سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
یادگار انقلاب
انقلاب اسلامی
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :76
کل بازدید :125467
تعداد کل یاد داشت ها : 134
آخرین بازدید : 103/8/26    ساعت : 3:12 ص
درباره
استاد ربیع صادقی[0]

کارشناس ارشدعلوم قرآن و حدیث تدبیر,عدالت,آزادی را سرلوحه خویش قرار داده ام با خدای متعال عهد بسته ام در راه خدمت به ملت ایران اسلامی شهیدوار جان خویش را در طبق اخلاص بگزارم و بگویم خدایا تو شاهد باش.
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
استاد ربیع صادقی

هفت ویژگی بسیجی ا ز دیدگاه قرآن کریم و حضرت امام خمینی (ره)


 

1)اخلاص بسیجی:

بسیجی کسی است که فقط رنگ خدایی را پذیرفته است.

«صبغه الله و من احسن من الله صبغه ـ سوره بقره آیه 138ـ رنگ خدایی بپذیرید، چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟»

امام صادق (علیه السلام) راجع به آیه فوق می‌فرمایند: «صبغ المؤمنین بالولایه فی المیثاق ـ خداوند مؤمنین را در زمان میثاق به ولایت رنگ‌آمیزی کرده بود.»

امام خمینی (ره) «فرموده‌اند: «آن اخلاص و محبت شما (بسیجیان) و آن ایثار در راه خدا، بالاترین ارزش است برای شما».

 

2)بسیج شجره‌ی طیبه است:

«الم ترکیف ضرب الله کلمهً طیبهً کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کلّ حین بِإذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون ـ سوره ابراهیم آیات 24 و 25ـ

آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه‌ی آن ثابت و شاخه‌ی آن در آسمان است. هر زمان میوه‌ی خود را بهاذن پروردگارش می‌دهد و خداوند برای مردم مثلها می‌زند شاید متذکر شوند.»

منظور از کلمه‌ی طیبه ممکن است کلمه‌ی توحید باشد، و یا اوامر و فرمانهای الهی و یا ایمان و یا اینکه شخص مؤمن (بسیجی) باشد.

ویژگیهای این درخت پاکیزه که منظور همان مؤمن و بسیجی است:

1/2ـ شجره: موجودی است دارای رشد و نمو، نه بی‌روح، و نه جامد و بی‌حرکت، بلکه پویا و رویا و سازنده‌ی دیگران و خویشتن.

2/2ـ طیبه: این درخت پاک است و طیب، از هر نظر (منظره‌اش پاکیزه، میوه‌اش پاکیزه، شکوفه و گلش پاکیزه، حتی نسیم آن ...)

3/2ـ این شجره دارای تشکیلات و نظام حساب شده‌ای است (رده‌های مقاومت بسیج).

4/2ـ اصل و ریشه‌ی آن ثابت و مستحکم است بطوری که طوفان‌ها و تندبادها و مشکلات نمی‌توانند آن را از جا بر کنند.

5/2ـ و فرعها فی السماء: شاخه‌های این شجره در یک محیط پست و محدود نیست بلکه بلندِ آسمان جایگاه آن است، (افق فکر آنها محدود به دنیای کوچک نیست).

6/2ـ کل حین: اما نه در یک فصل یا دو فصل، بلکه در هر فصل، یعنی هر زمان که دست به سوی شاخه‌هایش دراز کنی محروم بر نمی‌گردی.

7/2ـ باذن ربها: میوه دادن او هم بی‌حساب نیست، بلکه مشمول قوانین آفرینش است و به اذن پروردگارش میوه‌ی خود را به همگان ارزانی می‌دارد.

امام خمینی (ره): «بسیج شجره‌ی طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می‌دهد.»

 

3)شجاعت و شهامت بسیجیان:

«و لا تنهوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ـ

غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید، پیروزی نهایی از آن شماست ـ آل عمران آیه 139»

امام خمینی (ره) در این خصوص می‌فرمایند: «آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیه‌ی بزرگ و قلب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان (بسیجیان) که سربازان حقیقی ولی‌الله الاعظم ارواحنا فداه هستند، می‌باشد و این است فتح الفتوح».

 

4)بسیجیان همیشه پیروز:

«و ان جندنا لهم الغالبون»

و لشکر ما در تمام صحنه‌ها پیروزند. (صافات آیه 173)

در آیات 47 از سوره‌ی روم، 40 از سوره‌ی حج، 51 از سوره‌ی غافر و 21 از سوره‌ی مجادله نیز نظیر این مطلب آمده است.

و امام خمینی (ره) فرمود: «افتخار بر رزمندگانی که جبهه‌های نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطرآگین نموده‌اند. فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته و پاسداری از مکتبی می‌کنند که شکست‌ناپذیر و سر تا پا پیروزی است.»

 

5) استقامت و پایداری بسیجیان:

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، فتتنزّل علیهم الملائکه... ـ کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند. ملائکه بر آنها نازل می‌شوند و... ـ فصلت آیه 30»

امام علی (علیه‌السلام) در خطبه‌ی 176 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «شما گفتید پروردگار ما الله است، اکنون بر سر این سخن پایمردی کنید، در راهی که فرمان داده استقامت کنید و از دایره‌ی فرمانش خارج نشوید».

امام خمینی (ره): «به شما (بسیجیان) که با مبارزات خویش، روی ابرقدرتها را سیاه کردید، درود می‌فرستم و در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامه‌ی کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم».

 

6)بسیجی تابع ولایت: 

  «یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله

ای کسانی که ایمان آورده‌اید چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید و پیشی مگیرید. حجرات آیه‌ی اوّل»

از جمله شأن نزولی که برای این آیه در تفسیر نمونه ج 22 آمده این است که: حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به هنگام حرکت به سوی «خیبر» می‌خواست کسی را به جای خود در «مدینه» نصب کند، عمر شخص دیگری را پیشنهاد کرد، آیه‌ی فوق نازل شد و دستور داد بر خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیشی مگیرید.

منظور از مقدم نداشتن چیزی در برابر خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، پیشی نگرفتن بر آنها در کارها و ترک عجله و شتاب در مقابل خدا و حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

در برابر رهبر نباید در هیچ کار و هیچ سخن و برنامه‌ای پیشی گرفت و شتاب و عجله کرد. حتی نباید در مسائل بیش از اندازه‌ی لازم سؤال و گفتگو کرد، باید گذاشت که رهبر خودش به موقع مسائل را مطرح کند.

در تاریخ زندگی حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) موارد زیادی دیده می‌‌شود که افرادی بر فرمان او پیشی گرفتند، عقب افتادند و از اطاعت او سرپیچی نمودند و مورد ملامت و سرزنش شدید قرار گرفتند. (فتح مکه، داستان حجه‌الوداع، تخلف از لشکر اسامه و داستان قلم و دوات و...)

 

7)آگاهی و آمادگی برای جهاد:

«یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم فانفرو ثبات اوانفروا جمیعاً ـ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آمادگی خود را حفظ کنید و در دسته‌های متعدد یا به صورت دسته‌ی واحد به سوی دشمن حرکت کنید. ـ نساء آیه 71»

امام خمینی (ره): «امروز روز عاشورای حسینی است، حسینیان آماده باشید، نهراسید که نمی‌هراسید، کمربندهاتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار بپاخیزید.»

«در هنگام خطر ملتی سر بلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشند.»

و مقام عظمای ولایت فرموده‌اند: «همه‌ی نیروهای مسلح باید هوشیار باشند، اما بسیج احتیاج به هوشیاری مضاعف دارد».

و فرمودند: «بسیجیان سلحشور باید همواره آماده و هوشیار باشند تا در مواقع لزوم به وظیفه دفاع مقدس قیام کنند».




      

بسم الله ارحمن ارحیم مردم غیورومبارزایران اسلامی باید مثل گذشته های قبل درصحنه باشند توطیه ی آمریکاورژیم غاصب صهیونیستی هم اکنون این است که بین جریان اصولگراواصلاح طلب درایران اسلامی اختلاف وتفرقه ایجادکند ما بهترین وخردمندترین رهبرراداریم بنده بعنوان یک فرد اصلاح طلب عرض میکنم باید ازته فلب برای این رهبری عزیزوشجاع حضرت ایت الله خامنه ای دعاکنیم که سایه ی ایشان مستدام باشد چون قدرتی مانند دولتمردان آمریکا ورژیم غاصب صهیونیستی ازایشان میترسند واین امربه خاطرایمان ایشان به قدرت خداونداست رهبری خردمندانه ی ایشان سبب شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران داعش که سایه ی شومی برمنطقه بودرابردارند الان آمریکا متوجه قدرت سپاه درجهان اسلام شده واین پیش بینی حضرت امام که فرموده بودند اگرسپاه نبود کشور هم نبود ویااینکه فرمودند: (ای کاش من یک پاسداربودم ) الان درجمع کردن داعش درمنطقه به منصه ی ظهورنشست وآمریکا متوجه این قدرت سپاه شده الان دریک تصمیم نابخردانه آن راجزگروه های تروریستی قرارداده است ما ملت ایران دراین تصمیم آمریکاونوکرش رژیم صهیونیستیبایددرکنارهمباشیم ودفاع ازسپاه پاسداران انقلاب اسلامی راوظیفه ی خودبدانیمواصلاح طلبان واصولگرایان یکپارچه ویکصدا بگوییم آمریکاننگت دردنیا پیچیده وزهی خیال باطل ما ازکشورمان ازرهبرمان وازسپاه پاسداران پرافتخارمان بگذریم.توداعش تروریست راپرورش دادی توعامل تفرقه وجنگ وخون ریزی دردنیاهستی.ربیع صادقی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




      

ژوزف هاشم از مفاخر مسیحی لبنان با ابراز خرسندی از برگزاری اجلاس پیرغلامان حسینی گفت: مسیحیان و مسلمانان در دوستی امام حسین (ع) رقابت دارند و مدعی هستیم مودت ما به ایشان بسیار زیاد است.

سید جعفر الموسوی تولیت استان مقدس امام حسین (ع) در کربلای معلی، برگزاری اجلاس پیر غلامان را فرصتی مغتنم برای نشر معارف دینی بر شمرد و افزود: ارتباطات همه جانبه ایران و عراق بویژه در امور مذهبی و گسترش اندیشه و راه امام حسین (ع) همواره برقرار بوده است.

کشیش بو تومبو رئیس کلیسای افریکن آلمان هم به شاخص های نظری و عملی امام حسین ع به عنوان یک الگوی منحصر به فرد اشاره کرد و افزود جامعه امروزی نیازمند چنین الگویی است.

وی افزود : ما باید اعمالمان را مطابق این الگو تنظیم کنیم و در خانواده ، اجتماع و در تمامی ابعاد زندگی از ایشان پیروی کنیم.

بوتومبو تاکید کرد: نور امام حسین (ع) باید به همه جهانیان عرضه شود.

دکتر نبیل الحلباوی پژوهشگر سوری هم گفت: روحیات تکفیری در سوریه با همه توان ترویح می شود اما نتوانستند مانع نفوذ و نشر معارف اهل بیت شوند.

وی افزود: همکاری همه طرف های جبهه مقابل تکفری ها در سوریه بیش از پیش در حال تقویت است.

الحلباوی در این دیدار به مجمع جهانی اهل بیت پیشنهاد ایجاد اتحادیه برای گسترش معارف علمی اهل بیت (ع) ارایه کرد.

وی گفت: همچنین پیشنهاد می کنم تا با تهیه برنامه هایی از شخصیت ها و محققان غیر شیعی دعوت شود و آنها درباره امام حسین و اهداف نهضت آن امام صحبت کنند.

موبد رشید خورشیدیان از اقلیت زرشتی ایران هم در این دیدار یاد آور شد: امام حسین (ع) با اندیشه، گفتار و کردار نیک، الگوی انسانیت بود و در این راه جانفشانی کرد.

وی افزود: امام حسین (ع) و آیین های ماه محرم همواره مورد تکریم زرتشتیان بوده است.

نظامی اوقلانف رئیس جمعیت اهل بیت در مسکو با اشاره به فعالیت های مسلمانان از 50 ملیت در مسجد جامع مسکو گفت: با تبلیغ و ارتباط برادرانه می توانیم مظلومیت را از چهره شیعه بزداییم.

وی گفت با توجه به حضور چهار میلیون شیعه در روسیه از دولت این کشور درخواست تاسیس مسجد شیعیان را کرده ایم.

غلام رسول نوری امام جماعت مسجد اعظم کشمیر هم در این جلسه گفت: امام حسین(ع) متعلق به یک قوم و دین نیست و در هند و کشمیر، مسلمان و هند و عزادار حسین (ع) هستند.

مولوی رسول زاده از طرف مولوی کریم زایی امام جمعه اهل سنت ایرانشهر هم با تشکر از میزبانی خوب صدا و سیما در برگزاری اجلاس پیرغلامان حسینی در اصفهان گفت: سید الشهدا، احیا کننده کلمه الله، سنت پیامبر، رفع ظلم و جور و امر کننده به امر به معروف و نهی از منکر بود.

وی افزود: نهضت حسینی سرچشمه انقلاب ایران و بیداری مسلمان در کشورهای خاورمیانه بوده است




      

علیرضا علوی تبار، روزنامه‌نگار و تئوریسین اصلاح‌طلب در هفته‌های اخیر بیشتر از گذشته با رسانه‌ها در ارتباط است و در مورد مباحث مختلف سیاسی، نظری و عملی به اظهارنظر می‌پردازد. او این‌بار از زاویه نگاه خود به سه جریان اصلاح‌طلبی، اصولگرایی و اعتدالگرایی پرداخته و آنها را تحلیل کرده است.


از دید علوی تبار با در نظر گرفتن برخی ویژگی‌ها می‌توان اصلاح‌طلبی را از سایر گرایش‌های فکری و سیاسی موجود متمایز ساخت. او معتقد است این ویژگی‌ها را می‌توان ذیل سه عنوان کلی دیدگاه‌ها و مواضع، روش و الگوی رفتاری دسته‌بندی کرد.

علوی‌تبار در گام بعدی تحلیل خود ویژگی‌های متمایز‌کننده دیدگاه و موضع فکری و سیاسی اصلاح‌طلبی را برمی‌شمرد: نخستین ویژگی این است که اصلاح‌طلبی وضع موجود را مطلوب نمی‌داند: وضع موجود را در زمینه‌های مختلف وضع مطلوب نمی‌داند و از تغییر در آنها دفاع می‌کند. اصلاح‌طلب نه‌تنها از وضع موجود راضی نیست، بلکه معتقد است ادامه روند کنونی نیز به حل مسائل منجر نمی‌شود و نیاز به دخالت آگاهانه در روند امور برای اصلاح آنها وجود دارد. این تئوریسین سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه تعریف خود سراغ مردمسالاری می‌رود: اصلاح‌طلب به دنبال افزایش میزان مردم سالاری در تصمیم‌گیری‌های عمومی است. میزان مردمسالاری در تصمیم‌گیری‌های عمومی صفر یا یک نیست، بلکه یک پیوستار است. یعنی می‌توان نظام‌های تصمیم‌گیری سیاسی را از نظر میزان برخورداری از مردمسالاری روی یک پیوستار مرتب کرد؛ از کمترین تا بیشترین. البته این پیوستار پایان ندارد. اصلاح‌طلب‌ها با وجود تفاوت‌ها همگی در ضرورت مردمسالاری بیشتر اتفاق نظر دارند.

باور به حضور دین در عرصه عمومی
علوی تبار سپس به موضوع دین باوری و نقش دین در اصلاح‌طلبی می‌پردازد: اصلاح‌طلب ایرانی اغلب به حضور دین در عرصه‌های عمومی باور دارد، اما با تبعیض بر اساس دین و مذهب بین شهروندان مخالف است. اصلاح‌طلبان اغلب از تفسیر و فهمی در دین دفاع می‌کنند که با توجه به مقتضیات زمان (اجتهاد با توجه به زمان و مکان) صورت گرفته است. از این رو کم و بیش با نواندیشی دینی همسو هستند. به علاوه اغلب تاکید می‌کنند که اجرای حکم شریعت با تکیه بر قهر می‌تواند به تضعیف گرایش دینی و ایمان آزادانه در جامعه منجر شود. نسبت اصلاح‌طلبی در جمهوری اسلامی ایران با مفاهیمی چون انقلاب و قانون اساسی ویژگی متمایز بعدی اصلاح‌طلبان از نگاه علوی‌تبار است: اصلاح‌طلبان اگرچه به اصالت انقلاب اسلامی ایران باور دارند و کم و بیش نتایج حاصل از آن (نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی، نهادهای قانون اساسی و...) را متناسب با سطح تکامل اجتماعی در مقطع پس از انقلاب می‌دانند، اما این دستاوردها را فوق چون و چرا نمی‌دانند. آنها نقد دستاوردهای انقلاب با توجه به ارزش‌هایی متعالی انقلاب را هم حق مردم و هم وظیفه آنها می‌دانند.

در حوزه استکبارستیزی و ارتباط با جهان پیرامون نیز علوی تبار شاخصه‌های اصلاح‌طلبی را اینگونه تعریف می‌کند: اصلاح‌طلبان ایرانی اگرچه به وجود تلاش برای سلطه و توطئه در سطح جهانی باور دارند، اما ریشه مشکلات ایران را در درون جست‌وجو می‌کنند و گمان می‌کنند که انداختن مشکلات بر دوش سلطه گران جهانی و توطئه‌های آنها، ما را از ضعف‌ها و تنگناهای درونی غافل می‌کند. به همین دلیل ضمن تلاش برای تنش زدایی با جهان خارج، باور دارند که باید با نگاه به درون دردها و درمان‌ها را جست‌وجو و از این طریق تهدیدهای خارجی را هم به فرصت تبدیل کرد. اصلاح‌طلبان اغلب باور دارند که باید هم در حل مشکلات خویش، هم در شناسایی و ریشه‌یابی مشکلات و در ارایه راه‌حل برای آنها، دانش و تجربه جهانی را جدی تلقی کرد و مبنا قرار داد. نباید خود را بی‌نیاز از تجربه جهانی و به ویژه دستاوردهای مثبت تجدد در جهان دانست. نباید گمان کرد که می‌توان از صفر شروع کرد و همه‌چیز را ابداع و از نو اختراع کرد. او ویژگی‌های اصلاح‌طلبی را این گونه جمع‌بندی می‌کند: از نظر روش، روش اصلاح‌طلبانه اصطلاحا در برابر روش انقلابی قرار می‌گیرد. اصلاح‌طلبی یعنی استفاده از روش گام به گام و پرهیز از ایجاد دگرگونی‌های انفجاری و ناگهانی، استفاده از روشی که در آن همه مشکلات به عرصه سیاست تقلیل و ارجاع داده نشود (پرهیز از تقلیل گرایی سیاسی)، بهره‌گیری از مدیریت و رهبری جمعی برای تصمیم‌گیری و پیشبرد طرح‌های تغییر. فعال کردن نهادهای مدنی (انجمن‌های داوطلبانه غیرحکومتی) برای پیشبرد برنامه‌ها و پرهیز از ایجاد جنبش‌های توده وار و از همه مهم‌تر پرهیز از خشونت و برخورد قهرآمیز. از نظر الگوی رفتاری نیز می‌توان یک ویژگی دیگر افزود.

خشونت ابزار نیست
علوی تبار در فراز پایانی صحبتش در مورد بررسی شاخص‌های اصلاح‌طلبی می‌گوید: اصلاح‌طلبان هیچگاه نباید از «خشونت به عنوان ابزار تغییر» بهره گیرند. پرهیز از خشونت و بهره‌گیری از شیوه‌های مسالمت آمیز که طیف بسیار وسیعی را در برمی‌گیرند و به خصوص تاکید بر گفت‌وگو و تلاش برای توافق‌های اساسی برای پیشبرد گذار به مردمسالاری و خروج از بحران‌های ملی از ویژگی‌های رفتاری اصلاح‌طلبان و هویت بخش آنهاست. البته برخی از روش‌هایی که مخالفان اصلاحات آنها را غیرمسالمت‌جویانه می‌دانند در واقع و در عرف بین‌المللی مسالمت‌جویانه هستند و نباید تعریف محدود و بسیار کم‌وسعت آنها را پذیرفت. مثلا تحصن، اعتصاب و روزه سیاسی نباید خشونت‌آمیز تلقی شود.

شکاف میان اصولگرایان
او سپس به جریان‌شناسی اصولگرایی می‌پردازد اما پیش از آن به شکاف و افتراق موجود میان نحله‌های اصولگرایی اشاره دارد: ‌در درون جریان اصولگرا دو گرایش کاملا متفاوت وجود دارد که هر روز هم بیشتر از یکدیگر فاصله می‌گیرند. از این رو بسیار دشوار است که آنها را ذیل یک عنوان معرفی کرد. اما می‌توان برای هر کدام مشخصاتی برشمرد. در اینجا برای نامگذاری من این دو را «اصولگرایی محافظه‌کارانه» و «اصولگرایی تندروانه» می‌نامم. از دید علوی تبار این دو نحله اصولگرایی شاخص‌های متمایز‌کننده‌ای از یکدیگر دارند که در خور توجه است: ‌اول اینکه محافظه‌کاران وضع موجود به ویژه در زمینه توزیع قدرت سیاسی را کم و بیش می‌پذیرند و حداقل تغییر را در آن خواستارند. اما تندروها به دنبال تغییراساسی در وضع موجود هستند که در آن اصلاح‌طلبان حذف شده و اصولگرایان محافظه‌کار هم در حاشیه قرار گیرند.

اندک سالاری یا تمامیت خواهی
شاخصه دوم از نگاه این روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب این است که «اصولگرایان محافظه‌کار از استقرار نوعی از اندک‌سالاری و مردم‌سالاری شکلی در ایران دفاع می‌کنند. در این نظام سیاسی اگر چه در نهایت ترکیبی از روحانیون سنتی و معتمدان آنها ساختار قدرت را در اختیار دارند اما نهادهای مردم‌سالاری مانند انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس و شوراها نیز به کار خود ادامه می‌دهند و رقابت در محدوده نیروهای قابل قبول جریان خواهد داشت. در حالی که گرایش اصولگرایان تندرو به سوی یک نظام سیاسی تمامیت خواه است که در آن نهادهای مردم‌سالاری جای خود را به نهادهای دارای توان گردآوری مردم و ایجاد جنبش‌های توده‌وار می‌دهد. در کوتاه‌مدت این تمایل آنها خود به خود به نوعی نظامی‌گری و تقدیس سازماندهی و ارزش‌های نظامی در عرصه سیاست می‌انجامد.»سومین شاخصه متمایز‌کننده دو شاخه اصولگرایی از نگاه او این است: همه اصولگرایان به حضور دین در حکومت باور دارند و از حکومت دینی دفاع می‌کنند. محافظه‌کاران بهترین تفسیر از دین را سرمشق سنتی رایج در حوزه‌های علمیه می‌دانند. در پذیرش تغییر نگاه به آموزه‌های دینی سختگیر بوده و حفظ اصالت برداشت را بسیار مهم تلقی می‌کنند. تندروها تفسیر آموزه‌های دینی را تحت تاثیر گرایش ایدئولوژیک انجام می‌دهند. بسیاری از مواضعی که برای محافظه‌کاران خروج از سرمشق سنتی تلقی می‌شود برای تندروها قابل پذیرش است. تندروها بیشتر دین و آموزه‌های آن را تحت تاثیر الزامات حکومت کردن درک و تفسیر می‌کنند. می‌توان آنها را مروج «دین حکومتی» دانست. در حالی که محافظه‌کاران بیشتر به دنبال «دین سنتی» هستند و اغلب در عناصر هویت بخش مذهبی سخت می‌گیرند. اغلب اصولگرایان از اجرای قاطع احکام شریعت در جامعه دفاع می‌کنند و بهره‌گیری از قوه قهریه حکومت در این زمینه را مجاز می‌دانند. اما نگاه این دو نحله به انقلاب اسلامی نیز واجد اهمیت است. علوی تبار در این باره می‌گوید: اصولگرایان برخی از نتایج انقلاب اسلامی را مقدس (فوق چون و چرا) قلمداد می‌کنند و با هر گونه نگاه انتقادی به آن مخالفند. البته می‌توان از نظر میزان سخت‌گیری با مخالفان، بین آنها تمایز گذاشت.

این تحلیلگر سیاسی سپس به حوزه آموزه‌های دینی و به کارگیری آنها در حکومت از نگاه اصولگرایان می‌پردازد: در تلقی سنتی از آموزه‌های عملی- دینی، نابرابری‌هایی به رسمیت شناخته شده که در حکومت دینی سنتی می‌تواند مبنای قانونگذاری قرار گیرد. نابرابری زن و مرد، نابرابری میان پیروان ادیان و مذاهب مختلف، نابرابری بر مبنای میزان دانش دینی و... از آن جمله‌اند. اصولگرایان در مجموع از تلقی سنتی از آموزه‌های دینی در این زمینه و قوانین و مقررات برآمده از آنها حمایت می‌کنند. از این رو برخی گرایش‌های موجود در میان آنها را که شعارهای برابری طلبانه می‌دهند از نظر دسته‌بندی «راست‌گرا» تلقی می‌شوند. از دید علوی‌تبار ششمین وجه تمایز اصولگرایان محافظه‌کار از اصولگرایان تندرو به مساله سیاست خارجی بر می‌گردد: اصولگرایان محافظه‌کار اغلب از تنش زدایی در سیاست خارجی دفاع می‌کنند و قرار گرفتن در شرایط جنگی یا درگیری مداوم را نمی‌پسندند. اما اصولگرایان تندرو از سیاست خارجی تهاجمی دفاع می‌کنند. بخش کوچکی از جریان تندرو حتی از درگیری نظامی به عنوان ابزاری برای تحقق بخشیدن به ارزش‌ها چه در سطح داخلی و چه منطقه‌ای دفاع می‌کنند. از نظر آنها ترک «نبرد» به معنای «تسلیم» است. هفتمین تمایز از نگاه علوی تبار تمایز روشی میان دو نحله اصولگرایی است: از نظر «روش» اصولگرایان تندرو کاملا به روش انقلابی برای ایجاد تغییرات مورد نظرشان پایبند هستند. از این رو می‌توان ویژگی‌های روش مورد نظر آنها را به این صورت خلاصه کرد: مجاز بودن به بهره‌گیری از خشونت به عنوان ابزار تغییر، تمایل به ایجاد حرکت‌های توده وار، نفی نهادهای مدنی، استقبال از تحولات ناگهانی و غافلگیر‌کننده و تاکیدی بر اهمیت عرصه سیاست در شکل‌‌دهی به جامعه و شروع همه اقدامات از این عرصه. اما اصولگرایان محافظه‌کار در نوسان روشی قرار دارند و گاه از روش انقلابی و گاه از نفی این روش دفاع می‌کنند. شاخصه پایانی اصولگرایان در زمینه بهره‌گیری از دستاوردهای تمدن مدرن است. جایی که آنها دیدگاه یکسانی ندارند: اغلب آنها بهره‌گیری از میوه‌ها و ثمرات مدرنیته را در برخی زمینه ها (فناوری و به ویژه فناوری نظامی، ماشین آلات و ساخت‌وساز) می‌پذیرند اما برخی دیگر (مانند نهادهای مدرنی چون انتخابات) را با تبصره‌ها و اما و اگر قبول می‌کنند. در مورد برخی دیگر (مانند علوم تجربی و به ویژه علوم انسانی و حقوق بشر مدرن) با شک و تردید بسیار برخورد می‌کنند. گرایش اغلب آنها به سوی «ساختن از نو» علوم با ارزش‌های سنتی است.

اعتدال جریان فکری – سیاسی نیست
پایانبندی صحبت‌های علوی تبار با تحلیل اعتدالگرایی همراه است. او اعتدال را یک جریان فکری- سیاسی نمی‌داند: به نظر من جریان اعتدال را نمی‌توان یک جریان فکری- سیاسی تلقی کرد. اعتدال‌گرایی بیشتر یک «شیوه عملی» و حداکثر یک «الگوی رفتاری» است. با توجه به مصادیق این جریان می‌توان مشخصات این شیوه عملی را به این شکل برشمرد: 1. عملگرایی و گشتن به دنبال راه خروج عملی از مشکلات به جای تاکید بر آرمان‌ها و اصول از پیش مشخص شده. 2. پذیرش همکاری و هماهنگی با جریان‌های مختلف سیاسی. اعتدال‌گرایان اهل گفت‌وگو، توافق و کنار آمدن با جریان‌های متضاد هستند. 3. رواداری و تحمل آرای مختلف و متعارض و تلاش برای رسیدن به همسویی عملی به جای وحدت فکری و نظری4. انعطاف‌پذیری و پیشرو بودن یا محافظه‌کار بودن با توجه به شرایط و امکانات موجود. مروجان اعتدال‌گرایی هیچ کدام در موقعیت ایجاد گفتمان فکری و سیاسی نیستند. اغلب آنها از نظر فکری در محدوده همپوشانی دو طیف اصلاح‌طلب و اصولگرای محافظه‌کار قرار می‌گیرند و نمی‌توان از مواضع آنها، دیدگاه و موضع سیاسی مشخصی را استخراج کرد.



      

مقدمه  سیاست[1] دانشی است که مناسبات شهروندی (مدنی) را مورد بحث قرار می دهد.[2] به تعریف دیگر «سیاست فعالیتی اجتماعی است که با تضمین نظم در نبردهایی که از گوناگونی و ناهم‌گراییِ عقیده‌ها و منافع ناشی می‌شود، می‌خواهد به یاریِ زور - که اغلب بر حقوق متکی است - امنیت بیرونی و تفاهم درونیِ واحد سیاسی ویژه‌ای را تأمین کند.[3][4]امروزه سیاست موضوع علمی مستقل و یکی از حقایق غیر قابل اجتناب زندگی بشر است.[5]

مفهوم سیاست

سیاست در معنای عام هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهترکردن هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است؛ و در معنای خاص اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. کوشش برای نگهداری یا بدست آوردن قدرت یا کاربست قدرت دولت در جهت هدف‌ها و درخواست‌های گوناگون. سیاست به معنای باستانی کلمه، دخالت در امر عمومی و به معنای جدید، شهر مدرن صنعتی است که کنشگرانش به سیستم سازمان دهنده آن مشروعیت می‌دهند.

در پاسخ به این پرسش که سیاست چیست، باید به نکته‌ای اشاره کرد و آن این است که این مفهوم در همه? جامعه، بستر وقوع سیاست به عنوان یک فعالیت علمی و نظری جامعه? انسانی است. مفهوم جامعه چنان در نزد علمای جامعه‌شناسی و مردم شناسان دیده می‌شود، از جمله مفاهیم قدیمی است که انسان‌ها به منظور رفع نیازها و رفع مشکلات خود به صرافت تجربه دریافته‌اند که با تشکیل جامعه بهتر می‌توانند بر مشکلات خود فائق آیند و نیازهای خود را مرتفع سازند، ضرورت پیدایش جامعه از سویی ریشه در انگیزه‌های غریزی و از سویی ریشه در رفتارها و اضطرارهای مادی دارند که انسان‌ها را احاطه کرده است، بشر ابتدایی با سیل مراحل تکامل زیستی و بیولوژیک خود به تدریج از غارها و کنام‌ها، که محل زیست و بود باش اصلی او به شمار می‌رفت خارج شده‌اند و یک جا نشینی در قالب گروه‌های متشکل از خانوارها را آغاز کردند، روند تکامل زیست شناسی بشر نیز حکایت از حرکت به سمت تشکیل جامعه دارد.

جامعه به عنوان بستر اساسی فرایند پرفراز و نشیبی را طی کرده است، انسان‌ها از تشکیل ابتدایی به قالب پیشرفت بیولوژیک و فیزیولوژیک کرده‌اند. برای مثال آنچه در گذشته‌های دور به انسان 4 دست پا یا (Homo - neeptus) با گذر زمان طولانی به صورت انسان راست قامت (homo - erectus) درآمد. 4 دست و پا بودن انسان شاید به دلیل شرایط زیستی و نوع فعالیت معیشتی او بود. به این معنا که او. در مرحله? آغازین حیات خود به جمع‌آوری دانه‌ها و گیاهان خوراکی (Food gathering/ collecting) می‌پرداخت.

تا پیش از این مرحله انسان به عنوان موجود درخت‌زی (Tree living creature) بود اما به تدریج آنان در روی زمین به زندگی ادامه دادند (earth living creature). مرحله? بعدی تکامل زیستی و بیولوژیکی انسان مرحله‌ای است که انسان به ابزار سازی روی می‌آورد و یادمی‌گیرد با استفاده از مواد و مصالح موجود در طبیعت ابزار و لوازم مورد نیاز خود را بسازد. حال انسان وارد مرحله? دوم زندگی خود می‌شود، به این معنا که جدا از گردآوری و جمع‌آوری میوه‌های خوراکی به شکارگری روی می‌آورد. انسان در فرایند تکامل خود با زبان هم آشنا می‌شود و به تدریج مفهوم نطق در یکی از مراحل تکامل تاریخی هویت انسان را تغییر می‌دهد، انسان‌ها در ابتدا چیزی به معنای زبان نداشتند، آنچه وجود داشت به معنای زبان فریاد، سر و صدا و یا (Noisy- language) بود. به این ترتیب انسانی که توانست زبان و سر و صدا را به تدریج به صورت زبان کلامی و آوایی تبدیل کند به عنوان (Homo-logos) یا انسان ناطق شناخته شد. این انسان در مراحل تکامل بعدی جامعه را برمی‌گزیند و به صورت زیست اجتماعی تن در می‌دهد. بر این مبنا است که از او به عنوان (Homo- satitus) یاد می‌شود. این انسان که در ادبیات سیاسی از زمان ارسطو تا کنون از او به عنوان جانور ناطق، جانور اجتماعی، یاد می‌شود در بستر زیست اجتماعی خود به دلیل اختلاف سلیقه تنوع و تفاوت و اختلاف منافع با یکدیگر دچار اختلاف و درگیری می‌شود، بنابراین ضرورت پیدایش سیاست به عنوان ابزاری برای حل اختلاف‌ها سربرمی‌آورد یا توجیه می‌شود؛ و از این جاست که این انسان به تعبیر ارسطو به عنوان جانور سیاسی یا انسان سیاسی می‌شود.[6]

 

آزادی، فلسفه، و به ویژه سیاست از نوآوری‌های اندیشه? یونانی است. واژه? سیاست در زبان‌های اروپایی به polis یا همان شهر یونانی برمی‌گردد. شهر یا polis یونانی، اگرچه اجتماعی انسانی بود، اما جامعه به معنای جدید این واژه، به گونه‌ای که در علوم اجتماعی به کار گرفته شده، نبود. شهر ایرانی، به خلاف جامعه، حوزه? مصالح عمومی بود و در بیرون قلمرو مناسباتی سامان می‌یافت که در حوزه? منافع خصوصی قرار داشت. در نزد یونانیان هر امر «سیاسی» در تعارض آن با «شخصی» و «خصوصی» تعریف می‌شد و امر «سیاسی»، مترادف «مشترک» و «عمومی» بود. امر «سیاسی» در قلمرویی قرار می‌گرفت که با شهر یونانی و شهروندان آزاد و برابر پیوند داشت و، به تدریج، امر «سیاسی» در تقابل آن با چیرگی گروهی بر گروهی دیگر تعریف شد.[2]

منابع

  1. «سیاست» [علوم سیاسی و روابط بین‌الملل] هم‌ارزِ «politics»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، «فارسی»، در دفتر چهارم، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ‎964-7531-59-1 (ذیل سرواژه? سیاست1) 
  2. 2?0 2?1 جواد طباطبایی، زوال اندیشه? سیاسی در ایران، نشر کویر، 1387، ص 22.
  3. ژولین فروند، سیاست چیست؟، عبدالوهاب احمدی، نشر آگه، 1384، ص213.
  4. پرتال جامع سیاسی سیاست ما سیاست ما
  5. مبانی غلم سیاست اثر دکتر محمد رصا حاتمی
  6. دکتر حسینعلی نوذری - فلسفه تاریخ، روش شناسی و تاریخنگاری، فلسفه تاریخ، روش شناسی و تاریخن



      

احادیث عددی اخلاقی  ازمعصومین علیهم السلام 

1 یک ثواب برای جواب سلام

قال علی علیه السلام:سلام هفتاد حسنه دارد، که شصت و نه حسنه آن مخصوص سلام کننده و یک حسنه آن برای پاسخ دهنده است[1].

2 دو خصلت رو به جوانی

پیامبراکرم صلی الله علیه واله:دو خصلت از فرزندان آدم روز به روز و هر چه از سال و عمر او می گذرد جوان تر می شود؛   1) حرص؛               2 ) آرزوی دراز[2]

3 دو چشم ویژه

پیامبراکرم صلی الله علیه واله:دو چشم در روز قیامت از آتش جهنّم در امان هستند:

1 ) چشمی که از ترس خداوند بگرید.

2 ) چشمی که شب ها در راه خدا نگهبانی دهد.[3]

4 دو روز بودن دنیا

قال علی علیه السلام:روزگار، گاهی به سود انسان است در چنین وقت نباید زیاد شاد شود آنگونه که خود را فراموش کند و گاهی به ضرر انسان است، باید صبر کند ولی نباید در هر دو حال از یاد خدا غافل شد،

 بلکه باید بر بردباری و شکیبایی هر دو روز را به سود خود با موفقیت سپری کرد[4].

5 دو چیز امت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله را بی آبرو می کند:

پیامبر گرامی صلی الله علیه واله به دو چیزی که امت به آن آسیب پذیرند، نگران بود و لذا همواره متذکرمی شد: 1 ) شکم؛ 2)شهوت جنسی ( زیر شکم )[5]

6 دو چیز کم یاب

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: کمترین چیزی که در دوره آخرالزمان یافت می شود، دو چیز است:

1 ) برادر مورد اطمینان؛               2) پول حلال[6].

7 دو چیز روزی را زیاد می کند

از امام صلی الله علیه واله نقل شده که فرمود: دو چیز مال و سرمایه را زیاد می کند:

1 ) صله رحم؛                       2 ) خوش رفتاری با همسایگان[7].

8 سه گروه شفاعت کننده

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نقل شده است: « در روز قیامت، شفاعت سه دسته به اذن پروردگار

متعال پذیرفته می شود: پیامبران، عالمان و شهیدان »[8]

9 سه سخنِ نوشته بر درِ دوزخ

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: بر چهارمین در دوزخ سه سخن نوشته شده است:

1 ) خوار گرداند خدا کسی را که اسلام را خوار کند؛

2 ) خوار گرداند خدا کسی را که به اهل بیت علیهماالسلام اهانت کند؛

3 ) خوار گرداند خداوند کسی را که ستم گران را بر ضدّ مردم یاری رساند[9].

10 سه دسته شکایت کننده در قیامت

قال الصادق علیه السلام:سه چیز نزد خدا شکایت می کنند:

1 ) مسجد ویرانه ای که مردم در آن نماز نمی گذارند؛

2 ) دانشمندی که در میان مردم نادان قرار دارد؛

3 ) قرآنی که برای زیبایی در منزل گذاشته شده که گرد و خاک روی آن نشسته است و کسی آن را نمی خواند[10].

 

11 سه خصلت جهانی

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: سه ویژگی است که در مورد آنها باید با همه حتی غیر مسلمان یکسان برخورد کرد و تفاوتی قائل نشد:

1 ) ادای امانت؛                           2) وفای به عهد؛                           3 ) نیکی به والدین[11].

12 سه نشان? حقیقت ایمان

از سفارش های پیامبر اعظم صلی الله علیه واله به علی(ع) این است: حقیقت ایمان از سه چیز سرچشمه  می گیرد: 1 ) هنگام تندرستی انفاق کردن؛ 2) با مردم از روی انصاف رفتار نمودن؛ 3 ) و به طالبان علم دانش آموختن[12].

13 از سه گروه حاجت خواستن

حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: حاجت خود را جز با سه نفر در میان نگذار:

1 ) دیندار؛                  2) جوانمرد؛              3)ریشه دار.

دین دار: دینش را حفظ می کند و در حفظ شخصیت دیگران نیز می کوشد ( در صورت توان بر طبق وظیف? دینی عمل می کند.

جوانمرد: ( اگر چه دین نداشته باشد ) از مردانگی خود شرم می کند. از این رو، در برآوردن نیاز دیگران دریغ نمی ورزد.

ریشه دار: کسی است که دارای اصالت و شخصیت است همانگونه که تو برای احتیاجت به او روی آوردی، او هم آبروی تو را با برآوردن نیاز توم حفظ می کند[13].

14 – سه چیز نجات بخش

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در سفارش به علی (ع) فرمود: سه چیز مایه نجات انسان است:

1 ) ترس از خدا در نهان و آشکار؛ 2 ) میانه روی در حال فقر و بی نیازی؛ 3 ) منصفانه سخن گفتن در حال خشنودی و خشم[14].

15 سه چیز تباهی آور

قال الکاظم علیه السلام 1)پیمان شکنی؛                      2)رها کردن  سنّت؛                   3 ) جدا شدن از جماعت[15].

16 سه عذاب زود رس

قال علی علیه السلام: سه گناه است که در کیفر آنها شتاب می شود و برای آخرت تأخیر نمی افتد. آنها عبارتند از:

1 ) عاق والدین ( نا فرمانی پدر و مادر )؛ 2 ) ستم بر مردم؛ 3 ) ناسپاسی در برابر احسان[16].

17 سه چیز مورد نیاز مردم

حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید: مردم به سه چیز بسیار نیازمندند:

1 ) امنیت؛                             2 ) عدالت؛                               3 ) رفاه[17].

18 سه نشان? منافق

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می فرماید: سه خصلت در هر کس باشد، منافق است، هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند. آن سه خصلت عبارتند از:

1 ) در امانت خیانت کند؛  2 ) در سخن گفتن دروغ بگوید؛   3 ) هرگاه وعده ای می دهد تخلف کند[18].

19 ) سه کار بسیار دوست داشتنی

حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید: سه کار نزد خداوند از هم? کارها محبوب تر است:

1 ) نماز سرِ وقت؛  2 ) نیکی به پدر و مادر؛ 3) جهاد در راه خدا[19].

19 ) سه صفت زن بدترین صفت مرد

از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است: بهترین صفات زنان بدترین صفات مردان است:

1 ) تکبر؛                       2 ) ترس؛                            3 ) بخل.

پس هرگاه زن غرور و تکبر داشته باشد خود را تسلیم هر کسی ( غیر همسر خود ) نمی کند. معنی ندارد زن در مقابل نامحرم متواضع باشد.

و هرگاه ترس داشته باشد خود را از بدنامی دور نگه می دارد و به دام شیادان نخواهد افتاد. البته، روحیه داشتن در مقابل مصائب و ناملایمات با ترس تفاوت دارد و ترس پسندیده در مورد نگاهداری عفت و ناموسش است. و هر گاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ و نگهداری می کند و اسراف نمی کند[20].

 




      

نوروز در ایران باستان به پیشینه، مراسم و رویدادهای مربوط به نوروز در ایران باستان می‌پردازد. قدمت نوروز و وجود این جشن به زمان‌های پیش از شکل گیری ایران و قبل از دوره مادها و هخامنشیان برمی‌گردد، ولی نام آن در اوستا نیست. از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای میانه و آسیای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته می‌شده‌است.

در ایران آیین مرگ و رستاخیز سیاوش «ایزد شهید شونده? گیاهی ایران» با نوروز پیوند خورده است؛ به این ترتیب که چند روز پیش از عید، به سوگ سیاوش می‌نشستند و با فرارسیدن نوروز، به جشن و شادی دست می‌زدند؛ چنان‌که گویا سیاوش، زنده شده باشد. آریایی‌ها که وارد منطقه شدند بن مایه‌هایی مانند فروهرها و بازگشت ارواح را با خود آورده و بتدریج آیین خود را با باورهای قبلی رایج در منطقه ادغام نمودند. از جمشید پادشاه مشهور پیشدادی به عنوان بنیان‌گذار این جشن یاد گردیده‌است. از پژوهش‌هایی که در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (نوروز مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، به عمل آمده، بر می‌آید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر رایج گردید. درباره? نوروز و سنت‌های وابسته بدان تا چند دهه قبل منابعی قدیمتر از ایام ساسانیان که به دست نویسندگان مسلمان نوشته شده بود، وجود نداشت. اما با کشف بایگانی‌های دولتی اشکانیان در تاجیکستان معلوم گردید که نوروز در دوران شاهنشاهی اشکانیان و ایامی قدیمتر از دو هزار سال پیش در آغاز بهاران بوده است.

در تمام دوران ساسانی نوروز جشن ملی همه? ایرانیان به شمار می‌رفته‌است. به همین جهت حتی مردمی که پیرو آئین زرتشت نبوده‌اند اما در حوزه? حکمرانی ایران زندگی می‌کردند، نیز در آن شرکت داشتند. شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. روز برگزاری مراسم نوروز در هر دوره 4 ساله، یک روز از موعد اصلی خود عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل‌های گوناگون سال جاری بوده است. پنج روز نخست فروردین جشنی همگانی بین عموم مردم بود از اینرو آن را نوروز عامه نامیده‌اند. روز ششم فروردین که جشن نوروز به گونه? درباری برگزار می‌شده است نوروز بزرگ نام داشته است. مجموعه? رسم‌های جشن بهاری نوروز با جشن سوری و آتش‌افروزی آغاز می‌شد و پس از برگزاری مراسم سال نو، در روز سیزده فروردین پایان می‌یافته است. شرح آیین نوروز و تشریفات وابسته به آن به تفصیل در تاریخ نگاری دوران اولیه اسلام آمده است، که قدیمی‌ترین سند در این دوره به جاحظ دانشمند سده? سوم هجری تعلق دارد.




      

 آیت‎الله جوادی آملی، در درس تفسیر خود در مسجد اعظم در ادامه تفسیر آیات سوره مبارکه طور اظهار داشت: قرآن کریم یک وقت می‌فرماید: ?لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ?، ?لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ?، تفکر کنید، تعلّم و تعقّل کنید، اینها نعمت‌های خوبی است؛ در این موارد فرمود ما آنجایی که می‌گوییم، ?لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ?، ?لَعَلهمْ یَعْلَمُونَ?، این از آن جهت است که انسان مشکل داخلی خودش را حلّ کند؛ اما اگر بخواهد تحوّلی در جامعه پیدا بشود و مردم اصلاح بشوند، این با ?لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ?  و ?لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ?  است.


او ادامه داد: تاکید قرآن این است که کار از علما  و عقلا ساخته نیست، علما فقط در حوزه‌ها جمع می‌شوند درسشان را می‌گویند دو بار، سه بار، چهار بار این اصول و فقه را می‌گویند و تمام می‌شود. عده‌ای را هم تربیت می‌کنند؛ این کار مقطعی است، کار از عقلا هم ساخته نیست. بلکه جامعه را قائمان بالعلم اداره می‌کنند.

این مرجع معزز تقلید در توضیح واژه «قوم» در عبارت «لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» بیان داشت: قوم عالم یا قوم عاقل؛ نظیر قوم عاد و ثمود نیست، ما روی کره زمین نداریم که این قوم، قوم عالم باشند، این قوم، قوم عاقل باشند! بلکه این قوم یعنی قیام؛ اگر کسی قائم «بالعلم» بود قائم «بالعقل» بود مثل امام [رحمة الله علیه]، جامعه را اصلاح می‌کند. همچنین وجود مبارک حضرت [عجل الله تعالی فرجه الشریف]هم که می‌آید، «بما أنه علیمٌ» نیست «بما أنه قائم بالعقل و العدل» جهان را اصلاح می‌کند.

استاد برجسته حوزه علمیه قم تاکید کرد:  اگر جامعه بخواهد اصلاح بشود با حوزه و درس و بحث حوزه، که مقطعی است حاصل نمی شود؛ آن تحوّل عظیم که بتواند جلوی اعتیاد و  بی‌ازدواجی را بگیرد، جلوی ازدواج سفید ، افزایش  طلاق و گرانی را بگیرد، و مدینه فاضله شکل بگیرد، برای ?لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ? است، ?لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ? است. اگر کسی «قائم بالعقل» و «قائم بالعلم» بود، آن وقت می تواند کشورش را اصلاح کند.

وی تصریح داشت: متأسفانه ما  به زهد و عبادت نزدیک‌تر هستیم تا به علم و عقل. زاهد و عابد مشکل خودشان را حلّ می‌کنند، علم ما هم تقریباً دارد مشکل خودمان را حلّ می‌کند، ما عالم هستیم ، ما عاقل هستیم نه «قائم بالعقل» و  «قائم بالعلم» .

این استاد تفسیر با بیان این مطلب که وجود مبارک امام زمان(عج) قائم به عقل و عدل است اذعان کرد: اگر وجود مبارک حضرت ظهور کند «بما أنه علیمٌ، بما أنه عاقلٌ»،  او «قائم بالعقل» است، «قائم بالعدل» است که جهان را اصلاح می‌کند. در قبالش هم مثل استکبار و صهیونیسم اینها «قائم بالطغیان» هستند. این جنگ جهانی اوّل و جنگ جهانی دوم را اینها راه‌اندازی کردند. میلیون ها آدم را در جنگ جهانی اول و دوم کشتند، الآن حالا جنگ جهانی اوّل و دوم ندارند جنگ‌های نیابتی دارند یا سوریه هست یا غزّه است یا یمن است یا عراق هست، جنگ‌های نیابتی دارند. این قوم، قوم طاغی؛ یعنی «قائم بالطغیان» است. اینکه امام (رحمه الله) می‌فرمود شیطان بزرگ، شیطان بزرگ، همین است. یک وقت است کسی کار فساد می‌کند در داخله خودش، او فاسد هست؛ اما طاغوت باشد «قائم بالطغیان» باشد نیست. اما اینها «قائم الطغیان» هستند. لذا آنجا که قرآن دارد: ?بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ?، نمونه‌هایش همین استکبار و صهیونیسم است که کاری جز آدم‌کشی ندارند

ادامه مطلب...


      

 

سخنی باشهرداروشورای شهرنورآباد

همانطوریکه می دانید کلید موفقیت در این موقعیت ازکشور اثر پذیری از فضای جامعه واتفاق افتاده درساختمان پلاسکو تقویت                                     شناخت نیازهای شهرنورآبادوبهره وری لازم ازآنچه که داریم می باشد.وازجهت دیگری اگرشهردارمحترم واعضاس محترم شورای شهربتوانندبه قابلیت های مطلوب برای شهرنورآباددسترسی پیداکنندبایدازقابلیت های نخبگان بومی دانشگاهی که درساخت وسازشهری یدطولایی دارندوهمچنین ازقابلیت های رسانه ومطبوعات درسطح ملی ومحلی درراستای نیازمندی های کنونی وآینده برنامه ریزی درست انجام واستفاده گردد   

زیرا: ارتباط سازنده و تعامل دوسویه بین دست اندرکاران امور شهری و اجرایی ونخبگان و رسانه ها و رسیدن به فصل مشترکی از تعاریف توسعه محور شاه کلید موفقیت در این مسیر است.




      


 پس از رحلت این سیاستمدار بزرگ سؤالی که این روزها ذهن اکثریت جامعه را به خود درگیر کرده است، این است که وضعیت فضای سیاسی در سال‌های پس از آیت الله هاشمی و به ویژه در انتخابات 96 چگونه خواهد بود؟ 

با توجه به این که رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام خود اوصافی را برای آیت الله هاشمی رفسنجانی عنوان کرده اند که توجه به آن ها رویکرد آتی تندروهای فضای سیاسی کشور در جهت تخریب حامیان و هم فکران او خصوصاً در آستانه انتخابات را خنثی و بی اثر می کند، می توان گفت که به قول کارشناسان سیاسی مشی آیت الله یعنی همانا اعتدال در جامعه ادامه خواهد داشت و دو انتخابات پیش رو نیز با حضور حداکثری مردمی که تاکنون نشان داده اند طرفدار اعتدال و اعتدال گرایی هستند، در جهت نفی گرایش های افراطی با شکوهی مثال زدنی ادامه خواهد داشت. به گونه ای که به گفته کارشناسان سیاسی نبود آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان حامی اول حسن روحانی، ضرورتاً به معنی تضعیف دولت و حامیان آن نیست.

صباح زنگنه، کارشناس مسائل سیاسی و بین المللی با اشاره به رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکی از سیاستمداران بزرگ جمهوری اسلامی ایران را بسیار تأسف برانگیز  دانست و با اشاره به فقدان این سیاستمدار کهنه کار در عالم سیاست، در خصوص شرایط آینده می گوید، نبود آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان حامی اول حسن روحانی، ضرورتاً به معنی تضعیف دولت و حامیان آن نیست بلکه منجر به تقویت جایگاه روحانی درانتخابات خواهد شد. بنا به نظر وی هیچ شخصیتی قوی تری از روحانی در جبهه معارضان اصولگرایان برای انتخابات‌ آینده وجود ندارد.

 این دیپلمات با سابقه ایرانی معتقد است، با توجه به این که کشور در آستانه دو انتخابات مهم و سرنوشت ساز دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا قرار دارد،  جریان های سیاسی کشور حتماً تدابیری را برای رهبری درونی خود اتخاذ می کنند.

نماینده سابق ایران در سازمان همکاری اسلامی و دیپلمات ایرانی می گوید،  دو جریان اصلاح‌ طلب و اعتدال ‌گرا پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در مواجهه با جریان اصولگرا بدون رهبر باقی نخواهند ماند؛ وی سپس هر اتفاق سیاسی خارق العاده یا تغییر بزرگ در سیاست داخلی ایران را بعید دانست.

          راه و منش هاشمی ادامه خواهد داشت

صادق زیباکلام، تحلیلگر مسائل سیاسی و استاد دانشگاه معتقد است، کمترین شخصیتی را در کشور می‌توان یافت که به اندازه آیت الله هاشمی رفسنجانی مورد بی ‌اعتنایی، تخریب و بی ‌وفایی قرار گرفته باشد. او دارای کارنامه ای درخشان از نظر خدمت به انقلاب و نظام است ، اما بی ‌وفایی‌ های زیادی هم در حق او روا شد.

به گفته او شاید کمترین چهره انقلاب را می‌توان سراغ گرفت که در برابر تندروی‌ها صبر کند و ایستادگی کند. او  در این سال ‌ها شاهد بود که تندرو‌ها  خود و خانواده‌اش را تحقیر کردند، اما سکوت کرد . نتیجه سکوت این شخصیت بزرگ سیاسی این بود که او  در میان گروه‌ های مختلف مردمی و در میان مردم ایران محبوب شد.

به اعتقاد این استاد دانشگاه حضور باشکوه مردم در مراسم تشییع آیت الله هاشمی نشان داد که جایگاه او  در دل مردم ایران قرار دارد و راه و منش او ادامه خواهد داشت.  به مخالفان هاشمی رفسنجانی ثابت شد که هاشمی قابل حذف ‌شدن نیست و راه او ادامه خواهد یافت.

زیباکلام می گوید خیابان‌های اطرف دانشگاه تهران در مراسم تشییع پیکر هاشمی پر از جمعیت اندوهگین بود. آن روز شاهد بودیم که شاید برای اولین بار ‌هیچ شعاری و تخریبی علیه آیت‌ الله هاشمی رفسنجانی شنیده نشد.

او با  بیان این که جامعه در خصوص آیت الله هاشمی رفسنجانی واقعیت ‌ها را پذیرفته اند، گفت: مردم روز گذشته جواب یک عمر سیاست ‌ورزی و خدمت‌ او را دادند و بر آن مهر تایید زدند.

به اعتقاد این استاد دانشگاه حضور جوانان و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع آیت الله هاشمی نشان داد تمام تبلیغاتی که علیه او در یکی دو دهه گذشته صورت گرفته، از توهین‌‌‌ ها و تهمت ‌ها گرفته تا تبلیغات تندروها علیه او و خانواده اش بی‌ اثر بوده و مردم نشان دادند که محبوبیت و اعتقادشان به آیت‌ الله هاشمی رفسنجانی افزایش چشمگیرتری یافته است.

          مسیر اصلاح و اعتدال در کشور ادامه خواهد داشت

علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده پیشین مجلس با اشاره به رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی و با بیان این که فقدان او در آینده کشور احساس می شود، گفت: از همین روی اصلاح طلبان یکی از بزرگترین حامیان خود را از دست دادند، اما اصلاح طلبی و اعتدال گرایی حرکتی مبتنی بر عقل جمعی است و اگر چه شخصیت های بزرگی همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی در چگونگی سیر تحولات آن نقش زیادی دارند اما مسیر اصلاحات ادامه پیدا خواهد کرد و قطعاً دشوارتر از زمان حیات آقای هاشمی پیموده خواهد شد.

او میزان استقبال مردم از آیت الله هاشمی رفسنجانی را مؤلفه ای دانست که به خوبی نشان دهنده این مهم است که ظرفیت لازم برای طی کردن مسیر اعتدال و اصلاحات در کشور وجود دارد.

تاجرنیا ادامه داد: آیت الله هاشمی رفسنجانی دارای شخصیتی منحصر بفرد بود، به گونه ای که می توان گفت خصوصیات و ویژگی هایی که در وجود او دیده می شد در کمتر شخصی، یک جا جمع می شود.

به عقیده او شیوه اندیشه و سیاست های آیت الله هاشمی رفسنجانی باعث شده بود که حامیان و طرفداران او هم در بین سنتی ترین لایه های حوزه علمیه و هم  در بین دانشجویان و جوانان خواهان سبک زندگی مدرن حضور داشته باشند.

این نماینده پیشین مجلس گفت: همه مردم کشور حتما کمبود این شخصیت بزرگوار را حس خواهند کرد،   اما به نظر نمی ‌رسد روند عقلانیت در کشور ضربه بخورد. شخصیت‌های میانه‌ رو و طرفدار عقلانیت با توجه به حمایت ‌ها و استقبالی که از این افراد می ‌شود در می یابند که نباید خود را از این حمایت‌های مردمی دور کنند.

 این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد : مسیر اصلاح و اعتدال در کشور ادامه خواهد داشت و میزان استقبال مردم از شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز به خوبی تأیید کننده این مساله است.



      
<      1   2   3   4   5   >>   >