سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
یادگار انقلاب
انقلاب اسلامی
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :23
بازدید دیروز :19
کل بازدید :126003
تعداد کل یاد داشت ها : 134
آخرین بازدید : 103/9/14    ساعت : 12:41 ع
درباره
استاد ربیع صادقی[0]

کارشناس ارشدعلوم قرآن و حدیث تدبیر,عدالت,آزادی را سرلوحه خویش قرار داده ام با خدای متعال عهد بسته ام در راه خدمت به ملت ایران اسلامی شهیدوار جان خویش را در طبق اخلاص بگزارم و بگویم خدایا تو شاهد باش.
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
استاد ربیع صادقی

ضمن تبریک حلول ماه میهمانی خداخدمت کلیه ی همکاران عزیزمی خواهم عرض کنم :با نزدیک شدن ایام انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و نیز انتخابات مجلس خبرگان رهبری و به منظور خوب رقم خوردن تحولات سیاسی شهرستان دلفان و با هدف ارتقای جایگاه جامعه معلمان و فراهم‌سازی زمینه حضور مؤثرتر در فرایند انتخابات، مجلس شورای اسلامی معلمان عزیزوکوشابایدفعالیت خوب وسازنده ی خویش رابه منصه ی ظهورقراردهند.بنده معتقدم معلمین می توانندباحمایت و دفاع از حقوق جامعه فردی فرهیخته ازمیان معلمان به عنوان انتخاب شونده ونماینده ی مجلس راهی مجلس شورای اسلامی کنندو در وهله دوم به عنوان انتخاب کننده با حفظ شأن و حرمت معلمی جایگاه خودرابه جامعه نشان دهند.اینجانب اعتقاددارم  جایگاه معلمان نسبت به دهه‌های قبل در مقام کاندیداتوری مجلس تنزل پیداکرده وبایدسعی در  تشویق و حمایت از کاندیداهایی از بطن جامعه معلمان به عنوان فرهیخته‌ترین و سالم‌ترین قشر جامعه تلاش نماییم .البته از میان کاندیداهای اصلاح‌طلب و معتقد به گفتمان اعتدال و اصلاحات و از نزدیکترین فرد به خانواده آموزش و پرورش به شرط تعهد به پیگیری مشکلات معیشتی معلمان و مسائل آموزش و پرورش و داشتن اعتقاد به لزوم بازنگری در نظام فعلی پرداخت حقوق حمایت شود.

اگرهمکاران فرهنگی همچون تلاشی فراخورشان معلمی انجام دهندشاهد پررنگ‌تر شدن نقش معلمان در مهمترین نهاد قانونگذاری کشورخواهیم بود.وحدت وباهم بودن درسال همدلی وهم زبانی می تواندمارابه پیروزی برساند.یاعلی مدد ربیع صادقی

.

 




      

امسال در یکی از دبیرستان های شهرستان نورآباد مشغول تعلیم و تعلم شدم. در هفته معلم بعداز کلی تبلیغات و وصف بی بدیل و ذکر سخاوتمندی جناب مدیر اداره و مدرسه خبری مهم بین همکاران دهن به دهن می گشت. خبر تهیه یک هدیه بی نظیر به میمنت روز و و هفته و سال معلم، مثل بمب در صحن و سرای دبیرستان منتشر شد، هر کس پیشگویی می کرد و آنان که به هیئت رئیسه نزدیک تر بودند خبر موثق تری از هدیه بی نظیر داشتند اما چیزی لو نمی دادند.
کلی خوشحالی نمودیم و حیف مان آمد این خبر خوش وبی نظیر را به عیال خود گزارش ندهیم تا کمتر طعنه و سرکوفت فلان کارمند و فلان فعله را به ما بزنند .
سریع موبایل را برداشته ، اس ام اس دادم که مژده مژده قرار است مدیر دبیرستان که اتفاقا چند ماهی بیشتر از صدور حکم ریاستش نمی گذشت به ما هدیه بدهد و فورا خانم فرمودند کاش وسایل آشپزخانه باشد ، دخترم تبلت می خواست و پسرم تلفن همراه.
با شوق و ذوق فراوان به خانه برگشتم  ؛در بدو ورود همه اهل و عیال به استقبال آمدند تا هم در جشن و شادی من شریک شوند و هم از چند و چون این واقعه بی نظیر آگاه شوند، اما آن روز خبری از هدیه نبود .
فردا زودتر از همیشه از خواب بیدار شدم و زودتر به مدرسه رفتم و با خود گفتم اگر زودتر بروم حتما رئیس هدیه بهتری به من خواهد داد.
رئیس به گرمی با ما احوال پرسی می کرد اما باز هم خبری نبود.به کلاس رفتم بعضی از دانش آموزان هفته وروز معلم را تبریک می گفتند و بعضی دیگر اصلا تو باغ این مناسبات نبودند ، عده ای هم از اعطای هدیه سخن می گفتند. ظاهرا بعضی از همکاران آنها را درجریان قرار داده بودند.
آن زنگ خیلی مهربان شده بودم ، همه غم ها و مشغلات گذشته را کنار گذاشته بودم و حسابی علم خود را با فنون و تکنیک های تازه به ذهن مشغول شاگردان فرو می کردم و اصلا نفهمیدم که آن دوساعت چگونه گذشت...
در مسیر دفتر همه اش تو فکر هدیه بودم زیرا این اولین هدیه روز معلم در مدت 26سال تدریسم بود و برایش برنامه های زیادی داشتم .
پله ها را یکی یکی بالا می رفتم و با وقار و طمانینه خاصی به دفتر نزدیک و نزدیکتر می شدم، راستش کمی هم استرس داشتم اما به هر ترتیبی بود وارد دفترمدرسه شدم .
همکاران هر کدام کاغذ کوچکی در دست از آدرس یک مغازه سخن می گفتند ، مدیر مدرسه به نزد من آمد و روز معلم را تبریک گفت و با هم کلی روبوسی و عرض خوشحالی نمودیم راستش من بیشتر نگاهم به اطراف و منتظر هدیه و کادویی بودم ، اما چیزی پیدا نبود.
در این هنگام مدیر با دو انگشت تدبیر ، دست در جیب پیراهن یقه آهاری تازه از مغازه خریداری شده نموده و کاغذ رنگی دو در پنج سانتی را بیرون آورد و به من داد و گفت: " تقدیم به مناسبت روز معلم به شما معلم گرامی ،  امیدوارم موفق باشید."
به متن نامه نگاه کرده بودم ، در یک خط نوشته شده بود: یک عدد پیراهن تحویل آقای فلانی شود ، امضا هم با مهر زده بود فقط همین.با خط ریزی آدرس مغازه هم درج شده بود.
راستش را بخواهید کمی جا خوردم و اما باز هم خوشحال شدم گفتم:این هدیه تو این وضعیت خراب اقتصادی و گرانی حداقل 50 هزار تومان ارزش دارد اما چیزی نگفتم و فقط تشکر کردم ، البته مدیر از سختی های مجوز و تحمل مرارت های فراوان و کارشکنی خیلی ها گله کرد و اینکه بیشتر از این وضعیت کمک به مدرسه اجازه خریدن کادوی بهتر به ما نداده است، ماهم یک ریز از جناب مدیر تشکر می کردیم و مبالغ زیادی مرحبا و آفرین و دست مریزاد به جناب مدیرشان می بستیم و اینکه مدیریت خوب همین است و دیگران باید نزد شما مشق مدیریت کنند و این هم می گفت باید از رئیس اداره تشکر کنید که مجوز را صادر نموده والا کار بسیار سختی بود.
خلاصه کاغذ نیم وجبی را برداشته در جیب پیراهن رنگ و رو رفته گذاشتم و با خوشی تمام در معیت دوستان به صرف چای و گفت و گوی روزمره اقتصادی و ساقی و هفته ای مشغول شدیم .
دو ساعت بعدی و آخر هم بدین منوال گذشت ، البته در این میان پی در پی پیامک اهل و عیال می رسید که یک ریز از کادو سوال می کردند و من هم برای اینکه غافلگیرشان کنم چیزی نگفتم .
به خانه برگشتم، مثل روز قبل با شنیدن زنگ خانه، همه بیرون آمدند و عیال فرمودند :چرا دست خالی برگشتی؟ من هم بلافاصله چک پیراهن را نشان دادم و فورا اعتراض همه بلند شد .
به همراه عیال جهت انتخاب پیراهن به مغازه مورد نظر رفتیم گفت :پیراهن های معمولی به مبلغ 30 هزار تومان قرار داد بسته ایم.اگر جنس بهتر می خواهید باید پول بیشتری بدهید ، البته ما پول نداشتیم و یک پیراهن از همان قراردادی ها را با نظر مستقیم خانم انتخاب کردیم و شاد و خوشحال بر گشتیم.
فردا با پوشیدن پیراهن جدید به مدرسه رفتم و البته گاه گداری در آیینه دفتر قیافه خود را ورانداز و خوشحالی می کردیم.
دوباره از مدیر تشکر کردیم اما مدیر زیاد تحویل نگرفت دیدم همکارمان با هم در مورد پس دادن هدیه و پشیمانی اداره از مجوز خود سخن می گویند.
وای خدا مگر چه اتفاقی افتاده است ؟
مدیر گفت:به استان گزارش داده اند که ما هدایایی گران قیمتی از بودجه مدرسه تهیه نموده ایم ، لذا تمام مراکز نظارتی و بازرسی استان و شهرستان بسیج شده اند که این اختلاس بزرگ را پیگیری و متخلفین را با پیراهن های نو به مراجع محترم قضایی معرفی نمایند .
راستش ترسیدیم ، چون اسم اختلاس و خلاف بسیار ترسناک بود و پیراهن های ما درست عین پیراهن عثمان شده بودند.
به مدیر گفتم کمی قوت قلب به ما بده گفت:متهم ردیف اول منم. شما ردیف دوم وسوم و... هستید ، نترسید ، در حال رایزنی هستیم ، امیدواریم به خیر وخوشی تمام شود .
چند روز گذشت و من این قضیه را اصلا به عیال وبچه ها گزارش ندادم والا چوب طعنه و سرکوفت بر سرمان پایین می آمد.
در اولین ملاقات مدیر گفت:ما دو راه بیشتر نداریم :

1- اگر کسی پیراهن را نپوشیده، ببرد پس بدهد چون هنوز پول مغازه دار را نداده ایم

2- اگر کسی پوشیده است باید 30هزارتومان بدهد تا به مغازه دار بدهیم چون هنوز پولش را پس نداده ایم.
و ما در این میان پیراهن در تن روبه روی مدیر ایستاده بودیم و هیچ چاره ای جز پرداخت نداشتیم زیرا در غیر این صورت سر وکارمان با بازرسی اداره و محکومیت می افتاد و دستور اکید رئیس اداره که باید مدیر مدرسه پاسخگو باشد .
رسیده بود بلایی اما به خیر گذشت ...

خلاصه خودمان برای خودمان هدیه روز و هفته و سال معلم خریدیم، البته با کمی ترس و دلهره و هنوز عیال وبچه ها خبر ندارند زیرا کارمندان دیگر از انواع و اقسام هدایا به مناسب های مختلف بهره مند می شوند و ما این چنین در روز معلم مورد تحقیر عیال و فرزندان و مغازه داران قرار می گیریم و مدیر اداره که خود مجوز خرید را از محل کمک های مردمی مدرسه داد ه بود مجوز خود را لغو کرد تا هیچ اختلاسی صورت نگیرد...

این بود داستان هدیه روز معلم من !




      

برخی از ویژگیهای مهم یک کاندیدای نمایندگی مجلس

1- یک نماینده خوب باید زجر کشیده و درد کشیده باشد یعنی از داخل قشر پایین یا متوسطه جامعه باشد که بتوان درد انها را حس  کرده و دردشان را درد خود بداند و همیشه در پی رفع مشکلات انان باشد

2-شناخت امورات و نیازهای روز مردم نه تنها در حوزه انتخابیه خود بلکه در کل منطقه و کشور و بررسی مشکلات و دغدغهای مردم و جوانان بخصوص مسئله اشتغال

3-یک نماینده موفق باید شجاع باشد بتواند در مقابل دولت با شجاعت و قدرت بر حق و حقوق مردم پافشاری و استقامت نماید و از  خود فداکاری  نشان داده و از هیچ کوششی دریغ نورزد و از کسی نهراسد و منافع عمومی مردم را بر منافع خود ترجیح دهد و در راه پیشرفت جامعه و مردم حاضر باشد از حق خود بگذرد

4-یک نماینده باید مطلع به مسائل سیاسی و اسلام  باشد یعنی هم مسائل روز جامعه خود سر دربیاورد و هم از مسائل جهانی سر در بیاورد و بی تفاوت نباشد و متعهد به دین خدا و باورهای مردم باشد.

5-داشتن شناخت نسبی نسبت به کلیه مسائل جاری در زمینه های مختلف اقتصادی وفرهنگی و سیاسی و نظامی و از مسائل ریز و درشت مردم سر در بیاورد و بتواند درد مردم را تشخیص دهد و نسبت به ان چاره جویی نماید.
 
6-داشتن تخصص و مهارت کافی در یک یا چند موضوع. یعنی در موضوعی عالم باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند در کمیسیون های مجلس برای خود جایگاهی داشته باشد وبتواند در میان مجلسیان و دولتمردان و نخبگان کشور موثر واقع شود.
 

7-یک نماینده باید بتواند  تخصصی را که دارد از قوه به فعل برساند و بتواند از هنر خود به نحو احسن استفاده کند و مفید باشد و از ان به نفع مردم و جامعه استفاده نماید.

8-علاوه برهفت ویزکی فوق بایدتناسبی میان اون بااین این مسولیت باشدوازاصالت خانوادگی برخوردارباشدوونیزاهل مشورت ورایزنی وبرخوردصادقانه بامردم وفاصله نگرفتن ازمردم ورعایت عدالت وساده زیستی راسرلوحه ی کارخودقراردهد. ربیع صادقی 26/3/94



      

برخی از ویژگیهای مهم یک کاندیدای نمایندگی مجلس

1- یک نماینده خوب باید زجر کشیده و درد کشیده باشد یعنی از داخل قشر پایین یا متوسطه جامعه باشد که بتوان درد انها را حس  کرده و دردشان را درد خود بداند و همیشه در پی رفع مشکلات انان باشد

2-شناخت امورات و نیازهای روز مردم نه تنها در حوزه انتخابیه خود بلکه در کل منطقه و کشور و بررسی مشکلات و دغدغهای مردم و جوانان بخصوص مسئله اشتغال

3-یک نماینده موفق باید شجاع باشد بتواند در مقابل دولت با شجاعت و قدرت بر حق و حقوق مردم پافشاری و استقامت نماید و از  خود فداکاری  نشان داده و از هیچ کوششی دریغ نورزد و از کسی نهراسد و منافع عمومی مردم را بر منافع خود ترجیح دهد و در راه پیشرفت جامعه و مردم حاضر باشد از حق خود بگذرد

4-یک نماینده باید مطلع به مسائل سیاسی و اسلام  باشد یعنی هم مسائل روز جامعه خود سر دربیاورد و هم از مسائل جهانی سر در بیاورد و بی تفاوت نباشد و متعهد به دین خدا و باورهای مردم باشد.

5-داشتن شناخت نسبی نسبت به کلیه مسائل جاری در زمینه های مختلف اقتصادی وفرهنگی و سیاسی و نظامی و از مسائل ریز و درشت مردم سر در بیاورد و بتواند درد مردم را تشخیص دهد و نسبت به ان چاره جویی نماید.
 
6-داشتن تخصص و مهارت کافی در یک یا چند موضوع. یعنی در موضوعی عالم باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند در کمیسیون های مجلس برای خود جایگاهی داشته باشد وبتواند در میان مجلسیان و دولتمردان و نخبگان کشور موثر واقع شود.
 
7-یک نماینده باید بتواند  تخصصی را که دارد از قوه به فعل برساند و بتواند از هنر خود به نحو احسن استفاده کند و مفید باشد و از ان به نفع مردم و جامعه استفاده نماید.
 
8-یک نماینده اگر دارای تجربه کاری باشد موفق تر خواهد بود. مسلما تجربه بالاتر از علم است . نماینده ای که تجربه داشته باشد و مشکلات و پیچ و خمهای اداری را طی کرده باشد و کار کشته و اشنا به ابزار باشد سریعتر میتواند در صدد رفع انها بر بیاید و وقتی با تجربه باشد کاردان هم است.
 
9-نماینده موفق باید مدیر باشد و مدیریت داشته باشد.نماینده ای که دارای مدیریت لازم و کافی باشد.
 
10-نفوذ و شخصیت فردی میتوانند یکی دیگر از خصلتهای یک نماینده خوب میباشد که در بیشتر کارها مخصوصا ارتباط با مسئولین رده بالای کشور کارساز می باشد.با اشنایی  و ارتباط و مشورت و کمک و ... خیلی از مشکلات قابل حل هستند. یک نماینده خوب کسی است که دارای  روابط عمومی بالا باشد.
 
11-یکی دیگر از خصوصیات یک نماینده موفق،استفاده از افراد با تجربه و کارامد و نخبگان و جوانان متفکر درسطح حوزه انتخابی می باشد.ودر شرایط بحرانی باید از افکار عمومی  استفاده کند و خود به عنوان اهرمی قدرتمند مسئولین را متوجه گرفتاری ها و مشکلات نماید.
 

نظرات

  • 1) ف

    نویسنده: ف

    ضمن تایید مطالب شما باید اضافه کنم یک نماینده خوب باید از قبیله گرایی و عشیره بازی که از خصو صیات قرون وسطی میباشد بپرهیزد و صراحتا این تفکرات را محکوم نمایید بایددر کنار پا برهنگان باشدهرچند که سرمایه داران را نیز فراموش نکند . باید مرد عمل باشد.

  • 2) بدون عنوان

    نویسنده: ن

    خیلی خوب بود

نظرشما؟

 

 

 
 

سیستم جامع نظرات جومینــا

برخی از ویژگیهای مهم یک کاندیدای نمایندگی مجلس

1- یک نماینده خوب باید زجر کشیده و درد کشیده باشد یعنی از داخل قشر پایین یا متوسطه جامعه باشد که بتوان درد انها را حس  کرده و دردشان را درد خود بداند و همیشه در پی رفع مشکلات انان باشد

2-شناخت امورات و نیازهای روز مردم نه تنها در حوزه انتخابیه خود بلکه در کل منطقه و کشور و بررسی مشکلات و دغدغهای مردم و جوانان بخصوص مسئله اشتغال

3-یک نماینده موفق باید شجاع باشد بتواند در مقابل دولت با شجاعت و قدرت بر حق و حقوق مردم پافشاری و استقامت نماید و از  خود فداکاری  نشان داده و از هیچ کوششی دریغ نورزد و از کسی نهراسد و منافع عمومی مردم را بر منافع خود ترجیح دهد و در راه پیشرفت جامعه و مردم حاضر باشد از حق خود بگذرد

4-یک نماینده باید مطلع به مسائل سیاسی و اسلام  باشد یعنی هم مسائل روز جامعه خود سر دربیاورد و هم از مسائل جهانی سر در بیاورد و بی تفاوت نباشد و متعهد به دین خدا و باورهای مردم باشد.

5-داشتن شناخت نسبی نسبت به کلیه مسائل جاری در زمینه های مختلف اقتصادی وفرهنگی و سیاسی و نظامی و از مسائل ریز و درشت مردم سر در بیاورد و بتواند درد مردم را تشخیص دهد و نسبت به ان چاره جویی نماید.
 
6-داشتن تخصص و مهارت کافی در یک یا چند موضوع. یعنی در موضوعی عالم باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند در کمیسیون های مجلس برای خود جایگاهی داشته باشد وبتواند در میان مجلسیان و دولتمردان و نخبگان کشور موثر واقع شود.
 
7-یک نماینده باید بتواند  تخصصی را که دارد از قوه به فعل برساند و بتواند از هنر خود به نحو احسن استفاده کند و مفید باشد و از ان به نفع مردم و جامعه استفاده نماید.
 
8-یک نماینده اگر دارای تجربه کاری باشد موفق تر خواهد بود. مسلما تجربه بالاتر از علم است . نماینده ای که تجربه داشته باشد و مشکلات و پیچ و خمهای اداری را طی کرده باشد و کار کشته و اشنا به ابزار باشد سریعتر میتواند در صدد رفع انها بر بیاید و وقتی با تجربه باشد کاردان هم است.
 
9-نماینده موفق باید مدیر باشد و مدیریت داشته باشد.نماینده ای که دارای مدیریت لازم و کافی باشد.
 
10-نفوذ و شخصیت فردی میتوانند یکی دیگر از خصلتهای یک نماینده خوب میباشد که در بیشتر کارها مخصوصا ارتباط با مسئولین رده بالای کشور کارساز می باشد.با اشنایی  و ارتباط و مشورت و کمک و ... خیلی از مشکلات قابل حل هستند. یک نماینده خوب کسی است که دارای  روابط عمومی بالا باشد.
 
11-یکی دیگر از خصوصیات یک نماینده موفق،استفاده از افراد با تجربه و کارامد و نخبگان و جوانان متفکر درسطح حوزه انتخابی می باشد.ودر شرایط بحرانی باید از افکار عمومی  استفاده کند و خود به عنوان اهرمی قدرتمند مسئولین را متوجه گرفتاری ها و مشکلات نماید.
 

نظرات

  • 1) ف

    نویسنده: ف

    ضمن تایید مطالب شما باید اضافه کنم یک نماینده خوب باید از قبیله گرایی و عشیره بازی که از خصو صیات قرون وسطی میباشد بپرهیزد و صراحتا این تفکرات را محکوم نمایید بایددر کنار پا برهنگان باشدهرچند که سرمایه داران را نیز فراموش نکند . باید مرد عمل باشد.

  • 2) بدون عنوان

    نویسنده: ن

    خیلی خوب بود

نظرشما؟

 

 

 
 

سیستم جامع نظرات جومینــا

برخی از ویژگیهای مهم یک کاندیدای نمایندگی مجلس

1- یک نماینده خوب باید زجر کشیده و درد کشیده باشد یعنی از داخل قشر پایین یا متوسطه جامعه باشد که بتوان درد انها را حس  کرده و دردشان را درد خود بداند و همیشه در پی رفع مشکلات انان باشد

2-شناخت امورات و نیازهای روز مردم نه تنها در حوزه انتخابیه خود بلکه در کل منطقه و کشور و بررسی مشکلات و دغدغهای مردم و جوانان بخصوص مسئله اشتغال

3-یک نماینده موفق باید شجاع باشد بتواند در مقابل دولت با شجاعت و قدرت بر حق و حقوق مردم پافشاری و استقامت نماید و از  خود فداکاری  نشان داده و از هیچ کوششی دریغ نورزد و از کسی نهراسد و منافع عمومی مردم را بر منافع خود ترجیح دهد و در راه پیشرفت جامعه و مردم حاضر باشد از حق خود بگذرد

4-یک نماینده باید مطلع به مسائل سیاسی و اسلام  باشد یعنی هم مسائل روز جامعه خود سر دربیاورد و هم از مسائل جهانی سر در بیاورد و بی تفاوت نباشد و متعهد به دین خدا و باورهای مردم باشد.

5-داشتن شناخت نسبی نسبت به کلیه مسائل جاری در زمینه های مختلف اقتصادی وفرهنگی و سیاسی و نظامی و از مسائل ریز و درشت مردم سر در بیاورد و بتواند درد مردم را تشخیص دهد و نسبت به ان چاره جویی نماید.
 
6-داشتن تخصص و مهارت کافی در یک یا چند موضوع. یعنی در موضوعی عالم باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند در کمیسیون های مجلس برای خود جایگاهی داشته باشد وبتواند در میان مجلسیان و دولتمردان و نخبگان کشور موثر واقع شود.
 
7-یک نماینده باید بتواند  تخصصی را که دارد از قوه به فعل برساند و بتواند از هنر خود به نحو احسن استفاده کند و مفید باشد و از ان به نفع مردم و جامعه استفاده نماید.
 
8-یک نماینده اگر دارای تجربه کاری باشد موفق تر خواهد بود. مسلما تجربه بالاتر از علم است . نماینده ای که تجربه داشته باشد و مشکلات و پیچ و خمهای اداری را طی کرده باشد و کار کشته و اشنا به ابزار باشد سریعتر میتواند در صدد رفع انها بر بیاید و وقتی با تجربه باشد کاردان هم است.
 
9-نماینده موفق باید مدیر باشد و مدیریت داشته باشد.نماینده ای که دارای مدیریت لازم و کافی باشد.
 
10-نفوذ و شخصیت فردی میتوانند یکی دیگر از خصلتهای یک نماینده خوب میباشد که در بیشتر کارها مخصوصا ارتباط با مسئولین رده بالای کشور کارساز می باشد.با اشنایی  و ارتباط و مشورت و کمک و ... خیلی از مشکلات قابل حل هستند. یک نماینده خوب کسی است که دارای  روابط عمومی بالا باشد.
 
11-یکی دیگر از خصوصیات یک نماینده موفق،استفاده از افراد با تجربه و کارامد و نخبگان و جوانان متفکر درسطح حوزه انتخابی می باشد.ودر شرایط بحرانی باید از افکار عمومی  استفاده کند و خود به عنوان اهرمی قدرتمند مسئولین را متوجه گرفتاری ها و مشکلات نماید.
 

نظرات

  • 1) ف

    نویسنده: ف

    ضمن تایید مطالب شما باید اضافه کنم یک نماینده خوب باید از قبیله گرایی و عشیره بازی که از خصو صیات قرون وسطی میباشد بپرهیزد و صراحتا این تفکرات را محکوم نمایید بایددر کنار پا برهنگان باشدهرچند که سرمایه داران را نیز فراموش نکند . باید مرد عمل باشد.

  • 2) بدون عنوان

    نویسنده: ن

    خیلی خوب بود

نظرشما؟

 

 

 
 

سیستم جامع نظرات جومینــا

به نظر این حقیر یک نماینده ارزشی  چه اصولگرا  و چه اصلا ح طلب  و چه مستقل  بایستی این ویژگی ها را داشته باشد تا بتواند وظیفه  خطیر  نمایندگی  را به خوبی انجام دهد.
1- امانتدار  ملت
طبق این آیه قرآن  کریم مومنین  افرادی هستند که امانتدار  هستند و نماینده  باید مومن باشد  و در نتیجه  امانتدار ملت «الذین  لا ماناتهم  و عهدهم  راعون»  نماینده مجلس  بایستی  امانت مردم را که همان نمایندگی  از سوی آنان است  با تمامی توان انجام داده و هرگز بازیچه  مثلت شوم  زر و زور و تزویر  قرار نگیرد.
2- رصد کردن مطالبات  مردم و پیگیری  جدی آنها
او بایستی  در دفاتر  مردمی  خود نماینده هایی به کار گماشته  تا درد دل  مردم  و مشکلا ت آنان  را رصد کرده و به طور  مستمر به او گزارش  داده تا او در وظیفه  نظارتی  خود مطالبات  به حق آنان  را با قاطعیت  تمام پیگیری  نماید.
3- صداقت  در رفتار و عملکرد
او بایستی  با صداقت  با موکلا ن  خود ارتباط  برقرار کرده  و هرگز به  آنان ناسپاسی  نکرده و پشت  به آنان ننماید  و از ارائه آمارهای  ناصحیح  که این روزها  مد شده است اجتناب نماید.
4- وکیل الدوله  نبودن
او هرگز  به خاطر هوای نفس  و دنیا  و مصلحت های دنیایی  نبایستی  در مقابل خطاهای آشکار دولت و قانون گریزی  آن سکوت  نماید  بلکه بایستی  با نطق های مستدل  به دولت  و دولتمردان  تذکر داده و مسیر صحیح را به آنان  بنمایاند.
5- عمل به گفته ها و قول  خود
بر طبق این آیه قرآن  کریم که « یا ایهاالذین آمنو لم تقولون مالا  تفعلون کبرمقتا  عندالله  ان تقولو مالا تفعلون»  او باید  به مردم  قولی  را بدهد  که  بتواند  به آن عمل نماید  نه به خاطر رای  آوردن، آنها را مانند خیلی از دولتمردان  فعلی  سرکار گذاشته  و به وعده های فریبنده دلخوش  نماید.  او باید بداند که بالا خره  مردم به  حقیقت  دست پیدا خواهند کرد.
6-  آگاه  و متخصص  در مسایل  سیاسی   اجتماعی  فرهنگی  و اقتصادی
 یک نماینده که اشراف  به مسایل نداشته  باشد اولا   مقام نمایندگی را غصب  کرده و ثانیا  خیلی زود  بازی بازیگران  را می خورد.
7- الگو بودن به لحاظ  اخلا قی  و شخصیتی
8- وام دار  مراکز قدرت  و ثروت نبودن
نماینده  باید رسالت  معنوی و مردمی خود را در پیشگاه  خداوند  به خوبی انجام داده و به سوگندی  که به قرآن  کریم یاد کرده وفادار  باشد.
9- زاهد بودن در زندگی دنیوی
امام علی(ع) در نامه 45 نهج البلا غه خطاب به والی خود عثمان ابن حنیف که ظاهرا به فرمایش حضرت خطا کرده و دعوت مهمانی اشراف را قبول کرده و موجبات ناراحتی توده مردم را فراهم کرده می فرماید«ای عثمان ابن حنیف شنیده ام که تو را به مهمانی خاصی دعوت کرده اند و تو شتابان رفته ای و خورش های رنگارنگ خورده ایآیا در آن لحظه نمی دانستی که تحت حکومت تو مردمی هستند که حتی یکبار سیری را به یاد ندارند... ای عثمان ابن حنیف هرکس را مولا یی است و من مولا ی تو هستم. من در حالی که می توانستم عسل مصفا بخورم به دو قرص نان جو اکتفا کرده ام. تو نمی توانی مثل من باشی اما حداقل حدود حکومت علی را رعایت کن. نمایندگان بایستی زندگی ساده و مردمی داشته باشند همانند حضرت امام و مقام معظم رهبری. تا درد مردم را بفهمند و فشار سنگین تورم را که شانه های آنان را خرد کرده احساس کنند و آن وقت می توانند وظیفه خود را انجام دهند.
10- اسیر مکتب توجیه و مصلحت اندیشی ریا کارانه نشدن
او باید بداند که وظیفه «امر به معروف و نهی از منکر» به خصوص در مقابل انحرافات قانونی دولتمردان یک وظیفه است و نباید هرگز به توجیه وضعیت موجود بپردازد مگر در موارد خاص که ربط به امنیت کشور داشته باشد. او نباید به خاطر رای آوردن در دوره بعد حقیقت را فدای مصلحت کند و بداند که اولا  در پیشگاه خداوند مسوول بوده و ثانیا اگر وظیفه خود را خوب انجام دهد مردم فهیم و قدرشناس ایران از او حمایت خواهند کرد و او نیازی به حمایت قدرتمندان نخواهد داشت.
11-برنامه داشتن
اوبایستی قبل از انتخابات یک برنامه قوی و کارشناسی شده در همه ابعاد با مشورت متخصصان متعهد ونخبگان حزب سیاسی که از سوی آنان حمایت شده فراهم نماید. افسوس که جای احزاب فراگیر خالی است و دولت ها احزاب را سدی در مقابل قانون گریزی خود می دانند. همه می دانند که در نظام دموکراسی و سیستم پارلمانی ضرورت احزاب فراگیر یک اصل است.
12-عدم سکوت در برابر انحرافات قانونی دولتی که برخاسته از تشکیلا ت سیاسی خود اوست
مجلس هفتم و هشتم که اکثریت اصولگرایان در آن حاکم بودند در مقابل دولت اصولگرای احمدی نژاد بسیار ضعیف عمل کرد و عملا  به خاطر مصالح حزبی، کمک کرد به انحرافات دولت وقت و این گونه بود که دولت اعتنایی به تذکرات مداوم مجلس نمی کرد. نه گزارش سالا نه برنامه توسعه را به مجلس ارائه داد، نه قانون های مصوب را اجرا کرد و نه بودجه سالا نه را در وقت خود به مجلس داد و نه سهم یارانه تولید را پرداخت کرد ونه...
13-نماینده باید شجاع بوده و اسیر تهدیدهای قدرت های شیطانی نشود
امید که مردم ما در این برهه حساس در شناسایی کسانی که می خواهندنماینده ی مجلس بشوندبکوشندوآنهارابراساس شناخت وملاک های فوق انتخاب کنند .باتشکرربیع صادقی

نسخه چاپی ارسال به دوستان



      

بسمه تعالی فرهنگیان باشعورواگاه دلفان ؛

بنده ساعت ها نشسته وباخوداندیشیده ام دراین مرزوبوم دلفان کهن بیش از500نفرفرهنگی شاخص باسواد

وتوانمندوجودداردکه اینجانب پایین ترین انان ازهرجهات هستم که قادرهستندگلیم استانی راازاب بیرون

بکشندلذااگربه تغییرمعتقدباشیم وتلف وپرپرشدن این جوانان بااستعدادکه دردام بیکاری واعتیادو000

افتاده اندوبدون غرض ورزی وکینه وحسادت و000 واردعرصه خدمت بشویم وفکرهایمان راروی هم بگزاریم

ولحظه ای تامل کنیم که این مردم حق زندگی کردن وادامه ی حیات دارند ویک نفرفرهنگی درراستای اهداف دولت راانتخاب کنیم که بابیان واستدلال منطقی ازتربیون مجلس حق این مردم رابگیردبنده به والله العظیم حاضرم اوراکمک نمایم جراحق گرفتنی است 0شماعزیزان جندین سال است مشکلات مردم جوانان کشاورزان کارگران و0000 ازنزدیک مشاهده می کنیدزیراخوداین مشکلات رالمس کرده ودردجشیده اید؛ لذانبایدمنتظراسطوره ویک نفرناجی خارج ازجمع خودباشیم عده ای مترف وبی دردودروغگوکه سال هادرنازونعمت زندگی کرده اندوجوانی خودراصرف کارهای شخصی خودکرده اندوباسفرهای خارجی وداخلی خبرازدرداین مردم فقیرراندارندحالادلسوزاین مردم شده اند!0جراتاکنون برای این مردم کاری نکردند!؟ امدن این افراداهانت به نغبه بودن بنده وجنابعالی است وقطعا فردافرزندانمان مارانخواهندبخشیدلحظه ای به خوداییم که داریم به کجامی رویم وجکارمیکنیم 0اینجانب قدم پیش گذاشته برای این هدف مهم وکاربسیارسخت که قطعابایدبدون هواوهوس باشداگریاریگرم باشیدجان خودرافدای خدمت به این مردم وشماهمکاران گرامی خواهم کرد 0 یاعلی مدد ربیع صادقی




      

این مذاکرات فتح الفتوحی بود که دروازه های علم وفناوری را به روی ملت ایران گشود

 

دررابطه باتوافق هسته ای درلوزان بایدعرض کنم اولا درقضیه ی هسته ای بایددنبال این باشیم که چه چیزی به خیرو صلاح کشوراست ثانیا بایدبه این نکته توجه کنیم که کشورچه هزینه ی گزافی برای هسته ای پرداخت کرده است وحاصل پرداخت این هزینه برای مملکت چه بوده؟

ر

نیوتدبیر:آقای ربیع صادقی(دبیر آموزش و پرورش دلفان)، در گفتگو با سلام دلفان در واکنش به بیانیه سیاسی میان تیم مذاکره کننده ایران و 1+5 گفت:

دررابطه باتوافق هسته ای درلوزان بایدعرض کنم اولا درقضیه ی هسته ای بایددنبال این باشیم که چه چیزی به خیرو صلاح کشوراست ثانیا بایدبه این نکته توجه کنیم که کشورچه هزینه ی گزافی برای هسته ای پرداخت کرده است وحاصل پرداخت این هزینه برای مملکت چه بوده؟

توافق هسته ای درلوزان درواقع حقانیت ملت ایران و راست گفتاری و درست کرداری ملت فهیم ایران رابه جهان ثابت کرد و ما نبایداین پیروزی بزرگ ملت ایران راباخط کشی (اصول گرایی )و(اصلاح طلبی )به کام ملت تلخ کنیم همراه باملت و همگام با دولت تدبیروامید دراین پیروزی فرخنده خود را با همدلی و هم زبانی مردم ودولت آماده کنیم و ما باید قدردان این تلاش های دولت مردان که باحمایت قاطع مقام معظم رهبری همراه بود باشیم و دورود برهمه ی کسانی که برای سربلندی و پایداری جمهوری اسلامی ایران دربزنگاه های تاریخی باهمه ی گله ها و شکایت های خانوادگی دلشان درسینه های سرشار از محبت وطن عاشقانه می تپد که باگفتار و نوشتارهای حاصل اندیشه های میلیون ها ایرانی بود توانستند حقانیت ملت سرافراز ایران رابه جهان نشان دهند. فرزندان جمهوری اسلامی ایران ثابت کردند باتکیه برمنافع ملی واستدلال می توان بهانه جویان وبد اندیشان این کشورعزیز را منزوی کرد.

جا دارد این مذاکرات رافتح الفتوحی بدانیم که دروازه های علم وفناوری که ناجوانمردانه به روی ملت ایران بسته بود را یکی پس ازدیگری گشود و بستری فراهم شود تا این خاک پرگهر از دستاوردهای علمی فرزندان دلاورخود بهره مند شود واین جوانان برومند که سال ها دربرابر توطئه های استکبار جهانی مقاومت کردند این بار نیز ایران قدرتمند بعنوان مرکز ثقل امنیت پایدار در خاورمیانه نقش تاریخ ساز خود را بازیابد و با تکیه بردانش و خرد به کشوری توسعه یافته،تاثیرگذار،حرکت آفرین ومقبول مردم جهان تبدیل شود و در خاتمه ازهمه ی سیاسیون و روزنامه نگاران و فرهیختگان تقاضادارم بابیان و قلم خویش دولت تدبیر و امید که دولتی معتدل است رای یاری بفرمایند تا شاهد سربلندی جمهوری اسلامی ایران باشیم




      

ربیع صادقی: در قرآن کریم آمده است که ایام الله ها را گرامی بدارید؛ در جمهوری اسلامی ایران که با اراده مردم شکل گرفت روزهای حساس و سرنوشت سازی مانند 12 بهمن، 22بهمن، 13 آبان، 16 آذر و … و 9دی با شعور و آگاهی مردم ایجاد شده است.

فلسفه این روزها و بزرگداشت آنها حفظ شعائر الهی می باشد و اما فلسفه 9 دی وحدت ویکپارچگی ملت شجاع ایران در مقابل فتنه گران و کاسبان فتنه بود.

9دی روز اتحاد تمامی مردم و تشکل های سیاسی بود که به صهیونیست و آمریکای جهانخوار گفتند ما ملتی باهم هستیم.

و هیچگاه متفرق و پراکنده نمی شویم و از حریم ولایت و زعامت تا آخرین نفس خود دفاع می کنیم البته نباید کسانی 9 دی را به نفع خود مصادره به مطلوب کنند زیرا این ظلم به این روز عظیم و مردم فهیمی است که همه آنها چه اصولگرا و چه اصلاح طلب به خیابانها آمدند و فتنه ی دشمنان این نظام الهی را در نطفه خفه کردند.

ملت ایران یکبار دیگر از این امتحان الهی سرافرازانه نمره بیست گرفت، زیرا می دانستند اگر آتش فتنه در نطفه خاموش نشود تر و خشک ندارد .

از تمامی بزرگان جامعه، امامان جمعه و جماعت، معلمان و دانشمندان تقاضا داریم شعارشان وحدت، امنیت و همبستگی و هدایت جامعه در پیروی از ولی فقیه حضرت آیت الله خامنه ای باشد.




      

1) تعریف معرفت از نظر اصطلاح دانشی است که درباره ی حقیقت معرفت انسان ، راههای دست یابی به آن یعنی معیار صدق وکذب بحث می کند . (2) مهمترین وبنیادی ترین مسئله معرفت شناسی: این است که باچه معیاری می توان گزاره های حقیقی را از گزاره های کاذب تشخیص داد . چرا؟ به خاطر ارزش شناخت . اولین کسی که آموزه های حضوری وبدون واسطه را قبل از فارابی مطرح کرد واز آن بهر ه برداری نمود ابن سینا است . (3) تعریف علم حضوری وعلم حصولی علم حضوری معرفت وشناختی بدون واسطه است ، که خطا ناپذیر است، ولی علم حصولی معرفتی با واسطه است، که از مفهوم وصورت ذهنی اشیاء پیدا می شود وخطا پذیری دارد . (4) دلایل خطا ناپذیری علم حضوری 1- شخصی بودن این گونه علوم است 2- مطابقت آنها با واقعیت 3- بی واسطه بودن آنها(5) تقسیم علم حصولی به تصور وتصدیق از ابتکارات فارابی بود، ملاک قضیه تصدیق به حکم است مثلاًَََََ شب هجران قضیه نیست وخورشیدتابان قضیه نیست ، چون حکمی درباره ی آنها صورت نگرفته است .(6) اقسام علم حصولی 1- تصورات(مفاهیم ) 2- تصدیقات ( قضایا) 1- بدیهی ونظری حسی اقسام تصورات جزئی 2- غیربدیهی خیالی کلی ماهوی منطقی فلسفی 1- بدیهی ونظری اقسام تصدیقات 2- پسین وپیشین 3-تحلیلی وترکیبی توضیحات : مفاهیم ماهوی: مابه ازای خارجی جداگانه ای دارند یعنی به تعداد مفاهیم ماهوی واقعیت خارجی وجود دارد .مانند مفاهیم انسان ، بلندی ، مفیدی ……در برابر هر یک از این مفاهیم واقعیت و وجود خاصی تحقق دارد .(7) مفاهیم منطقی: مفاهیمی هستند که جنبه ی ذهنی دارند در خارج وجود خارجی ندارند. مانند مفهوم کلی ، جزیی – تصور وتصدیق ….. مفاهیم فلسفی : مفاهیمی هستندکه مابه ازای خارجی ندارند ولی وصف اشیاء خارج می گردند واز نحوه ی اشیاء خارج حکایت می کنند . مانندمفهوم علت ومعلوم حادث وقدیم ……مثلاًَََ آتش خارجی است.(8) که علت حرارت خارجی است . (9) عرض : وجودی است که هستی اش قائم به دیگری است ؛ معلول : وجودی است که عین وابستگی است ؛ واجب : وجودی است که وجود آن مستقل وضروری است ؛ حادث : وجودی است که مسبوق به عدم است ؛ قدیم : وجودی است که مسبوق به عدم نیست ؛ قضایای نظری : به قضایایی گفته می شود که پذیرش آنها نیاز به استدلال دارد. قضایای بدیهی : به قضایایی گفته می شود که پذیرش آنها نیازی به استدلال ندارد . قضایای تحلیلی : گزاره هایی هستند که مفهوم محمول آنها به نحوی از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید . مانند هر معلولی علتی دارد ، قضیه ای است تحلیلی ، زیرا هنگامی که موضوع یعنی معلول را تحلیل می کنیم ، علت دار بودن آن به دست می آید یا هر متاهلی همسر دار است یا هر پدر فرزند دار است…… قضایای ترکیبی :گزاره هایی هستند که از تحلیل موضوع محمول بدست نمی آید.نظر مانند هر انسانی فانی است. قضایای پسین :گزاره هایی هستند که صدق و کذبشان از راه حواس معلوم می گردد مانندتمام قضایای تجربی قضایای پیشین : قضایای هستند که معرفت و تشخیص صدق وکذب آنها تنها از راه عقل ممکن است.نیاز به تجربه وآزمایش ندارند. مثلا گزاره ای ((دو خط موازی هیچ گاه یکدیگر را قطع نخواهند کرد )) از را استدلال عقلی به دست می آید. قضایای تجربی قضایایی نظری هستند،زیرا به واسطه ی تکرار آزمایش بدست می آیند.آنها در واقع دسته ای از قضایای حسی هستند که از طریق استدلال عقلی تعمیم وکلیت یافته اند.مانند قضیه آهن در اثر حرارت منبسط می شود. تعریف صدق : صدق که وصف قضیه است، عبارت از مطابقت قضیه با واقع . تعریف کذب : کذب که وصف قضیه است عبارت است از عدم مطابقت قضیه با واقع . مهمترین واساسی ترین مسئله ای که در معرفت شناسی مطرح می شود این است که معیار صدق قضایا چیست؟ فیلسوفان ومنطق دانان مسلمان معتقدند که مجموعه ی معرفت های انسان بر دودسته اند . 1- معرفت های حضوری 2- معرفت های حصولی(10) همه ی معرفت های حضوری خطاناپذیرند . راز خطاناپذیری آن هااین است که بی واسطه هستند. اما معرفت های حصولی وبا واسطه ، که معرفت های بشری عمدتاًَ این گونه اند، به دو قسم تقسیم می شوند : 1- معرفت های نظری : خطاپذیر ودر نتیجه یقینی اند. 2- معرفت های بدیهی : قضایایی روشن وبی نیاز از تعریف هستند. راز صدق قضایای بدیهی چیست ؟ 1- بداهت بدیهیات یا اولی بودن آن ها ؛ 2- ارجاع بدیهیات به علوم حضوری. راه حل اول بدیهیات اولیه گزاره هایی بی حد وسط اند. آنچه فاقد حد وسط است، علت ندارد . آن چه علت وحد وسط ندارد، نمی توان بر آن استدلال اقامه کرد، بلکه اقامه ی استدلال برای آن ممکن نیست . از این رو ، معیار صدق بدیهیات اولیه ذات آن هاست . راه حل دوم راه حل استاد فرزانه حضرت آیت الله مصباح می باشد. ایشان معیار صدق گزاره های بدیهی ارجاع آنها به علوم حضوری است . براساس این راه حل ، در این گونه گزاره ها ، درک کننده هم بر حاکی وهم بر محکی استزاف حضوری دارد (11) اقسام بدیهیات 1- وجدانیات 2- بدیهیات منطق 3- قضایای تحلیلی 4- بدیهیات اولیه وجدانیات قضایای هستند که از علوم حضوری حکایت می کنند . بدیهیات منطق : قضایای بدیهی هستندکه در ذهن به صورت جزیی حاصل می شوند. بدیهیات اولیه قضایایی هستند که پذیزش آنها صرفاًَ برتصور دقیق موضوع ومحمول مبتنی است مانند هر معلومی علتی دارد . پوزیتیویست ها :عده ای ازنظریه پردازان حس گرا هستند که در قرن بیستم ظهورکردند معیار در نظر پوز یتیویست ها: معیار صدق گزار ه های منطقی از نظر این گروه حس وحواس می باشد. به عبارت دیگر معیار صدق قضایا تحقیق پذیر بودن آنهاست . که تحقیق پذیری با تجربه ی حسی قابل اثبات است. تعریف دین : مجوعه ای از عقاید مطابق با واقع واحکام عملی و اخلاقی که در رسیدن انسان به کمال و سعادت حقیقی نقش دارند(12) معرفت دینی : مجموعه شناخت هایی است درباره ی ادیان تعریف نشده الهی که در بخش های عقاید،اخلاقی واحکام بحث می کند. 1- عقاید دین به دو بخش تقسیم می شود 2- اخلاق و احکام 1-توحید عقاید به سه دسته تقسیم می شوند 2- معاد 3- نبوت(2) توحید از راه عقل (برهان) و راه قلب وعلم اثبات می شود. 1-نبوت عامه.عقل و دلیل عقلی نبوت به دو دسته تقسیم می شود اعجاز 2-نبوت خاصه اخبار پیامبران قبلی یکی از دشوارترین مباحث معرفت شناسی دینی مسئله ی معیار صدق گزاره های دینی است. اخلاق و احکام،در احکام بهداشتی از عقل به کمک حواس به وسیله ی دلیل حسی و نیز دلیل نقلی مشخص می شوند.((دلیل حسی ونقلی)) در احکام و اخلاق پاره ای از قضایا به وسیله عقل بدون نیاز به حواس درک می شوند.((دلیل عقلی و نیز نقلی)) در احکام واخلاق پاره ای از قضایا نه به وسیله ی عقل و نه حواس درک می شوند.((دلیل نقلی کتاب وسنت))(13) اگوستین می گوید :اگر می خواهی بفهمی باید ایمان بیاوری. این شعار اگوستین بیانگر اهمیت تقدم ایمان بر عقل است.(14) با این گفته اگوستین وارد مبحث تعارض در مسیحیت می شویم. تعارض علم ودین در مسیحیت به سه دسته تقسیم می شوند. 1-گروهی مانند اگوستین این عقیده را داشتند،که تا انسان ایمان نیاورد به فهم و معرفت دست نخواهد یافت.(15) 2-گروه دوم متکلمان مسیحیی که معتقدبودند که با وجود کتاب مقدّس ، نیازی به دانش های بشری نیست ، و وحی وکتاب مقدّس ما را از معرفت های بشری بی نیاز می کند . از این رو، صرفاًَ بر فراگیری بشریعت پافشاری می کردند ومردم را از تفکر باز می داشتند(16) 3- دسته سوم که به نام (( ابن رشدی های لاتینی)) معروفند، معتقدند که معرفت های بشری از جمله فلسفه با ایمان ودین در تعارض نیستند.(17) بنابراین اختلاف نظر در باب عقل ودین با علم ودین در عصر رنسانس سبب الحادگری در اصول بنیادین مسیحیت گردید. این اختلاف نظر ها سبب شد که مسیحیان برای حل تعارض عقل ودین وعلم ودین راه حل وچاره اندیشه هایی ارائه دادند. این راه حل ها به دو دسته تقسیم می شوند. 1- عده ای نظر تفکیک علم ودین را مطرح کردند. 2- عده ای سازگاری علم ودین را مطرح کردند. مبحث تعارض : خبرهای متواتر یقینی خبرهای محفوف به قراین قطعی تعارض از نظر سند ظبنی خبرهای واحد تعارض یقینی نص تعارض از نظر دلالت ظنی ظاهر 1- تعرض میان دلیل عقلی یا علمی در اسلام چنین تعارضی ممکن نیست، قطعی بادلیل نقلی قطعی 2- تعارض میان دلیل عقلی یا علمی قطعی بادلیل نقلی ظنی باید دلیل یقینی وقطعی رامقدم کرد 3- تعارض میان دلیل عقلی یا علمی ظنی بادلیل نقلی قطعی انواع تعارض 1- مسئله مربوط به مقام عمل باشد دلیل نقلی مقدم است 4- تعارض میان دلیل عقلی یاعلمی ظفی بادلیل نقلی ظنی 2 – اگر مربوط به علم نباشدباید توقف کرد نص: به متنی گفته می شود که در معنایی صراحت داشته باشد به گونه ای که احتمال هر معنای دیگری از آن منتفی گردد. نظیر واجب است ، یا نماز ظهر واجب است(18) ظاهر به متنی گفته می شود که در معنایی صراحت نداشته باشد مسئله جسمانی نبودن خدا مربوط به تعارض دلیل عقلی یقینی و دلیل نقلی ظنی است(19) از نظر عقل وفلسفه،جسمداشتن خداوند مستلزم محدویت است. علت این که دلیل نقلی در مقام عمل بر دلیل علمی یا دلیل عقلی مقدم است این است که ، بر اعتبار دلیل های ظنی که مربوط به عمل مکلف هستند و از دلیل نقلی یعنی کتاب و سنت به دست می آیند دلیل های یقینی اقامه شده است. مسئله ی آسمان های هفت گانه در قرآن مشغله ی اصلی دین نیست بلکه امری از امور جهان شناسانه است،که خداوند متعال آنگاه که مردم را به عبادت فرا می خواند،نشانه های عظمت و قدرت خود را بر می شمرد. مبحث هرمنوتیک هرمنوتیک یعنی دانش تفسیر متون،اعم از متون دینی،تاریخی،فلسفی،علمی و….(20) در فرهنگ وتمدن اسلامی،از ابتدای طلوع خورشید اسلام ، مسلمانان تفسیر و تبعیین فرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) اهتمام ویژه داشتند. در مورد قرآن کریم دانش ویژه ای را باب کردند که ((تفسیر)) نام گرفت. بنابراین قدمت تفسیر در اسلام به زبان پیامبر اکرم (ص) بر می گردد.(21) دانش تفسیر متون در غرب درمغرب زمین بیشینه ی دانش تفسیر متون به عنوان یک دانش مدرن وشکل یافته ،تانیمه ی دوم قرن هفدهم میلادی قابل پیگیری است . درسال 1654میلادی دان هاور اولین کتاب تفسیر متون در مغرب زمین را تحت عنوان ((هر منوتیک )) به چاپ رساند . برااساس نگرش دان هاور دانش تفسیر متون یا هر منوتیک دانشی است که قواعد واصول تفسیر متون را کشف می کند ودر واقع منطق گفتمان است . براساس این نگرش ، هر منوتیک یا دانش تفسیر متون روش فهم صحیح متن را فراهم می آورد وقواعد ابهام زدایی از متون مبهم را در اختیار می نهد. دانش تفسیر متون در مغرب زمین به سه دسته تقسیم می شود : 1- هر منوتیک کلاسیک 2- هر منوتیک رومانتیک 3- هر منوتیک فلسفی (22) هر منوتیک کلاسیک می گوید ، که فهم هر چیزی ممکن است ، وانسان می تواند با عقل خود ، یه همه ی حقایق دست پیدا کند و حالت متن محوری دارد . یعنی در عمل فهم ، با اعمال قواعد و اصول فقط باید موانع را رفع کرد. موانع فهم ابهاماتیهستن که احیاناًَ فرا روی عمل فهم در بعضی از متون قرار می گیرند. (23) هر منوتیک رومانتیک توسط فرد ریش شلایر ما خر معمار لیبرالیسم دینی در آلمان شکل گرفت ، شلایر ماخر در وند تفسیر ، علاوه بر آشنایی بت لغت وقواعد دستور زبان که آن را تفسیر دستور زبانی می نامد ، امر دیگری را نیز لازم می داند که عبارت است از تفسیر روانشناسانه یا فنّی . منظور وی از تفسیر فنی این است که مفسر باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد وآن را باز سازی کندومنظور اون را حدس بزند. بدین ساز ، هر منوتیک رومانتیک بر باز سازی شخصیت مؤلف ، شرکت در تجربه ی وی وپیش گویی مراد وی مبتنی است ودرواقع هم مؤلف محور وهم متن محور است .(24) آقای دیلتای متفکر آلمانی نظریه ی شلایر ماخر را پذیرفت وبر بهر ه گیری از بُعدروانشناسانه یعنی تفسیر فنی از طریق عنصر حدس وپیشگویی که هدف از تفسیر احیای دوباره ی تجربه ی مؤلف است ، را مطرح کرد وقلمرو هر منوتیک را گسترش داد. به نظر او، قلمرو هر منوتیک متون وگفتار های شفاهی اختصاص ندارد ، بلکه شامل همه ی اعمال و فعالیت های انسانی می شود . به اعتقاد دیلتای قلمرو هر منوتیک شامل همه ی فعالیت های انسانی می شود، و متعلق علوم انسانی وتاریخی را در بر می گیرد . هر منوتیک کلاسیک وهرمنوتیک رومانتیک هر دو در مفسر محور بودن مشترک هستند.(25) تفاوت هرمنوتیک کلاسیک با هرمنوتیک رومانتیک عمدتاًَ دردخالت دادن عنصر پیشگویی وحدس مراد مؤلف است . با این تفسیر هرمنوتیک کلاسیک وهرمنوتیک رومانتیک دارای یک سری پیامد ها شدکه مهمترین آن این بود که براساس همه ی مبانی فوق یک متن ومانند آن بیش از یک تفسیر ندارند ، وچندین تفسیر وقرائت را برنمی تابند.(26) هرمنوتیک فلسفی هرمنوتیک فلسفی باکارفلسفی مارتین ها یدگردراوایل قرن بیستم پدیدارشد.ازمهم ترین آموزه های وی این بودکه فهم امری تاریخ هند، سیال وگذراست وبیش ساختارها،نقش اساسی درپیدایش فهم انسانی دارند.شاگرد وی گادامرکاروی رادنبال کرد.(27) درواقع آقای گادامرمؤسس مکتب هرمنوتیک فلسفی است. به نظرگادامرانسان، تاریخ ، هنروسنت اموری هستندکه ازراه روش نمی توان به حقیقت آنها دست یافت. به نظر گاد امر فهم آدمی با پیش داوری ها ، پیش دانسته ها وپیش ساختار ها شکل می گیرد . انسان بدون آنهابه فهم وتفسیر دست نمی یابد . (28) مهمترین دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی 1-تفسیر پدیده ای مفسر محور است ، نه متن محور ونه مؤلف محور 2- فهم متن برآیند امتزاج افق ذهنی مفسر با افق معانی متن است 3- روند تفسیر متن روندی بی انتها است 4- همه ی قرائت هایی که از متن حاصل می شوند معتبرند 5- نسبیت در فهم متن رسمیت می یابد چند سوال که می بایست متولیان هر منوتیک فلسفی جواب بدهند. 1- اگر هر فهمی نسبی ومتحول است ، پس چرا هایدگر وگادامر تحلیل ها وآموزه های هرمنوتیک فلسفی را اموری مطلق وثابت می دانند؟ 2- هرمنوتیک فلسفی در حال که وجود پیش دانسته ها وپیش داوری ها رابرای تفسیر لازم می داند ، آیا معیاری برای فهم صحیح این پیش داوری ها وجود دارد؟ 3- براساس یکی از دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی معیاری برای داوری میان فهم ها وجود ندارد، آیا براساس این آموزه هامی توان قائل شدکه پاره ای از پیش داوری ها موجب بدفهمی وبرخی موجب فهم درست می شوند ؟ چراوچگونه هرمنوتیک فلسفی به نسبیت می انجامد ؟ زمانی که معتقدبه قول وقرائت ها ، فهم هاوتفسیر های بی پایان وصحت واعتبار همه ی آنه بدون وجود معیاری برای تمیز حق از باطل ، ودرست از نادرست شویم ، موجب نسبیت گرایی می شود . وچنین نسبیت گرایی موجب مردود شدن معرفت شناسی می شود وشکاکیت در ذهن را به وجود می آورد . براساس نگرش مخالفان نظریه تعدّدقرائت ها ، چرایک متن تفسیر های گوناگونی دارد ؟ باید گفت در هرمنوتیک فلسفی درباب امکان بی پایان بودن قرائت ها ومفسر محوَ بودن ونه مؤلف محور را دسته کم درپاره ای از متون را نادیده گرفت ، نوشتن وگفتار وسیله ای برای رساندن پیام است ، از این رو قرائت نامحدود یا متعدد متن ممکن نیست . زیرامیان الفاظ ومعانی آنها پیوندی وجود دارد که به سلیقه ها وابسته نیست . پلورالیسم تعریف پلورالیسم : دیدگاهی کلامی در الهیات مسیحی درباب مسئله تعدّد ادیان است که همه ادیان را معتبر ، حق وموجب رستگاری می داند .(29) پلورالیسم دینی : درلغت به معنای تکثرگرایی است واصطلاحاًَ در فرهنگ مغرب زمین کاربرد های گوناگونی دارد. براساس این نگرش حقیقت به دین یا مذهب ویژه ای اختصاص ندارد، بلکه هر یک از ادیان بهر های از حقیقت داشته ، راهی به سوی حق است (30) بدین سان پلورالیسم دینی دیدگا هی درکلام مسیحی است که رستگاری انسان رادرحقا نیت همه ی ادیان جستجو می کند وباحقیقت دانستن همه ی ادیان،آن ها راراه های وصول به حق می داند. دیدگاه انحصارگرایی درمسیحیت دین رسمی یهودیت ومسیحیت درباب رستگاری ونجات انسان دیدگاهی انحصار گرایانه دارد. رستگاری انسان تنها ازراه ایمان اولوهیت وربوبیت عیسی، فرزندخدا ، ومرگ فدیه واراوتحقق می یابد. یهودیان نیز نگرش افراطی وانحصارگرایانه ای متشابه مسیحیان دارند. درقران کریم سوره ی بقره آیه((111)) به این موضوع اشاره کرده است :آنجا که می فرماید:یهودیان گفتند :جز یهودیان هرگز کسی به بهشت نمی رود ومسیحیان گفتند:جزمسیحیان هرگز کسی به بهشت نمی رود . این آرزویی بیش نیست.(31) ازنگاه مسیحیان ،اعم ازکاتولیک وپروتستان ها ، همه ی انسان ها حتی کسانی که قبل از عیسی می زیسته اند یا کسانی که در عصر عیسی یا پس از اوزندگی کرده وپیام مسیحیت به آنها نرسیده است به رستگاری نائل نمی شوند.(32) زمینه های پلورالیسم در مسیحیت پلورالیسم دینی دیدگاهی در کلام مسیحیت است که رستگاری انسان در حقانیت همه ی ادیان جستجو می کند وبا حقیقت دانستن همه ی ادیان، آنهارا راه های وصول به حق می داند.(33) دیدگاه پروتستان ها وکاتولیک ها پروتستان ها وکاتولیک ها دراین نکته اتفاق نظر دارند ومعتقدند هر کس ایمان نیاورد به رستگاری نمی رسد ، خواه پیش از عیسی وخواه پس از عصر او زندگی کند . حتی حضرت ابراهیم (ع) وحضرت موسی (ع) که از اولیای دین مسیحی به حساب می آیند ومسیحیان گفته های انسان را معتبر وحجت تلقی می کنند ، به بهشت راه نیافته اند بلکه در مکانی به نام (( لیمبو)) که میان بهشت وجهنم است ودر آن عذابی نیست به سر می برند . وتاروز قیامت درآن مکان هستند که نهایتاًَ حضرت عیسی(ع) آنها را نجات می دهد وبه بهشت می برد. چنین نگرش تنگ نظرانه ای در مورد، رستگاری انسان ((انحصار گرایی)) نامیده می شود.(34) دو واکنش به دیدگاه انحصار گرایان 1- واکنش شمول گرایان 2- واکنش حامیان پلورالیسم دینی در راس شمول گرایان کارل رشینر قرار دارد که در برابردیدگاه انحصار گرایان نظریه شمول گرایی را ارائه داده است . شمول گرایان درب بهشت را کمی باز تر کرده ، صالحان غیر مسیحی رارستگار دانستند از منظر آنان ، می توان غیر مسیحیانی را که درست کارند وبر اساس اصول مسیحی رفتار واخلاق نیکی دارند مسیحی تلقی کرد. این گروه ((مسیحیان بی نام)) نام دارند . جان هیک واسمیث پارا از شمول گرایی فراتر گذاشتند ومعتقدبودند که هر یک از ادیان بهر ه ای از حقیقت دارد وراهی به سوی حق است . از این رو، هر کس با هر عقیده ودینی می تواند به بهشت راه یابد (35) پیدایش پلورالیسم دینی پلورالیسم دینی واکنشی در برابر انحصار گروی در مسئله رستگاری بود . کسی که بیشترین نقش را دردفاع از پلورالیسم دینی و تحکیم پایه های آن دارد ، جان هیک است . اوکه یک متکلم پروتستانی است ، تحت تاثیر آموزه های لیبرالیسم سیاسی ودینی قرار گرفت وپلورالیسم دینی را ارائه کرد .(36) مهمترین آموزه های پلورالیسم دینی 1- هر کس می تواند باهر عقیده ای به بهشت راه یابد به شرط توجه به یکی از ادیان 2- رستگاری عبارت است از دگرگونی توجه از خود به سوی حق 3- گوهر دین ، توجه به حق است، عقاید وایمان واعمال دینی نقشی فرعی دارند 4- برای معقول کردن ایمان دینی بایداز تجربه دینی کمک گرفت 5- همه ی ادیان حق اندوبه واقعیت نهایی رهنمون می شوند 6- با تمسک به اصول اخلاقی لیبرالیسم ، بایدتعصب را مردود شمردودیگران راتحمل کرد. (37) راه حل جان هیک در حل تناقض میان ادیان جان هیک برای حل این مشکل معرفت شناختی از معرفت شناسی کانت کمک می گیرد، وبا تمایز نهادن میان پدیده وپدیدار به حل مسئله می پردازد. براساس نگرش کانت ، پدیده وواقعیت فی نفسه اشیاء دست نیافتی وغیر قابل شناخت است ، هر کس واقعیت را آنچنان که بر او پدیدار می شود درک می کند. از این رو ، پیروان هر دینی حق را آن چنان که بر آنها پدیدار می شود ، توصیف می کنند . توصیف های به ظاهر متعارض ومتناقض توصیف یک واقعیت است . هرکس از منظر خود و بر اساس فهم خود برداشتی از آن دارد. جان هیک برای تبیین این دیدگاه از تمثیل مولوی در فیل شناسی بهره می گیرد . ومی گوید همه ی شناخت ها درست وصادق اندگوهر همه ی ادیان حق است ، وهمه ی آنها مارا به حق می رسانند.(38) مهمترین نقد ها واشکالات برپلورالیسم دینی 1- آنها باید در قبال پذیرش این دیدگاه تاوان سنگینی بپردازند وبه شکاکیت گردن نهند.در حالی که هیچ اندیشمندی حاضر نیست به این امر غیر معقول تن دهد. آنها برای باز کردن درب بهشت بر روی همه ی انسان ها هزینه ی سنگینی پرداخته اند، در حالی که رستگاری انسان ها ازنظر اسلام محتاج چنین خطری نیست. 2- مبنای معرفتی مبتنی برتمایز میان پدیده ها و پدیدار ها که از کانت اقتباس شده و جان هیک برای حل تناقض ها و تعارض های ادیان به آن تمسک می کند مردود است . زیرا انسان با ابرزار های معرفتی خود می تواند پدیده ها وواقعیت ها را بشناسد . 3- بر اساس پلورالیسم دینی ذکر شده ، تمام ادیان وآئین ها ، بلکه مکتب هایی هم چون کمونیسم ، حقند وبه واقعیت نهایی رهنمون می شوند ، صراط مستقیم یا دین حق امر موهومی بیش نیست ونمی توان آئینی را بر آئینی دیگر تر جیح داد . لازمه ی این گفته این است که هر امر موهوم وهر خرافه ای حتی شیطان پرستی ، انسان پرستی وبت پرستی راهی به سوی حق وگذر از خود محوری به خدا محوری می باشد . 4- با تکیه بسیار بر ایمان ، از بعد عمل وشریعت در دین ، غفلت شده است زیرا عمل از مقومات دینی است . 5- در مورد تمثیل فیل شناسی باید گفت که گفته ی هیچ یک از آن نابینایان صحیح نبود ، زیرا آن چه را لمس می کردند ، پا وخرطوم وگوش های فیل بود نه ستون ومار ، بادبزن .(39) وچون نتوانستند ابزار مناسب (( بینایی)) را به کار گیرند دچار اختلاف شدند . اگر شمعی در دست می داشتند دچار اختلاف نمی شدند بنابراین پلورالیسم دینی مشکلات و محذورات بسیاری دارد . در حقیقت این نگرش بخشهای از دین را نادیده می گیرد وبر ایمان واحساس شخص تکیه می کند ، گوهر دین را تجربه دینی می داند ، در بعد عقاید ، آموزه هایی را که ادیان آنها را ازمقدمات خود تلقی می کند ونیز در بعد احکام واخلاق بسیاری از عبادات ، مناسک واحکام عبادی واخلاقی ادیان را نادیده می گیرد وبدین ترتیب ، به تقطیع مُثله کردن ادیان می پردازد . که مهمترین آنها شکاکیت ونسبیت گرایی منتهی می گردد. خوانندگان عزیز متوجه نظرات پلورالیسم دینی وهرمنوتیک که در دین یهود ومسیح مطرح گردیده بود، شدندوحقانیتی که برای خودقائل شدند که از راهِ هردین ویاهر اعتقادی می توان به رستگاری دست یافت. بنابراین پلورالیسم دینی دیدگاهی درکلام مسیحیت است که رستگاری انسان رادرحقانیت همه ی ادیان جستجومی کند وباحقیقت دانستن همه ادیان ، آن هاراراه های وصول به حق می داند. نظراسلام در مسئله ی حقانیت ادیان ازنظرگاه اسلام مسئله ی حقانیت غیرازمسئله ی رستگاری است ومیان دین دوفرق وجوددارد. اولاًَ ، همه ی ادیان غیرالهی یا ادیان الهی تحریف شده ، راه هایی به سوی حق نیستند. ثانیاًَ ، همه ی ادیان وشریعت های الهی تحریف نشده ، علی رغم این که حق ، صادق ومطابق با واقعندواصول بنیادین اعتقادی همه آن ها مشترک بوده ، اختلاف آن ها صرفاًَ درپاره ای احکام وقوانین است ؛ به عصر خاصی اختصاص دارند. پس از گذشت عصرآن ها ، ایمان به آن ها کافی نیست ؛ بلکه لازم است ، علاوه بر ایمان به انبیاء وکتاب های آسمانی گذشته ، به فرمان الهی در عصر بعدی گردن نهاد. ثالثاًَ ، در عصر خاتمیت ، یعنی از زمان بعثت حضرت محمّد(ص) تا انقراض عالم ، پیام آن حضرت به هرکس برسد ، اوموظف است آن را بپذیرد ؛ زیرا مصداق اسلام عام در این عصر ، شریعت آن حضرت است وهر کس به او ایمان نیاورد ، مسلمان نیست ودر برابر فرمان الهی طغیان کرده است . بلکه می توان گفت : شریعت آن حضرت همان شزیعت های پیشین است که کمال یافته است (40) مهمترین دلایل قرآن براعتبارشریعت اسلام وعدم اعتبار وشریعت های دیگر: 1- نور بودن قرآن وشریعت اسلام برای اهل کتاب. قرآن کریم در آیه 15و16 سوره ی مائده می فرماید((ای اهل کتاب ؛ پیامبرما ، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی راکه شما کتمان می کردیدروشن می سازد ، به سوی شما آمد ، وازبسیاری ازآن ( که فعلاًَ افشای آن مصلحت نیست)صرف نظر می نماید. آری ازطرف خدا ، نوروکتاب آشکاری به سوی شما آمد.)) دراین دوآیه ،تصریح شده است که قرآن وشریعت خاتم انبیاء برای هدایت اهل کتاب نیز نازل شده است ، تنها با پیروی از این وحی جدیداست که آن ها ازظلمات رهایی یافته وبه صراط مستقیم هدایت می شوند . این سخن بدین معناست که دین یهودی ومسیحی هر چند در عصر خود نور بوده اند ولی اکنون تمسک به آن ها برای کسانی که پیام اسلام به آن ها رسیده وآن را درک کرده اند، ظلمت وانحراف است . قرآن اهل کتاب رامخاطب قرار داده به آن ها می گوید که ((قَدجاءَکُم مِنَ اللهِ نُورُ وَکِتابُ مُبِینُ)) 2- فراخواندن همگان به ویژه اهل کتاب به شریعت اسلام. قرآن کریم در آیه 47 سوره نساء می فرماید: (( ای کسانی که کتاب خدا به شما داده شده است به آنچه برپیامبر خود نازل کردیم وهماهنگ با نشانه هایی است که با شماست ایمان بیاورید پیش ازآنکه صورت هایی رامحوَ کنیم ، سپس به پشت سر بازگردانیم ، یا آنها رااز رحمت خود دور بسازیم همان گونه که ( اصحاب دسبت)رادور ساختیم وفرمان خدا درهرحال انجام شدنی است)) دراین دوآیه ، علاوه بر ایمان به خدا ، قرآن ، پیامبراکرم (ص) وشریعت آن حضرت ، ایمان به دیگر انبیاء وکتاب های آسمانی آنان نیزلازم تلقی شده است . 3- پیروزی وغلبه اسلام برادیان دیگر. قرآن کریم در سوره ی نور آیه 55 می فرماید : (( خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده وعمل صالح انجام داده اند وعده داده است که هرآینه آن ها رادرزمین جانشین خودقراردهد؛ چنان که پیشینیان راجانشین قرارداد وآن دینی را که مرضی اوست استقرار بخشد….. باحقانیت شریعت های دیگر، آیااین هدف ، یعنی غلبه شریعت حضرت خاتم الانبیاء محمّد(ص) برآن هالغو ومنتفی نخواهدبود. 4- پیمان گرفتن ازپیامبران در پیروی ازشریعت اسلام. خداونددرآیه 81 سوره ی آل عمران می فرمای:(( وبه خطر بیاورید هنگامی را که خداوند ، ازپیامبران پیمان گرفت .که هرگاه کتاب ودانش به شمادادم ، سپس پیامبری به سوی شماآمد که آنچه راباشماست تصدیق می کند ، به او ایمان بیاورید واو رایاری کنید ، پس به آنها گفت : (( آیا به این موضوع اقراردارید؟ وبرآن ، پیمان مؤکد بستید؟)) گفتند: (( آری اقرارداریم )) خداوند به آنها گفت : پس گواه باشید ومن نیز باشما از گواهانم )) آیه فوق به صراحت براین امر دلالت دارد که خداوندازپیامبران پیمان گرفته که به حضرت محمّد(ص) ایمان آورده ، ازیاری اودریغ نورزند. پیامبران به این پیمان اقرار داشته وپیمان الهی رادراین باره پذیرفته اند ((قالَ أَقرَرتُم وَ أخَذتُم عَلی ذلِکُم إِصرِی قالُوا أقرَرنا)) یعنی فرمود آیا اقرار کردید وپیمان مرادراین باره پذیرفتید؟ پاسخ دادند ، آری اقرارکرده وپیمان تورا پذیرفتیم. 5- جهان شمول بودن پیام اسلام درقرآن کریم آیات متعدد وجود دارد که پیامبراسلام حضرت محمّدابن عبدالله (ص) پیامبر همه ی امت ها است . مثلاً درسوره ی اعراف می فرماید((بگو ای مردم : من فرستاده ی خدابه سوی همه ی شما هستم ، همان خدایی که حکومت آسمان ها وزمین ، ازآن اوست. معبودی جزاونیست ، زنده می کند ومی میراند ، پس ایمان بیاورید به خدا وفرستاد ه اش ، آن پیامبر درس نخوانده ای که به خداوکلماتش ایمان دارد ، واز اوپیروی کنید تا هدایت یابید)) بنابراین، قرآن کتابی است که همه ی عالمیان وهرکس که پیام شریعت اسلام به او رسیده را پند واندرز می دهد واورا دعوت به پاسخ می کند. 6- مذمت اهل کاتب وردّ ادعاهای باطل آنها. درقرآن کریم آیات متعدد وبسیاری وجوددارد که ادعاهای اهل کاتب را انحرافاتی عظیم می داند، در سوره ی بقره ده ها آیه وجود دارد که بر مذمت اهل کتاب وردّ ادعاهای انحرافی ، تاکید می کند . ونیز در سوره های دیگر نظیر مریم ، آل عمران ونساء ، آیات متعدد مشاهده می شود . 7- عدم رستگاری منکرانی که پیام اسلام به آنان رسیده است. کسانی که علی رغم ایمان به ادیان آسمانی ودریافت پیام شریعت اسلام ، به شریعت اسلام کفر می ورزند، به رستگاری دست نمی یابند ، بلکه دچار عذابی دردناک خواهند شد ، مثلاً درآیه 84 سوره ی آل عمران آمده است : (( وهرکس جزاسلام آیینی برای خود انتخاب کند ، ازاوپذیرفته نخواهد شد ، واو در آخرت از زیان کاران است .)) 8- تحریف ادیان دیگر. آیات بسیاری برتحریف ادیان آسمانی دیگر دلالت دارد ، چنان که امروزه این حقیقت با شواهد علمی وعقلی اثبات گردیده وروشن شده است که بخش هایی از کتاب های مقدس اهل کتاب تحریف گردیده است . مثلاً درسوره ی نساء آیه 171 آمده است : ((ای اهل کتاب در دین خودغُلوّ وزیاده روی نکنید ، ودرباره ی خدا ، غیر از حق نگویید .مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده ی خدا ، وکلمه ومخلوق اوست ، وروحی شایسته از طرف او بود . بنابراین به خدا وپیامبر او ایمان بیاورید ، ونگویند خداوند سه گانه است ، از این سخن خود داری کنید ، که برای شما بهتر است . ازآیه فوق استفاده می شود که اهل کتاب از خود بردین خدا افزوده اند ؛ از جمله مسیحیان ، به جای توحید ، به تثلیث روی آورده وتحریف های بسیاری در توحید ودیگر آموزه های دینی ایجاد کرده اند ، چنان که یهود نیز به تحریف کتاب آسمانی وآموزه های دینی روی آورده و تحریف های بسیاری را در دین خدا مرتکب شده اند. راباداستانی که در تفسیر نمونه پیرامون حقانیت ورستگاری دراسلام آمده ادامه می دهیم . سلمان فارسی داستانی شگفت انگیز دارد اودر جندی شاپور با پسر حاکم دوست بود . آنان پس ازشنیدن آیات انیجل از یک راهب مسیحی وتحقیق درباره ی آیین مسیحیت به آن گرویدند….. سلمان به همراه راهب به دیر موصل وسپس به بیت المقدس رفت . در آن جا به حلقه درس مسیحیان راه یافت وبه عبادت مشغول شد…. راهب به او ظهور حضرت محمّد(ص) رابشارت داد وعلائم نبوت آن حضرت را برای او بیان کرد وبه او گفت: من پیر شده ام وفکر نمی کنم که اورا درک کنم ، اماتو جوانی امیداورام که او را درک کنی. دربازگشت به موصل ، سلمان راهب را گم کرد ودر بین راه اسیر شده ، اورابه زنی در مدینه فروختند. پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) ، به محضر پیامبر شرفیاب شد وپس از دیدن علائم نبوت به آن حضرت ایمان آورد . سلمان یقین داشت که اگر راهب ودوستان او پیامبر را درک می کردند ، به ایمان می آوردند . پس از شرح ماجرای زندگی خود ، از پیامبر پرسید که حال آن ها چگونه است ؟یکی از حاضران به سلمان گفت : آنها اهل دوزخند. این سخن برسلمان گران آمد . در این هنگام آی? کریم? (( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هادُوا وَالنَّصاری وَ الصَّابِئِینَ مَن آمَنَ بِاللهِ…)) بر پیامبراکرم نازل شد.پیامبر فرمود: آنها که به ادیان حق ایمان حقیقی داشته اند ، اگر چه پیامبر اسلام را درک نکرده اند، دارای اجر وپاداشت مؤمنان خواهند شد . ازنظراسلام ، مسئل? رستگاری ونجات غیر از مسئل? حقانیت است اگر کسی عمداً اعتقاداتی را که موظف بدان ها ایمان ورزد انکار کند ، مستحق عقوبت وعذاب درناک الهی در دنیاوآخرت است ؛ اما برعکس چنین ملازمه ای وجود ندارد ؛ یعنی چنین نیست که اهل نجات صرفاً کسانی باشند که به شریعت حق گرویده وبه احکام آن عمل کنند . ازاین رو ، آموزه ی رستگاری ونجات داراسلام گستر ده تر از مسئل? حقانیت است آموز? رستگاری در اسلام مجموع? گسترده ای از انسان ها را در بر می گیرد که بدین شرح است: رستگاران از نظر اسلام 1- پیروان شریعت اسلام از عصر بعثت حضرت محمّد (ص) تاانقراض علم به شرط ایمان قلبی وعمل صالح ؛ 2- پیروان هر یک از انبیای الهی دیگر در هر عصری که موظف بوده اند از آن پیامبر پیروی کنند به شرط ایمان قلبی وعمل صالح ؛ 3- قاصران ؛ کسانی که به هر دلیل در شناخت شریعت یا مذهب حق قصورداشته وتقصیر نورزیده اند ؛ چه این قصور به علت نقص در خلقت ؛ نظیر سفاهت ، کم خردی یا جنون ؛ باشد وچه به علت نرسیدن پیام دین یا مذهب حق به آن ها .

نتیجه گیری :

از منظر اسلام ، در مسئل? رستگاری ، ملاک اخلاص وتسلیم بودن در برابر خداوند متعال است . از این رو ، کسانی به رستگاری می رسند که به فرمان الهی گردن نهاده ، در برابر اوتسلیم باشند ، اعم از این که پیام دین حق به آن ها رسیده باشد یا این که پیام دین حق به آن ها نرسید ه باشد ( قاصران ) . اما کسانی که اهل تسلیم نیستند ودر برابر فرمان الهی سر سختی نشان می دهند وعالمانه واز روی عمد آن را انکار کرده ، ایمان نمی آورند ونیز کسانی که علی رغم توانایی برای شناخت دین حق تلاش نمی کنند واز نظر تکلیف الهی خود در این مورد می گریزند ویا کسانی که ایمان آورده ، اما علی رغم ایمان ، در بُعد عمل تسلیم فرمان خدانیستند واعمال ناشایسته انجام می دهندآن ها گرفتار عذاب الهی می شوند . درخاتمه برای کلیه دست اندرکاران نظام تعلیم وتربیت آرزوی موفقیعت وسرافرازی راداریم

منابع:

1- معرفت ، مجله شماره 22 2- معرفت دینی صادق لاریجانی ص 28 3- علم حضوری محمد فنایی اشکوری ص 61 4- علم حضوری محمد فنایی اشکوریی ص 62 5- همان ص 65 6- همان ص 67 7- فلسفه ی اخلاق محمد تقی مصباح ص 42 8- همان ص 43 9- همان ص 45 10- معرفت شناسی در قرآن آیت الله جوادی آملی ص 120 11- در آمدی بر معرفت شناسی دینی محمد حسین زاده ص 61 12- مسائل جدید کلامی آیت الله جعفر سبحانی ص 72 13- در آمدی بر معرفت شناسی د ینی محمد حسین زاده سبحانی ص 82 14- معرفت دینی صادق لاریجانی ص 54 15- عقل واعتقاد دینی مایکل پترسون 16- درآمدی بر معرفت شناسی دینی محمد حسین زاده ص 98 17- همان ص 99 18-همان ص 102 19- علم ودین بهاءالدین خرم شاهی ص 49 20- همان ص 50 21- درآمدی بر هر منوتیک احمد واعظی ص 25 22- مسائل جدید کلامی جعفر سبحانی 23- هر منوتیک ویراگماتیکمحمد حسین زاده 24- همان 25- درآمدی بر هرمنوتیک احمد واعظی ص 47 26- حلقه ا نتقادی ترجمه مراد فرهادپور 27- درآمدی بر هرمنوتیک احمد واعظی ص 82 28- مسائل جدید کلامی جعفر سبحانی 29- حلقه ی انتقادی ص 302 30- مباحث پلورالیسم دینی جان هیکت عبدالرحیم گواهی ص 28 31- همان ص 30 32- مبانی معرفت دینی ص 158 33- پلورالیسم استاد محمد تقی مصباح جمله ی معرفت ص 22 34- همان ص 22 35- نکاتی چند پیرامون پلورالیسم دینی تر جمه احمد 36- مباحث پلورالیسم دینی جان هیک ترحمه عبدالرحیم گواهی ص 32 37- مباحث پلورالیسم دینی جان هیک گواهی ص 36 38- همان ص 39 39- بررسی اصول اخلاقی پلورالیسم محمد حسین زاد ه 40- بررسی اصول اخلاقی پلورالیسم


دیدگاه ها