروی طی‌الارض نیز برخوردار بود. به گواه یکی از مثنوی‌هایش که با این بیت آغاز می‌شود:

«سرین چی وه سر، سرین چی وه سر

سیر هامسران سرین چی وه سر»

دوران پیری را درک کرده است و آن را این‌گونه وصف می‌کند: که شخص پیر پیشانی‌اش پُر از چین و چروک، نور بینایی‌اش کم، بدن خود را شهر ویرانی می‌داند که طبل شنیدن هیچ صدای را بجز سکوت به گوشش که کَر است را نمی‌رساند. چشم او نیازمند به عینک و دست او نیازمند به عصا می‌باشد، ریشش مثل پنبه‌ی حلاج است و مثل کسی که عقرب به او زده بدنش فلج شده است. او بعد از مدتی از نعمت بینایی محروم و آب‌دماغش مثل دریا سرازیر می‌شود، بر قامتش لباس چندانی نیست و نیرویی در بدنش باقی نمانده و ستون فقراتش را مثل سنگی می‌داند در ته منزلگاه زمستانی، او دماغش را سوراخ بخاری کهنه‌ای می‌داند که با خاراندن آن آب از آن روان می‌گردد. مروارید سخن در پیری جای خود را به سخنان بیهوده می‌دهد و نیز از بی‌دندانی به دهان نهنگ می‌ماند. سینه‌اش سوراخ‌سوراخ است مثل آشیانه زنبور که زنبور وارد آن می‌شود -که مراد از زنبور آب بینی ست که به او فشار می‌آورد.- به نظر می‌رسد در زمان جوانی در میان فرمان‌روایان محلی از احترام بالایی برخوردار بوده و خود را از صف خانان و کدخدایان جدا کرده است تا در کارهای ناثواب و بد آنها شریک نشود. «ترکه‌میر» در سفری به قلعه نیمه‌ویران چهر که میان بیستون و هرسین است، وقتی توسط افراد آگاه محل از قدمت قلعه، باخبر می‌شود اطلاعاتی در زمینه چگونگی بنای قلعه در دوره‌های مختلف، نوع مصالح آن، اتاق‌ها راه‌روها، حیاط درونی و بیرونی و… به دست می‌آورد قلم موی خیالش با رنگ‌های گوناگون واژه‌ها فضای چشم‌نواز را با تابلوهای بدیع می‌آفریند. او به این نتیجه می‌رسد که کوه‌ها در برابر اُبهت این قلعه سر خَم کرده‌اند و در جنب ایوان قلعه پنجره‌ای را به ما نشان می‌دهد که شیشه‌هایی ریز با نقش و نگارهای زیبا دارد؛ کنیزانی که لطافت بدنشان به گلبرگ می‌ماند و چهره‌ای گلگون دارند. در دسته‌ی آواز‌خوانانی قرار دارند که عاشق لطیفه‌گویی و شادی هستند؛ آن دسته را سرمست از جام شراب شفاف می‌داند که با ساز چغانه می‌رقصند، آن‌ها کسانی هستند که شراب انگوری می‌خورند؛ به یاد بزرگانی مانند قباد و کی‌کاووس، او در آخر منظومه‌ی بلند قلعه‌ی چهر با این بیت شعر را به پایان می‌رساند:

اوان ویردن چی ری وه یاران

من منم چی سنگ سُم‌کوی سوران

(آنها مثل یاران از کنارم گذشتند من ماندم مثل سنگی که به پای سُم اسب‌سواران کوبیده شده است) در میان اشعاری که «ترکه‌میر» سروده منظومه‌ای هست که از لحاظ ساختارِ قافیه‌ای مثنوی و از لحاظ ساختار محتوایی قصیده می‌باشد که آن منظومه‌ی «کله‌باد» است که یکی از شاه‌کارهای او به شمار می‌آید. «کله‌باد» معنی لغوی‌اش در زبان لکی یعنی محلی که باد از آن می‌آید «کله‌باد» به باور و اعتقاد بیشتر مردم لک، بادی است که با «کله‌سی» که نوعی باد زمستانی است می‌جنگد. بنا برنقل برخی از عوام این جنگ تا حدود چهل روز به طول می‌کشد که در بسیاری موارد به پیروزی «کله‌باد» می‌انجامد و بنابر نقل شفاهی برخی از پیرمردان لک فعالیت «کله‌باد» از حدود 15 بهمن شروع و تا 15 اسفند و گاهی تا 20 اسفند به درازا می‌کشد. «کله‌باد» با وزیدن در سطح کوه‌ها و دشت‌ها، برف‌ها را از روی آن‌ها می‌روبد و تخم گل‌ها و گیاهان را در سطح کشت‌زارها و چراگاه‌ها پخش می‌کند، تا هنگامی که فصل بهار از راه می‌رسد، نویدبخش رویش و زایشِ گل‌ها و گیاهان طبیعی از دل خاک باشد. حجم این منظومه‌ی بی‌نظیر چون زیاد است فقط برای نشان دادن قدرت تسلط شاعر، در نوع ترکیب‌بندی ابیات از لحاظ صنایع لفظی و معنوی، گزیده‌ای از آن را می‌آوریم:

هانای «کله‌باد»، باد وهاران

ولیعهد «وَشت»، وکیل واران

شاعر در این بیت «کله‌باد» در مورد خطاب قرار داده است از او به عنوان بادی که مژده دهنده فصل بهار است و بادی که باعث می‌شود باران ببارد یاد می‌کند. دو واژه‌ی ولیعهد و وکیل و دو واژه‌ی «وَشت» و «واران» با اینکه از لحاظ معنایی نزدیک به هم هستند ولی تفاوت‌هایی با هم دارند. ولیعهد در زبان لکی و فارسی معمولاً به معنای کسی که پادشاه او را به جانشینی خود معین کرده، در حالی که وکیل به معنای نماینده و یا کسی که کاری به وی واگذار شده به کار می‌رود «وَشت» در اینجا به معنای باد شدید و «واران» به معنای باران آمده است.

شکوفه سَر چَل شکرچه داران

گُل‌پاش و گُل‌ریز، گُل بذرکاران

ای «کله‌باد» تو هستی که با شکرافشانی، شکوفه‌ها را بر روی شاخه‌های درختان می‌رویانی، به گونه‌ای که با وزیدنت گل در زمین می‌پاشانی و می‌ریزی و بذر گل در همه جا می‌نشانی. در مصرع اول بین شکوفه، سَر چَل (شاخه درخت)، شکرچه (میوه) مراعات‌نظیر وجود دارد و در مصرع دوم شاعر با بهره‌گیری از واژه‌های گُل‌پاش، گُل‌ریز و گُل بذرکاران، دست به واج‌آرایی زده است.

یخ‌پاچ و یخ بَن، بلاخِ باخان

شنیارِ خرمان، ثُلج سر داخان

واژه پاچین در زبان لکی به معنای تراشیدن موی سر و مانند آن به کار می‌رود، پاچ نیز که ریشه آن است به معنای تراش می‌باشد. ای بادی که از یخ‌بستن آب‌ها ممانعت می‌کنی تو پیام نیکی به باغ‌ها می‌دهی، تو فرستنده‌ی خرمن برف از روی قله‌ها به هوا هستی.

در مصرع اول بین دو واژه‌ی یخ‌پاچ و یخ‌بَن هم تضاد و هم واج‌آرایی وجود دارد و در مصرع دوم بین خرمان(خرمن)، شنیار (کسی که خرمن را به هوا می‌فرستد) و همچنین ثُلج (برف) سرداخ (قُله) صنعت مراعات‌نظیر وجود دارد.

سرتاسر زمین، «دشتان» و «وَشتان»

تار عنکبوت‌باف، تافته روی کتان

همه کره‌ی زمین از خشکی گرفته تا آبها، مثل بافته‌ای بباف به گونه‌ای که یک بافنده طرحی از تار عنکبوت را بر روی پارچه‌ای کتانی بافته است. بین دو واژه «دشتان» و «وَشتان» در مصرع اول بین «دشتان» و «وشتان» جناس و تضاد و بین واژه‌های تار، تافته و کتان مراعات‌نظیر دیده می‌شود

کوره گلالان، کولیده هوردان

صاف بین ژه دَس مُخیلان زردان

(گل‌های کوچکی که غذای بچه‌آهوان بودند از دست خارهای مغیلان خاصیت خود را از دست داده‌اند.)

تلیفه تیژآو تافِ دروَنان

میل بَستن چوی مِل مینا گردنان

جهش آبهای تندی که به صورت آبشار از درها سرازیر می‌شود، بر اثر سرمای زمستان مثل گردن باریک شیشه‌ی مینا که صاف و صیقلی باشد بدجوری یخ بسته است. که واج‌آرایی بین سه واژه «تلیقه»، «تیژآو» و «تاف» توسط شاعر انجام گرفته و بین دو واژه‌ی «میل» و «مل» جناس وجود دارد شاعر در اینجا از یک تراژدی که همان یخ بستن آب‌ها که باعث راه‌بندان و مشکلات برای انسان‌ها و جانوران می‌باشد یک تصویر مینیاتوری از گردن مینا به وسیله‌ی واژه‌ها آفریده است .

مَلان وه مقام موسیقار ماتن

موران همته‌زار گِشت چَمه‌راتن

پرندگان با پرده‌های موسیقیایی که از حرکت جوی، وزیدن باد بر شاخه و برگ بر می‌خیزد، به حیرت دچار می‌شوند. و حتی مورها چشم امیدشان در راه آمدن تو ای باد بهاری سفید شده و حسرت آمدن تو را در دل دارند. بین سه واژه‌ی مقام، موسیقار و ماتن واج‌آرایی وجود دارد و از طرفی بین همان سه واژه اول: مَلان(پرندگان)، مقام(پرده‌ی موسیقی) و موسیقار(موسیقی) مراعات‌نظیر وجود دارد. طبق نظر برخی از دانشمندان علم طبیعت بسیاری از پرندگان راز پرده‌های موسیقی طبیعت را می‌شناسند و حتی برخی به تقلید از برخی از آوازهای داخل طبیعت می‌پردازند این مسئله چنان پیچیده است که پرندگانی مثل بلبل و قناری با الهام از آوازهای داخل طبیعت و صدای ذاتی خود دست به ترکیب‌های عجیب می‌زنند و آوازهای دلکشی می‌خوانند که گوش هر انسان آگاه احساس می‌کند که پرنده دارد بر روی شاخه، یک آواز بهشتی را برای او به اجرا می‌گذارد .

نوروز گُل‌هیمان، خَلتان وه خاکن

ژ ای جهت جامه جرگش چاک‌چاکن

نوروز گل هنوز سر از خاک بیرون نیاورده است از آن جهت پیرهن‌دلش پاره‌پاره است.

سوز سرچیمان، خزال تی‌چرده

صحن کافوری پوشان چُی پرده

بین دو واژه‌ی «تی‌چرده» و «چُی‌پرده» صنعت ذوالقافیتن دیده می‌شود. چراگاه سرسبزی که غزال در آن می‌چرد مثل پرده با کافوری از برف پوشیده شده است.

گرد گُلالان، بو چُی قرنفل

تمامی تاسه توشان هانه دل

همه گل‌های که بوی مثل گیاه «قرنفل» دارند، بدون استثنا آرزوی آمدن تو را در دل می‌پرورند.

بیو میوه‌دار، ثمر چوین خاسه

چنگ وَستن ژه دس ریزه الماسه

درخت به که ثمر خوبی دارد، از دست قطعه‌های ریز یخ لاغر و باریک شده است.

کله‌باد هانای، باو بدر او کاو

تویله درختان بیدارکه ژه خاو

تو را صدا می‌زنم ای «کله‌باد»! به طرف آن کوه برو، نهال‌هایی را که در خوابِ سنگینِ زمستانی به سر می‌برند از خواب بیرون بیاور.

شو چپاول، خان دیجور نه‌خاو کَر

ظرف و ظروفات مینا چپاو کَر

ای «کله‌باد» که می‌خواهی به غارت بپردازی سرمای زمستان را در خواب کن، آن گاه ظرف و اسباب یخی زمستان را غارت کن.

شوخان وینه سرداری ری کَر

خیمه خضوش وه بان نی کر

مثل سرداری برو به زمستان شبیخون بزن، چادر خشم او را بر سر نیزه کن.

صو صدات بیو و سر کلاوان

آژیر کرآشوی کمند کاوان

صبح که صدایت از بلندی تپه‌ها بلند می‌شود فریاد بزن تا همه بدانند چه آشوبی از حلقه کوه‌ها بلند شده است. سرانجام این شاعر برجسته‌ی قوم لک در حدود سال 1236 هجری قمری به دیار باقی شتافت و در روستای «قُمش» از توابع نورآباد دلفان به خاک سپرده شد. در تشیع پیکرش بسیاری از افراد سرشناس سران ایلات و طوایف لک و خوانین نقاط گوناگون لرستان کرمانشاه و ایلام خود را با اسب و استر به «قُمش» دلفان رساندند، تا در مراسم پرسه این شاعر بزرگ لک شرکت کنند بسیاری از زن‌های دلفان در مرگ او لباس سیاه پوشیدند و به گونه‌هایشان ناخن انداختند؛ صدای شیون زنان و دختران در هنگامی که می‌خواستند جنازه را خاک کنند به گونه‌ای بود که انگار غوغای رستاخیز به پا شده بود؛ از طرفی دیگر بسیاری از مردان و پسران بیگانه و خویش در مرگ «ترکه‌میر» خاک بر سر می ریختند و سر خود را به سنگ می‌زدند.

پانویس:

1- نوعیست شعر لکی که از لحاظ ساختمان شعری دوبیت است که مصراع‌های آن با هم، هم‌قافیه هستند و مصرع بعدی نیز با آن‌ها هم‌قافیه است و گاه دو بیت مصرع‌های آن با هم‌قافیه و بیت سوم نیز بصورت جداگانه مصرع‌هایشان با هم هم‌قافیه می‌باشد که معمولاً دو شاعر آن را در مناظره‌ای شعری در جواب هم می‌سرایند.

2-گلزار ادب لرستان، اسفندیار غضنفری امرایی، به کوشش غلام‌‌حسین رضایی، چاپ اول سال 1364

3- فرهنگ معین (6جلدی) دکتر محمد معین، نشر سی‌گُل، چاپ اول 1382?

3- یادداشت‌های شخصی نویسنده

 

چاپ شده در دوهفته نامه آساره شماره 5 (پایگاه خبری-تحلیلی بلوطستان)

 

 




      

  1. چرا خدا میکروب های خطرناکی مثل ایدز رو آفریده؟
  2. نکته اول:

    تو قرآن می خونیم که:
    قل الله خالق کل شی(رعد آیه 16) « بگو اوست آفریننده همه چیزها »

    و آیات دیگری به همین مضمون و معنا

    طبق این آیه وجودبیماری های خطرناک تحت اراده و مشیت خداونده ،

    نکته دوم:

    شاید طرح این سوال,علتش این بوده که:

    چنین موجودات خطرناکی با اینکه سلامتی انسان رو به خطر میندازن، چطور می تونه مخلوق خداوند باشه، با این که خدا شر و بدی را خلق نمی کنه؟

    این موجودات از این لحاظ بد به حساب میان که منشأ نابودی و نیستی و کمبودی و عدم اند.

    البته

    اولا:انسان ها می تونند با بالا بردن سطح آگاهی خود , ماهیت این میکروبها را شناسائی کرده و اون ها رو نابود کنند.

    ثانیاً : انسان ها در تولید بسیاری از این میکروبهای(از قبیل ایدز و....) خطرناک نقش موثری دارن.واقعا اگه انسان استفاده درستی از طبیعت داشته باشه، این میکروبها بوجود نمیان

    البته به کمک مطالب بالا ثابت شد که این موجودات شر محض نیستن بلکه چون که موجب بیماری می شن شر به حساب میان

    برای اثبات جنبه خیریت این موجودات باید بگیم که:

    بودن میکروب خطرناکی مثل ایدز یه نفعی هم برامون داره، بلکه برای تکامل جهان ماده لازمه.

    ببینید شهید مطهری این مساله رو این طوری بازگو میکنه که خلاصش رو میگم:

    تغییر پذیری ماده جهان و پدید آمدن تکامل, ناشی از تضاد و ناسازگاری است , اگر تضاد نمی بود تکامل رخ نمی داد و عالم هر لحظه نقشی تازه بازی نمی کرد و نقوش جدیدی بر صفحه هستی آشکار نمی شد.

    جهان طبیعت , مملو از قطعها و وصلها، بریدنها و پیوند زدنها , قیچی کردن ها و دوختن هاست, و این لازمة ساختمان مخصوص این عالم است. اگر جهان, ثابت و لا یتغیر بود, مانند سرمایه های راکد می شد. نه سودی تولید می کرد و نه زیانی ببار می آورد.

    در نظام جهان نیز به کار افتادن همه مواد جهان قطعاً سود آور است و جهان را به سوی کمال سوق می دهد. اگر موجودات جهان تضاد و ناسازگاری با همدیگر نداشتند هرگز تنوع و تکامل صورت نمی گرفت.( مجموعه آثار, ج1, ص 188)

    شهید مطهری می خواهد اینو بگه که:

    هر چند که نتیجه این ناسازگاری(ناسازگاری میکروب با بدن انسان)، تخریب و انهدامه ولی تنوع و تکامل هم در گرو این ناسازگاریه. چیزی که معلومه تکامل بشر هم در گرو همین ناسازگاری هاست. اگه این میکروبها نبودند بشر از جهت علمی تکامل پیدا نمی کرد.
  3.  



      

امام زمان از کدام سلاح استفاده می کند؟ به صورت یقینی نمی‌توان در مورد "سلاح‌ها" در زمان خروج و قیام اظهار نظر کرد. البته بین حضرت و مخالفان، جنگ صورت می‌گیرد؛ ولی نوع سلاح واقعاً روشن نیست و اگر بپذیریم که همین سلاح های فعلی و یا پیشرفته تر در هنگام ظهور و جنگ با حضرت، موجود باشد، به این معنا نیست که از همه سلاح‌ها استفاده می‌شود؛ زیرا یکی از یاری دهندگان حضرت "رعب و ترس" است. خداوند در دل دشمنان ترس و هراس می‌اندازد و این باعث می‌شود که به درستی نتوانند از همه سلاحی استفاده کنند. به علاوه که تبلیغ و تبیین امام(عج) باعث می‌شود، عده زیادی از مردم (وچه بسا برخی سربازان جبهه باطل) به حقیقت حرکت حضرت آشنا شده، او را بپذیرند. بر این اساس وضع به‌گونه‌ای خواهد شد که دشمن امکان استفاده از هر سلاحی را نخواهد داشت. البته توجیهات دیگری نیز شده است. و بعد از پیروزی حضرت، طبیعی است که دیگر جایی برای این سلاح‌ها نیست، در آن دوران حاکمیت عدل الهی جایی برای نزاع و درگیری باقی نمی‌ماند. فزونی عقل مانع استفاده از سلاح های کشتار جمعی از مجموعه‌ی، روایات بدست می‌آید که عقل مردم در عصر ظهور فزونی می‌یابد درباره زمان ظهور امام عصر(عج)، روایتی است از امام باقر علیه السلام که در تمام کتب نوشته شده است‎:‎ «‎عن ابی جعفر علیه السلام : اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللّهُ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ العِبادِ فَجُمِعَ بِها عُقُولُهُم وُ کَمُلَتْ بِهِ اَحْلامُهُم» امام باقر «علیه السلام» می ‏فرماید: زمان ظهور امام عصر(عج)، که می‌‏رسد، خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان قرار ‏می ‏دهد. در روایت نیامده که دست بر سر مؤمنان یا مسلمانان، بلکه آمده بر سر همه بندگان، دست رحمت حق که ‏بالای سر شرقی ‏ها، غربی ‏ها، اروپایی‌‏ها، امریکایی‌‏ها، آسیائی‏ها می‌آید . با دست حضرت حق عقل‌های مردم متمرکز می ‏شود. عقل مردم کامل می ‏شود. قبل از ظهور امام عصر(عج)، ‏یکی از شرایط ظهور ترقّی عقل مردم است، یعنی باید این قدر سطح افکار بالا رود، این قدر مغزها باید ترقّی کند ‏که تمام روی کره زمین بتواند یک حکومت را بپذیرد، چون از نظر مردم‏شناسی اجتماعی، اساس و پایه اصلی ‏قدرتهای بزرگ در دنیا بر مقیاس و معیار صلاحیت عقلی مردم است، اگر عقل‌ها بالا برود یک قانون بر سر همه سایه می‏اندازد. اگر رشد عقلی ‏افزایش یابد یک حکومت همه را اداره خواهد کرد، پس معیار رشد عقلی است. و امام باقر «علیه‌السلام» می‏فرماید: قبل ‏از ظهور و حکومت امام عصر «علیه‌السلام» عقل‌ها باید بالا برود‎. و از طرف دیگر شرایط، خودبه‌خود متحول، انقلاب اجتماعی به‌وجود آمده و مردم پی به ناکارآمدی مکاتب مادی برده اند و از گناه و فحشا خسته شده اند، و از طرف سوم مردم از شدّت کشتار به جان آمده‌اند، و مانند تشنه لبی که دنبال آب می‏گردد، یا درد کشیده‏ای که دنبال دوا می‏گردد، تا ندای ظهور امام عصر و رهبر روحانی جهان برخیزد، سیل وار او را اجابت می‏کنند و آمادگی برای تحول دینی و روحانی و انقلاب معنوی دارند، و امام عصر در چنین زمانی می‏آید، و در این زمان تمام صاحبان سلاح، به امام عصر «علیه‌السلام» پناه می‏برند، و تسلیم می‌شوند، همه دنیا آن‌گاه که یک بوی روحانی بشنوند، به دنبال او می‏روند و همه تسلیم او می‏شوند. امام زمان(عج) و مسیحیت مسیحیت نیز بر حضور و ظهور منجی اعتقاد دارد و بر آن تصریح می‌کند، از نگاه اسلامی حضرت مسیح (ع) بعد از عروج به آسمان ،به زمین باز خواهد گشت و در عصر ظهور به امام زمان «علیه‌السلام» اقتدا خواهد کرد. حضرت عیسی(علیه السلام)به نص و تصریح قرآن کریم، از دنیا نرفته، هنوز هم زنده است و خداوند او را به آسمان‌ها برده است، «زمانی که دشمنانش می‌خواستند او را بکشند، کس دیگری را اشتباهاً به جای حضرت عیسی(علیه السلام)به دار آویختند». قرآن در این مورد می‌فرماید: «... وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ ... ؛ ... او را نکشتند و او را به صلیب نکشیدند، بلکه این بر آنان مشتبه شد (کسی شبیه حضرت عیسی کشته شد). و خداوند او را به سوی خود بالا برد... »(نساء158-157). حضرت عیسی(علیه السلام)قبل از فوتش نزول می‌کند. چنان که در بعضی روایات آمده که حضرت عیسی(علیه السلام)در آخر الزمان، از آسمان می‌آید و یهود و نصاری در آن روز به وی ایمان می‌آورند.(ترجمه المیزان، ج5، ص220 ذیل آیه 159 سوره نساء).(و ایمان به حضرت عیسی(علیه السلام)مصداق پیدا نخواهد کرد، مگر زمانی که ایمان به پیامبر خاتم بیاورند. چون حضرت عیسی(علیه السلام)بشارت به آمدن وجود مبارک پیامبر اسلام داده بود.). این نزول از آسمان در زمان ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خواهد بود. ابو سعید خدری از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «منا الذی یصلی عیسی بن مریم خلفه؛ از ماست کسی که عیسی بن مریم به او اقتدا کرده و نماز می‌گزارد»(مسند احمد، ج1، ص84). سلاح امام زمان علم است امام صادق علیه السلام فرمود: 25 حرف از 27 حرف علم را قائم ما، در بین مردم پخش می کند. امام باقر علیه السلام: علم به کتاب خدا و سنت پیامبرش هم‌چون گیاهی که از بهترین بذرش می­روید، در قلب مهدی ما می‌روید. و گاهی نیز به کمال عقول و اخلاق مردم در آن زمان اشاره شده: امام باقر «علیه السلام»: وقتی که قائم ما ظهور کند، دستش را بر سر مردم قرار می­دهد، پس عقول ایشان جمع و متمرکز می­شود و به دنبال آن اخلاق ایشان کامل می­شود. بنابراین بهترین علوم، در بهترین بستر ممکن ارایه می­گردد و در چنین شرایطی زمینه، برای اشاعه فرهنگ انسان­ساز مهدوی فراهم می­شود. و شاید بتوان بعضی از روایات را شاهد این مطلب دانست که علم، سلاح اصلی و حقیقی امام زمان (عج) است: امام صادق «علیه‌السلام»: همراه 313 یار خاص امام زمان(عج) شمشیر­هایی است که بر هر کدام (1000) کلمه نوشته شده، که هر کلمه اش کلید 1000 کلمه است. خصوصاً این که عبارت « هر کلمه­اش کلید 1000 کلمه است » دربیشتر روایاتِ ائمه اطهار «علیهم‌السلام»، کنایه از علم است. منجی با برتری علمی خود تمدنی نو را بنا می­نهد که همه تنشگان حقیقت را به‌سوی خود جذب و سیراب خواهد نمود و همه را زیر پرچم خود جمع نموده، و تمام فرهنگ­های ناکار آمد و باطل را از میان بر می­دارد. و البته، شکی نیست که همه پیشرفت­ها و برتری­ها، حتی ساخت و کاربرد سلاح نظامی در سایه علم، محقق خواهد شد؛ بنابراین سلاح حقیقی همان علم است. امام زمان با سلاح های پیشرفته امروزی چگونه مقابله می کند؟ صرف وجود این سلاح‌ها مشکلی ایجاد نخواهد کرد، بلکه به‌کار گرفتن آنها ایجاد مشکل می­کند؛ با توجه به بهره­مندی امام زمان(عج) از سلاح­های برتر، سلاح دشمن از بین می­رود و سلاح آنها کارایی خود را از دست می دهد. ممکن است با توجه به رشد عقلانی بشر در آینده، این سلاح­ها از میان برداشته شوند و یا این‌که لااقل، حاکمان مستبد، تحت تاثیر افکار عمومی از بکار بردن انها اجتناب کنند. سلاح­های به‌ظاهر پیشرفته دشمن، در مقابل جبهه امام زمان (عج) کارآیی خود را از دست می­دهند و این عدم کارآمدی از یک طرف، ریشه در رشد عقول مردم و جامعه جهانی، و از طرفی دیگر، ریشه در سلاح برتر حضرت مهدی (عج) که پیشتر به آن اشاره شد، دارد. پیشگویی‌های نوسترآداموس هرچند در منابع مسیحی نیز در باره منجی اخرالزمان، علائم و نشانه هایی مطرح نموده، ولی استنادات غربی ها به پیش گویی فردی به‌ نام نوستر آداموس نیز قابل تامل و بررسی است، هرچند انطباق پیش‌بینی‌ها و بر موضوعات ‌خارجی امری معقول به نظر نمی‌رسد. و چنین پیش‌بینی‌هایی از نظر استنادات علمی و تاریخی، فاقد حجیت هستند. اما پیشگویی نوستراداموس درباره این عصا، در دست حضرت مهدی «ع» آورده: ( مرد شرقی از محل استقرار خویش خارج خواهد شد (ظهور حضرت ) برای دیدار فرانسه از کوه (آپونین) خواهد گذشت از فراز آسمان از برف ها دریاها کوه ها گذر خواهد کرد ، وهمگان را با عصایش مضروب خواهد کرد ) . سانتوری 4 قطعه ی 59 منبع : سایت زمان ظهور پیشگویی‌های نستراداموس در قطعه‌های دیگر از سانتوری‌های خود: 1-سانتوری 2 قطعه 96: (... پرشیا (ایران) حمله آورده ومقدونیه را به محاصره در می آورد ). 2-سانتوری 3 قطعه 64: (رهبر پرشیا اسپانیای بزرگ را اشغال می کند ، کشتی های جنگی دربرابر محمدیها که از پارتها ومدیا (ایران) برخاسته اند می ایستند ، آن مرد سیکلارد را تاراج می کند، وآنگاه انتظاری بزرگ در بندر یونان حکم فرما می‌شود). 3- سانتوری 5قطعه 25: (شاهزاده عرب خورشید ناهید وحکومت کلیسا دردریا از پای درخواهند آمد ، از پرشیا (ایران) نزدیک به یک میلیون مرد را به محاصره درخواهند آورد ، شیطان به راستی به چشم خواهد شد ) . رهبران غرب ورهبران غرب زده ی عرب با توجه به اعتقادی که به درستی این پیشگوئی ها دارند ، وقبلا پیشگوئی های نستراداموس را درمورد هیتلر وناپلوئون ونهضت امام خمینی وانفجار برج های دوقلو دیده اند ، - وایران را متهم اصلی این انفجارمعرفی کردند - از دست یابی جمهوری اسلامی ایران به انرژی هسته ای وحشت دارند واین همه فشار را براین ملت مظلوم وارد می کنند . ولی آنها که به این پیشگویی‌ها اعتقاد دارند، چه خوب بود پیشگویی او را درسانتوری 4 و قطعه 59 هم مورد توجه قرار می‌دادند، و به قدرت الهی امام زمان (ع) پی می‌بردند؛ و این را درک می‌کردند که ایران تحت رهبری حجت خدا، جهان را از سلطه طاغوت‌ها نجات داده، برای این پیروزی‌ها عصای موسا(ع) را از مواریث نبوت دراختیار دارند، که هر نوع سلاحی را با اشاره‌ی حجت خدا از کار می‌اندازند، همان‌طور که به فرموده قرآن (تلقف ما یافکون – اعراف 117) هر چه دشمن به میدان آورد این عصا آنرا می‌بلعد، که چه بسا درنستوری 3 قطعه 64که می‌گوید: کشتی‌های جنگی در برابر محمدی‌ها که از پارت‌ها ومدیا (ایران) برخاسته‌اند، می‌ایستد، اشاره به همین اعجاز دارد که ناوهای جنگی دشمن از کارافتاده دربرابر ایرانی‌ها بدون هیچ تحرکی می‌ایستند. آری همانطور که گفتیم حقیقت آن است که ایران اسلامی در عرصه های مختلف فکری و اجرایی مبنایی جز اسلام و حقیقت و ناب و تابناک دین مبین نمی‌شناسد. و از خلال این آموزه‌ها، می‌توان دلیل استحکام موضع و صلابت ملت و رهبری ایران اسلامی عزیز را دریافت. ایران اسلامی را نیازی به سلاح اتمی نیست که قدرت مهدی(عج) منتظر و امام همام و موعود آخرینش، با عصای موسی(ع) و ید الهیش، می تواند و خواهد توانست تمام جنگ افزارهای اهل دنیا را در طرفه العینی از کار انداخته و بر همه شئونات دنیوی آنها فائق آید.




      

بسمه تعالی

امروزه جامعه ی ما نیازمندواقع بینی مناسبی است که موجب تحول وتغییرشود.درحدیثی ازامام علی (ع)آمده است (درقضاوت های خودنه بدبین باشیدونه خوش بین بلکه حق بین باشید).دراین روزهاشاهدتغیرفرماندارشهرستان دلفان آقای دکترباقری هستیم .عده ای ازدوستان ازعملکردایشان کاملاراضی هستندواورافرماندارمطلوب وفعال درعرصه ی شهرستان می دانستند.البته قضاوت واقعی ازآن ملت غیوردلفان می باشد.بنده معتقدهستم باتوجه به پتانسیل هایی که دراین منطقه وجودداردایشان می بایست بهترازاین خودرانشان می داد.چونکه ایشان اولین فرمانداربومی بعدازپیروزی شکوهمندانقلاب اسلامی ایران بودند.دلفان باجمعیتی بالغ بر170هزارنفرومساحتی درحدود27500کیلومترمربع دارای آب وهوای بسیارمعتدل وکوهستانی محل مناسبی برای پرورش دام وطیوراست .که متاسفانه هیچ کدام ازفرمانداران این شهرستان نتوانسته انداین قوه رابه فعل تبدیل کنند.لازم به ذکراست هنوزدراین شهرستان سدی ساخته نشده وتنهاسددرحال مطالعه سدتاج امیراست که اون هم درحدکلنگ زنی است .این در حالی است که این شهرستان 119هزار هکتار زمین دارد که80درصد مردم این شهرستان از طریق کشاورزی امرار معاش می کنندو متاسفانه مسولین استان و شهرستان و نمایندگان ادوار گذشته مجلس با توجه به بودجه های کلان کشوروبالابودن قیمت نفت نتوانستندبرای چنین روزی که خشکسالی گریبان مردم راگرفته برنامه ریزی کنند.این درحالی است که 55درصدجمعیت این شهرستان روستایی هستندوازنعمت گازبی بهره  اندیعنی کمتراز10درصد.60درصدروستاهای دلفان مشکل آب آشامیدنی دارند.به نظرشمامقصرکیست؟البته ماازدولت های گذشته گله مندیم زیراحق شایسته ی این مردم غیوروانقلابی که هیچ گاه برای نظام هزینه ای نداشته اندراادانشده است .10درصدجمعیت استان هستیم بهترین رتبه های کنکوردراین شهرستان بوده اندوخلاق ترین وبااستعدادترین جوانان دردلفان هستندولی متاسفانه بالاترین نرخ بیکاری درکشورراداریم .درمدیریت کلان استان برخلاف سایرشهرستان ها فاقدنیروی مدیری استانی هستیم ماضمن قدردانی ازتلاش شبانه روزی آقای مهندس بازونددربه سامان رساندن وضعیت اقتصادی این استان انتظارداریم ازجوانان این شهرستان که حماسه سازان خردادهای متعددبوده انداستفاده نمایدوبازمتاسفانه ایرادسابقه ی مدیریت براین جوانان یک رنگ می گیرندکه شرط مدیرشدن داشتن سابقه ی مدیریت است .آیااین شرط معقول ودرستی  است ؟ به نظرشمابایدازکجاشروع کرد؟شهرستان نورآبادبالاترین رای رابه آقای دکترروحانی داده اند.ولیکن بیشترین بیکاروکمترار5/0سهم درمدیریت استان رادارداین عادلانه نیست لازم میدانیم ازاستاندارمحترم وازسردارسرفرازحاج عبادالله عبداللهیان مدیرقرارگاه سازندگی خاتم که انصافا حب الخیربرای این استان هستندبه خاطرطرح گاوداری 5000هزارراسی تشکرنمایم.امیدوارم آقای طولابی بعنوان فرماندارجدیدشهرستان دلفان باتوجه به شناختی که ازایشان دارم ازتجربیات موفق خوددرتوسعه ی دلفان استفاده نمایدوپیگیری طرح های نیروگاه برق وپتروشیمی دلفان ازطریق استاندارتلاشگروسردارعباللهیان که ازافتخارات نظام واین خطه ی شهیدپرورهستندباشندوموجبات تحول وتغیربه سمت رفاه حال عمومی مردم واشتغال جوانان برومنداین شهرستان شودوازتلاش های صادقانه ی دکترباقری تشکروقدردانی می نمایم ودرپایان برای آقای طولابی آرزوی موفقیت وبهروزی رادارم .باتشکرربیع صادقی دبیرآموزش وپرورش شهرستان دلفان

 

 

 




      

وجه تسمیه قوم کولیوند :

با توجه به مستندات مربوطه و مطالعات و آشنایی نویسندگان مقاله با ادبیات لکی ؛ لکها ، از جمله طوایفی همچون بیرانوند ، شاهیوند ،حسنوند ( ق – قاف ) اول اسم در فارسی و نوشتار را در گفتار خود به صورت (ک ) می‌خوانده و اکنون هم رایج است ؛ به عنوان نمونه اشخاصی که نام فارسی آنها با پسوند قلی می‌آید به صورت کلی تلفظ می‌کنند این قاعده در ادبیات کولیوندها هم دیده می‌شوند مثلا!ً ویس قلی را در گفتار ویس کُلی و عزیز قلی را عزیز کُلی و این دسته از مثالها ؛

بنابراین می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که کولیوندها از شخصی به نام قلی گرفته شده‌اند و به مرور زمان و بر اساس ادبیات شفاهی لکها به صورت کُلی بر سر زبانها جاری است به هر ترتیب کولیوندها یکی از ایلهای تابع شخصی یا طابفه‌ ای با نام سلاسله (سلسله) می‌باشند که به صورت کُلی شامل طوایف کرمعلی ، فلک الدین در دشت خاوه به طایفه کرمعلی در دهستان خاوه شمالی و طایفه فلک‌الدین در دهستان خاوه جنوبی به مرکزیت روستای برخوردار در پای کوه گرین زندگی می‌کنند . دو طایفه دیگر این ایل کهن به نامهای کولیوند دوم در شمال الشتر به مرکز دهستان ( بخش ) فیروزآباد که جایگاه اصلی آنها روستای بِتَکی می‌باشد که زبان اصلی این سه طایفه لکی بوده و طایفه آخر این ایل طایفه‌ای موسوم به قلائی به لهجه لری صحبت می‌کنند .

جایگاه کولیوندها در تاریخ قوم کاسیت :

همانگونه که در مقالات پیشین ذکر نمودیم کاسیت‌ها همان قوم لک هستند که تاریخی به درازای تاریخ دارند که نخستین تمدن مدرن در غرب ایران را بنا نهادند و شامل اقوام و طوایف گوناگونی می‌باشد که قوم کولیوند نیز یکی از میان آنهاست .

با توجه به اینکه در چند سال پیش و بنا به روایاتی که از اهالی روستاهای خاوه شمالی شنیده می‌شود وقتی یکی از اهالی دهستان قصد احداث ساختمانی را دارد و اقوام به جمع آوری سنگ از دامنه‌های کوه گرین می‌کنند . به صورت اتفاقی به سنگ قبری می‌خورند که اینگونه و به این ترتیب این کلمات بر روی ان هک شده است الله – علی – محمد – قبر قبرارخان – طایفه سلسله – سنه 704 هجری فرزند دوستعلی در اینجا ذکر چند نکته حائز اهمیت است وجود کلمه طایفه برای سلسله و ذکر سال به صورت هجری از آنجا که ما اکنون در سال 1433 به سر می‌بریم بنابراین سنگ قبر مذبور پیشینه این قوم را تا 729 سال پیش به عقب می‌برد ………………………..

تخمین قدمت قوم کولیوند بر اساس معیارهای جامعه شناسی :

از نظر مردم شناسی هر طایفه از تعدادی تیره تشکیل می‌گردد که بانی آن بین 5 تا 8 نسل می‌زیسته است جامعه شناسان میانگین عمر یک نسل را تقریباً 30 سال می‌دانند حال اگر میانگین ارقام 5 و 8 را در 30 ضرب کنیم 195= 30 × 6?5 سال می‌شود بنابراین برای شکل گیری یک طایفه حدود دو قرن زمان لازم است از آنجایی که برای سنگ قبر مذبور کلمه طایفه برای سلسله که سرحد فدراسیون ایل کولیوند است ذکر شده است و سال 704 همسال مذکور است یعنی سلسله 729 سال پیش یک طایفه بوده است و این خود دلیلی بر این ادعاست که سلسله آن زمان از نظر جامعه شناسی دویست سال عمر داشته است زیرا طایفه بوده و اکنون هم 729 سال از زمان فوت قبرارخان می‌گذرد بنابراین با یک حساب سر انگشتی قریب به 900 سال پیش قوم کولیوند هم وجود داشته است .

در خصوص نژاد مردم کولیوند جان ادموندز به نقل از کتاب لرستان در سفرنامه سیاحان به توصیف غرور و خوی و خصلت نیکوی مردم کولیوند می‌پردازد .

پزشک مخصوص ناصرالدین شاه ( دکتر فوریه ) در زمان ورود ناصرالدین شاه قاجار به گردنه خاوه در سال 1309 و رویت کولیوندهای ساکن دشت خاوه می‌نویسد : نمونه زیبایی از سواران سرکش و آزاد منش را دیدم که گرفتن مالیات از ایشان کار آسانی نبوده است . و آثار دیگری همچون سفرنامه خانم فریا استارک و گذر ایشان از دشت خاوه که خود نقطه عطفی در تاریخ ایل کولیوند است به ذکر ویژگیها و خصوصیات مردمان کولیوند در کتاب در دیار الموت و لرستان در قالب سفرنامه می‌پردازد .

دشت خاوه – مسکن ایل کولیوند

در شمال استان لرستان در دامنه‌های جنوبی کوه گرین ( گر به معنای تپه و کوه ، این به معنای کوه بلند ) سرزمینی به نام عمومی خاوه می‌باشد که خود شامل ایلهای کوچکتری نیز مانند کولیوند – حسنوند – یوسفوند – میربگ و نورعلی بوده است ولی اکنون به دلایل مختلفی فقط قوم کولیوند در این دشت سکنی گزیده است .

بخشهای خاوه و الشتر که از قدیم الایام هم با این نام بوده‌اند اما اکنون با نام سلسله و دلفان موسومند که یکی از اماکن سکونت قوم کاسیت ( قوم کاسیان ) در چند هزار سال پیش از میلاد مسیح به شمار می‌رفته است .

راولینسن در سفرنامه خود آورده است که جلگه غنی خاوه و الشتر همان منطقه نیسین است که زادگاه اسبان اصیل نژاد کلاسیک نیسائی بوده است .

به هر حال نام قدیم خاوه برای اولین بار در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی ذکر گردیده است .

در دیار خاوه و الشتر  که از دیر باز زبانشان جز با شعر باز نمی‌شد نام و یاد شاعران زیادی در خاطره ایل کولیوند و به طور کلی هر لک زبان تنیده است به عنوان مثال می‌توان ملا منوچهر کولیوند را نام برد .

کوهستان گریزن و دشتهای بزرگ خاوه و الشتر طی 2000 سال اخیر شاهد وقایع و حوادثی بوده‌اند که به نوعی یا مبدأ تاریخند یا منشأ ضرب‌المثل ؛ از این جمله حوادث می‌توان به نبرد داریوش با بردیای دروغین ( گئومات ) در سال 522 قبل از میلاد در دشت خاوه ، لشکر کشی اسکندر به شمال لرستان و اقامت یک‌ماهه او در دشت خاوه در سال 323 قبل از میلاد ، لشکر کشی اعراب و کشته شدن حدود 40 نفر کودک و نوجوان ساسانی در یکی از قُلل کوه گرین که موسوم به چهل نابالغان است .

یک نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت به نظر می‌رسد و ذکر آن برهانی است بر فرهنگ غنی و ادبیات کهن دشت خاوه و ایل بزرگ کولیوند وجود شاعر و عارف نامی قرن پنجم بابا طاهر عریان در دشت بزرگ خاوه به استناد دلایلی چند :

1-  دو بیتی های که به زبان لکی از بابا در دست است و دلالت بر سکونت در پای گرین می کند .

مِه طاهر ساکن پای گَرینم                                             مه درویش مسلکی آگر دَرینم

2- منسوب دانستن باباطاهر به فرقه اهل حق و اینکه در گذشته دشت خاوه خاستگاه این فرقه بوده است و این خود جای بسی افتخار برای مردم این دیار دارد ؛  و دلایلی چند که انشاالله در مقالات بعدی به سمع و نظر شما دوستداران ادبیات کهن لکی می‌رسد .

حال قومی با چنین پیشینه تاریخی قریب به نهصد سال دارای ادبیات کهن فرهنگی غنی ، و دست نخورده و وجود مفاخر و مشاهیری مانند باباطاهر و غیره آیا شایسته مضحکه شدن در میان دیگر اقوام را دارد ؟ شاید هنوز از خود چند سوال نپرسیده‌ایم :

1-  کولیوندها در کجای تاریخ ایستاده‌اند ؟ ( قبل از میلاد زمان حمله اسکندر به ایران و نبرد داریوش با بردیای دروغین یا گئومات )

2-  ادبیات لکی حکایتها و ضرب المثلها آفریده ذهن چه کسانی هستند ؟ ( شاعران و بزله گویان چون ملا منوچهر و باباطاهر ) و یا شاید به قول محمود دولت محمود ابادی نمی‌دانیم که همه از ایل آمده‌ایم ولی بهتر است این آیه از قرآن را هیچگاه از خاطرمان خط نزنیم

 « وَیلُ لِکُلِ هُمَزه لُمَزه »  وای بر هر مسخره کننده‌ی عیب جویی (همزه آیه 1 )

 




      

یکی از بزرگترین آسیب های اجتماعی استان های توسعه نیافته ، کمبود فرهنگ نقدهای سازنده و فرهنگ انتقاد پذیری است. بنا بر این آنچه که بیش از هر چیز دیگری می تواند جامعه را به سوی سالم تر شدن و پیشرفت سریعتر هدایت کند گسترش فرهنگ انتقاد و نقد پذیری است . ما باید افراد جامعه خود را به سویی پیش ببریم که همیشه آماده انتقاد پذیری باشند . هنر ، اعمال و رفتار و پدیده هایی که بوجود می آوریم هیچ وقت نمی توانند کامل و بدون نقص باشند . همیشه راهی برای تکامل خودمان و افعالمان هست . از طرفی نباید از تمام مردم انتظار داشت همه گفته های ما را بپسندند . بگذاریم دیگران هم نظرخود را بیان کنند و در ابراز آن احساس امنیت کامل داشته باشند .
نقد ابزار تعامل یک جامعه ی پویاست ، نقد می تواند پایه پیشرفت باشد . از انتقاد نترسیم و به پیشواز آن برویم . همیشه این را بیاد داشته باشیم که نقد پذیری به مراتب ارزشمندتر از نقد است . زیرا این گونه بازخوردها، موجب می شود به روش های نو و کامل تری برای ارائه کارها و اعمالمان ، برسیم . 
ارطرف دیگربایدتوجه داشته باشیم  که نقد با هجو ، تهمت ، حمله و ... میانه ای ندارد و بطور کامل کارهایی که حاصل منفی و تخریب آمیز دارند، در میدان نقد نمی گنجد .
یکی از ویژه گی های یک جامعه ی سالم و متمدن ، احترام به آزادی اندیشه و بیان نظرات دیگران است . ما باید بیش از پیش پذیرای عقایدی باشیم که ممکن است با بینش و سلیقه های شخصی ما متفاوت و مخالف باشد . آنچه از دید ما درست است ممکن است از باور فرد دیگری نادرست باشد . بدیهی است پدید آورنده اثر چون با علاقه و جانش آن را بوجود آورده حساسیت بیشتری به اثر دارد ولی باید وقتی با دیگران مواجه می شویم از حساسیت خود بکاهیم و برای تعامل و تکامل بیشتر روحیه ی انتقاد پذیری و تعامل را در خود تقویت نماییم .
بسیار اتفاق می افتد که در خلق آثار و پدیده ها اشتباهاتی مرتکب شویم. عاقلانه ترین کار این است که به جای حمله به منتقد، اشتباهاتمان را اصلاح کنیم وبه حل درست صورت مساله بپردازیم نه آن راپاک کنیم .و اگر کارمان خوب و پسندیده است با برخورد منطقی و توضیحات روشن نظر منتقدین را تغییر دهیم. برای یک منتقد کم اطلاع ، یک راهنمایی صادقانه و یک آموزش آگاهانه می تواند بهترین راهکار باشد . او را با برخوردهای خشن از خود و جامعه نرانیم . همه به هم کمک کنیم تااستانی کارآمدازجهت مدیران لایق وخردمندداشته باشیم .

اگرایرادات واشتباهات مدیران استانی وشهرستانی خودرانقدوبررسی منصفانه نکنیم سبب می شودافرادنخبه وباشعورمنزوی شوندوپخمه هاهمه کاره ی جامعه شوندوآن موقع کلاف سردرگمی باعث عقب ماندگی ونرسیدن جامعه به حق وحقوق قانونی خویش می شود.ولذاافرادبی سوادوناتوان ومغروروجاهل ازنقدترس وواهمه دارندچون کلافی که دردست دارندآن رابدجورپیچیده اندوتوان بازکردن آن راندارند.بنابراین برمدیران استانی وشهرستانی نقدوایرادوارداست وانشاالله درآینده درفضایی آرام وبدون تعصب نقدهای وارده رابه صورت روشن وواضح بیان خواهیم کرد.امیداست مدیران کلان ومیانه استانی وشهرستانی ماباسعه ی صدرپذیراباشند.باتشکرربیع صادقی




      
   1   2      >